حسین هاشمپور
«هنرمندان کم نقل مجلس بودند، این روزها در اثر فهرستهای رنگ و وارنگ دریافتیهای هنرمندان زیر عنوان "شفافسازی"، حسابی آگراندیسمان شدهاند!
بازار تهمتها و غیبتها داغ داغ شده، غیر از اینها هنرمندان تئاتر مینالند بودجه ما کجا و بودجه از ما بهترون کجا، اهالی تجسمی گله دارند نمایشگاه ما چه کم از فیلم فلان کارگردان هم سن و سال ما دارد که به او هر دو سه سال، میلیاردی میدهند به ما هزینه یک پوستر را هم دریغ میکنند و ...
جامعه هنری سالهاست به "فاصله" دچار است، عکسهای دورهمی اساتید هنر به عکاسی سیاه و سفید برمیگردد و عصر کافهنشینی هنرمندان به عصر "نادری"... . از این رو هفتم بهمن 1393 در یادداشتی نوشتم: " دو هنرمند در اقلیمی نگنجند"؛ این روزها اما این فهرستهای عدد محور فاصلهها را بیشتر و بیشتر هم کرده است.
من هم معتقدم شفافیت شاهراه مبارزه با فساد است، اما دو نکته در این باره دارم:
اول: پولهای گم شده با ارقام عجیب غریب سایر بخشها را بیخیال شده و همه چهار چشمی چسبیدهاند به چندر غاز فرهنگ و هنر، این شائبه را ایجاد میکند دستهایی در کار است تا در پروسه شفافسازی نشانی اشتباه داده شود؛ شتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این باره هم برای همه تعجب برانگیز است، وقتی وزارت خانههای اقتصاد، صمت، نفت ... این پا آن پا میکنند، انتشار این ارقام پیشروی نداری مردم فقط برای جامعه هنری هزینه تراشی مضاعف دارد؛ البته اهل هنر عادت دارند مرغ عزا و عروسی باشند اما کاش در این فقره هوشمندانهتر رفتار شود.
دوم: شفافسازیهای مالی ایدهآل است، لیکن آنچه بیشتر به کار اهل فرهنگ و هنر میآید شفافسازیهایی در زمینه قوانین داخلی، بخشنامهها و آییننامههاست که خط قرمزها و حدودها را برای هنرمندان ترسیم میکنند و هیچگاه منتشر نمیشوند!
در همین راستا، سیام اردیبهشت ماه معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نامهای به مدیران کل موسیقی، تئاتر، تجسمی، مد و آموزش نوشت و از آنان خواست دستورالعملهای هر یک از شوراهای این معاونت را مورد بازبینی قرار دهند و برای تعامل هر چه بیشتر با اهل فرهنگ، افزایش مشارکتِ متخصصان و بهبود فضای هنر، آییننامهها را بهروز کنند.
افسوس این نامه مهم آنچنان که باید دیده نشد و اهمیت شفافسازی در این زمینه زیرساختی در محاق تیترهای هیجانی پولی و مالی ماند.
اینکه یک اثر نمایشی با چه متر و معیاری توقیف میشود، فلان نقاشی از روی دیوار گالری پایین میآید و چرا آقای موزیسین ممنوعالکار میشود را هیچکس غیر از چند عضو شوراها نمیداند.
مثلا چند سال پیش میگفتند متن بهرام بیضایی را نمیتوان به صحنه برد، این روزها شایعه است متنهای غلامحسین ساعدی، عباس نعلبندیان... را مجوز نمیدهند، آیا اینها سلیقه افراد است یا بندهای آییننامهها؟!
در فصل خوب شفافسازی نمیتوان باغچه این شوراهای دور از دسترس هنرمندان را بیل زد؟!
چندی پیش گفتوگوی چهره صاحب نظری مانند آقای محمدرضا خاکی را خواندم که میگفت:"هیچگاه آییننامه شورای ارزشیابی را ندیده است!"
اگر قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات برای جامعه هنری درست تبیین شود حتما سقف مطالبات، انتشار کمکهای مالی به همکاران نخواهد بود.»