وقتی صنعت انیمه و انیمیشن ژاپن را نسبت به دهههای گذشته مقایسه میکنیم، شاهد افت شدیدی هستیم. در سالهای گذشته، آثار هیجان انگیز و شاهکارهای فراموش نشدنی بسیاری را در طول هر فصل شاهد بودیم اما چند سالی است که هر چند فصل یک بار، شاهد اثری ارزشمند هستیم. البته این مشکل در صنعت سینما و تلویزیون یا حتی بازیهای ویدیویی نیز بهچشم میخورد و شاید دلیل آن عوض شدن سلیقههای نسل فعلی باشد. با این حال در سال 2014 شبکه Fuji TV ژاپن انیمهای به نام ترور طنین انداز «Terror in Resonance» به کارگردانی شینچیرو واتانابه را بهنمایش گذاشت. انیمه ترور طنین انداز جزو آن دسته از انیمههایی است که بارها و بارها میتوان آن را نگاه کرد و به هیچوجه خسته نشد. این انیمیشن ژاپنی سعی دارد با المانهای مختلف نظیر هیجان و تنهایی، خود را خاص جلوه دهد و از حق نگذریم، در این راه بسیار موفق بوده است.
انیمه ترور طنین انداز پر از معما و سوالهای مختلف است که رفته رفته نویسنده بهخوبی به آن ها جواب میدهد
از همان قسمت ابتدایی کارگردانی انیمه به شکلی است که با تمام اوج هیجان و صحنههای اکشناش، سکوت خاصی را در دل خود جای داده است. انیمه ترور طنین انداز با یک حمله به نیروگاه و دزدیده شدن ماده پلاتینیوم توسط دو شخصیت اصلی انیمه آغاز میشود. جایی که بدون هیچ توضیح و هیچ پیش درآمدی وارد دل داستان میشود و سپس به پنج ماه بعد رفته و ادامه داستان روایت میشود. نویسنده انیمه سعی دارد چند داستان را در دنیای ترور طنین انداز پیش ببرد. اولین خط داستانی، مربوط به دو شخصیت 9 و 12 (شخصیتهای اصلی انیمه) است و دومین خط داستان مربوط به دختری مدرسهای و همکلاسی شخصیت 12 به نام لیسا است که از زندگی خود خسته و شدیدا وارد روزمرگری شده است و بهخاطر اخلاق عجیب مادرش، سعی دارد از خانه فرار کند. انیمه ترور طنین انداز از همان ابتدا دو شخصیت کاملا متضاد در ظاهر و شدیدا همخوان در باطن را بهتصویر میکشد. شخصیت 9، پسری است با چشمانی به سردی یخ و شخصیت 12، پسری است با لبخندی به گرمی تابستان ولی رفته رفته گذشته این دو شخصیت نشان میدهد که چرا این دو دوست، همانند دو برادر پشت به پشت هم سعی در بیدار کردن جامعه توکیو دارند.
ترور طنین انداز را میتوان یکی از آثار متفاوت پنج سال اخیر دانست
در طول 11 قسمت شاهد مطرح شدن معماهایی از سوی این دو شخصیت هستیم که خود را اسپینکس نامیدهاند. اسپینکس در هر قسمت یک معما را مطرح کرده و اگر پلیس بتواند معمای مورد نظر را حل کند، در واقع جای بمبی را پیدا کرده که اسپینکس قصد منفجر کردناش را داشته است. در طول قسمت دوم و سوم، مدام سوالهایی در ذهن مخاطب نظیر گذشته اسپینکس، هدف از این معماها و ساختارشان طرح میشود که رفته رفته، فلش بکهایی در ذهن شخصیت 9 به گذشته خواهیم زد و کم کم نویسنده سعی میکند مخاطب را روشن کند. نکتهی خوب کارگردانی و داستانسرایی انیمیشن ترور طنین انداز در این است که در طول هر قسمت، طرح معماها بهقدری جذاب است که حل کردنشان همانند این است که خودتان بهدنبا حل معما هستید و در این میان بهخوبی داستان فرعی شخصیت لیسا هم روایت میشود. از اواسط انیمه به بعد، داستان شکل و شمایل جدیتر و تاریکتری به خود میگوید. در همین نقطه بگویم که اصلا انتظار لحظات شاد و جالب را در انیمه ترور طنین انداز نداشته باشید. در واقع Terror in Resonance انیمهای تاریک است که تنهایی خاصی را در خود جای داده و پس از مشاهده آن غم خاصی را حس خواهید کرد. سکانس پایانی انیمه یکی از بهترین سکانهای پایانی است که تا به حال در انیمه و انیمه موویهای مختلف شاهد آن بودهاید و از طرفی موسیقیاش، موردی است که زیبایی را بیش از پیش افزایش داده است.
اوج خلاقیت نویسنده ترور طنین انداز، ربط دادن داستان انیمه و معماها به اسپینکس یا همان مجسمه اسفینکس است که همه ما آن را با نام مجسمه ابوالهول، غول افسانهای مصر، میشناسیم. در واقع معماهای استفاده شده داستان اسفینکس است که بخش بخش خود را در دل یک معما جای داده و شاهد حل شدنشان هستیم. مورد دیگری که در طول داستان شاهد آن هستیم، کلمهی VON است. درابتدا این کلمه جوری خود را نشان میدهد که انگار یک برند یا لوگو برای جلب توجه است اما در انتها میفهمیم که این کلمه، معنی دارد که خیلی از ما در زندگیمان دنبالش هستیم. درانتها انیمه ترور طنین انداز، تجربهای کاملا خاص و متفاوت است و تمامی مخاطبان این صنعت دوست داشتنی را سرگرم خواهد کرد؛ مخصوصا اشخاصی که علاقه خاصی به آثار جنایی معمایی دارند.