ماهان شبکه ایرانیان

نشست عوامل «کاتیوشا» در مهر-۳؛

طعم «کاتیوشا» از جنس دوغ و گوش‌فیل است/ بیابان را هم به ما ندادند

کارگردان «کاتیوشا» فضای دوگانه فیلم در برخی سکانس‌ها را به خوردن دوغ و گوش‌فیل با هم تشبیه می‌کند و می‌گوید واکنش مثبت مخاطبان به فیلم برای خودش هم غیرمنتظره بوده است.

طعم «کاتیوشا» از جنس دوغ و گوش‌فیل است/ بیابان را هم به ما ندادند

خبرگزاری مهر-گروه هنر-محمد صابری: در بخش های ابتدایی نشست فیلم سینمایی «کاتیوشا» تمرکز بیشتر بر کارنامه و دغدغه‌های هادی حجازی‌فر در مقام بازیگر و علی عطشانی در مقام کارگردان بود و در ادامه این نشست به نکاتی درباره متن و حواشی تولید و اکران اولین همکاری مشترک این بازیگر و کارگردان پرداخته‌ایم.

در حد فاصل انتشار دو قسمت نخست این نشست، مجموع فروش فیلم سینمایی «کاتیوشا» در سینماهای ایران از مرز 2 میلیاردتومان گذشت و برنامه اکران بین‌المللی آن هم اعلام شد. همچنین فیلم تازه علی عطشانی از 18 شهریورماه در اروپا اکران شده است.

آنالیز حضور هادی‌ حجازی‌فر در نقش «خلیل کاتیوشا» در قسمت نخست این نشست صورت گرفت و حرف‌های صریح علی عطشانی درباره حواشی پررنگ کارنامه فیلم‌سازی‌اش را در بخش دوم خواندید.

قسمت سوم و پایانی نشست این بازیگر و کارگردان در خبرگزاری مهر را با تمرکز بیشتر بر فیلم «کاتیوشا» در ادامه می‌خوانید:

* از تیتراژ فیلم «کاتیوشا» این‌گونه برمی‌آید که «فضای مجازی» به‌طور ویژه برای شما موضوعیت داشته اما واقعاً متوجه نشدم که شخصیت‌پردازی «خلیل» که هادی حجازی‌فر به‌خوبی مختصات او به‌عنوان یک فرد مذهبی و متعصب را در ابتدای همین گفتگو ترسیم کرد، ‌چه نیازی به این حضور فعال در  فضای مجازی داشت!

علی عطشانی: یکی از مسایل عجین با زندگی امروز «فضای مجازی» است و مثل اعتیاد به آن وابسته شده‌ایم و همه هم شرایط مشابهی در این زمینه پیدا کرده‌ایم. حتی یک روز نمی‌توانیم بدون فضای مجازی زندگی کنیم...

* حواستان هست کمی کلی دارید جواب می‌دهید!

عطشانی: نه می‌خواهم به نکته‌ دیگری اشاره کنم. ما گونه‌های مختلف فیلمساز داریم. برخی به‌دنبال فیلمسازی بر مبنای یک اتفاق جذاب در زندگی روزمره هستند، برخی به‌دنبال فضاهای فانتزی‌تر هستند. فیلمسازانی هم هستند که تلاش می‌کنند همگام با سوژه‌های روز پیش بروند. امروز مگر می‌توان کتمان کرد که «فضای مجازی» یکی از دغدغه‌های جامعه امروز است. من در مقام فیلمساز در دو فیلم «کاتیوشا» و «پارادایس» به این دغدغه پرداخته‌ام. حرف فیلم «کاتیوشا» درباره فضای مجازی این است که این ابزار می‌تواند هم تاثیر منفی داشته باشد و هم تاثیر مثبت...

* اینکه فضای مجازی می‌تواند تاثیر مثبت داشته باشد از کجای فیلم نتیجه‌گیری می‌شود؟

 عطشانی: قطعاً تاثیر مثبت و منفی آن در فیلم هست. شما تاثیر مثبت فضای مجازی بر خلیل کاتیوشا را نمی‌بینید؟ تاثیر منفی آن بر عرشیا را نمی‌بینید؟

* حرفم چیز دیگری است؛ مختصات فیلم درباره شکاف نسلی و تفاوت نگاه دو آدم با مختصات متفاوت به جامعه و زندگی است. در این مختصات، استفاده خلیل از فضای مجازی آن هم با این سبک کنایی و لحن خاص گفتن «بسم‌الله الرحمن الرحیم» قرار است چه جنبه‌ای به این کاراکتر اضافه کند؟

عطشانی: اینکه او هم جزئی از همین جامعه امروز ما است. چرا فکر می‌کنیم چنین کاراکتری نباید از فضای مجازی استفاده کند؟ باور کنید همان حاج کاظمی که از آن مثال زدیم در این گفتگو هم بعضی وقت‌ها پیژامه می‌پوشد و مثل خود ما است. فکر می‌کنم هادی (حجازی‌فر) خیلی خوب اشاره کرد که ما تلاش کردیم به این جنس آدم‌ها نزدیک شویم.

عطشانی: شخصاً «نقش نگار» را خیلی دوست داشتم اما در اکران اصلاً موردتوجه مخاطب قرار نگرفت. «کاتیوشا» اما بیشتر از آنچه انتظار داشتم مخاطب را با خود همراه کرده استهادی حجازی‌فر: اساساً خلیل آرتیست است و احساس می‌کند این ابزار تازه‌ای که دخترش به‌ او معرفی کرده، کارکرد منبر را دارد. اتفاقاً خوب هم فضا را می‌شناسد، مثل جایی که عرشیا به او می‌گوید همه به امثال شما فحش می‌دهند و او می‌گوید، این‌طورها هم نیست. یعنی شناخت متناسبی از این فضای جدید دارد.

* اتفاقاً درباره «عرشیا» با بازی احمد مهران‌فر هم جایی اشاره کردید که می‌خواستید یک جوان دهه شصتی باشد اما باز هم در فیلم نشانه‌هایی مانند اعتیاد اغراق‌شده به بازی رایانه‌ای و یا هیجانات عجیب‌وغریبی که از او می‌بینیم بیشتر نشانه‌گذاری برای نوجوانان دهه 70 و 80 است!

عطشانی: خیلی سعی کردم این‌گونه نباشد. واقعاً دهه هشتادی به نظر می‌آید؟

* مشخص‌تر بخواهم بگویم، در همان گفتگو اشاره کردید که می‌خواستید دهه شصتی باشد که یک قرابت حداقلی با سال‌های جنگ داشته باشد و بتواند حلقه اتصال او با احوال خلیل شود اما این توضیح شفاهی شما به‌هیچ وجه در فیلم نیست و ما هیچ نشانه‌ای مبنی‌بر ارتباط عرشیا با حال و هوای دهه 60 نمی‌بینیم.

عطشانی: بگذارید صریح بگویم که بیش از همه این موارد، اصلی‌ترین دلیل من برای بالا آوردن سن این کاراکتر در فیلمنامه این بود که دستم برای طراحی ارتباط و تعاملات او با خلیل کاتیوشا بسته نباشد. اگر این کاراکتر یک نوجوان 14، 15 ساله می‌بود، در خیلی از بخش‌های داستان از نظر ملاحظات اخلاقی به‌خصوص در طراحی شوخی‌ها دستم بسته می‌شد. مضاف بر اینکه به‌نظرم اگر سنش پایین‌تر بود حس و حال بخش‌هایی مانند صحنه‌های معراج شهدا در فیلم درنمی‌آمد. احساس می‌کنم در این سن و سال این کاراکتر باورپذیرتر شده است.

* احساس نمی‌کنید در سکانس‌های مربوط به معراج شهدا ناگهان لحن فیلم تغییر می‌کند؟ در جایگاه مخاطب احساس کردم، ناگهان به فضای یک فیلم دیگر پرتاب شدم!

عطشانی: اینکه لحن یک فیلم تغییر کند، نه فقط ایراد نیست که یک هنر است...

* به شرط اجرای درست و حساب‌شده...

عطشانی: من فکر می‌کنم اجرای درستی داشتم. بگذارید مثالی بزنم. اصفهانی‌ها دوغ و گوش‌فیل را با هم می‌خورند؛ ترکیب بسیار عجیبی به‌نظر می‌رسد و در اولین برخورد وقتی می‌شنویم قابل‌تحمل نیست، اما بسیار ترکیب خوشمزه‌ای است. احساس می‌کنم خیلی از مخاطبانی که بعد از تماشای «کاتیوشا» از سینما بیرون می‌آیند لذت خوردن هم‌زمان دوغ و گوش‌فیل را چشیده‌اند. شاید باور نکنید، بازخوردی که به‌واسطه این فیلم از مخاطب می‌گیرم خیلی از فیلم‌های دیگرم حتی از «دموکراسی تو روز روشن» بهتر است. صادقانه بخواهم بگویم، بازخوردها برای خودم هم عجیب است. خیلی از فیلم‌ها هستند که زحمت زیادی برای آن‌ها می‌کشی و در مراحل ساخت احساس می‌کنی قرار است دنیا را تغییر دهد، «کاتیوشا» اما اصلاً در این حال و هوا نبود. به‌دنبال ساخت یک فیلم کمدی ساده بودم تا مردم را بخندانم. هم بخندانم و هم شوخی مبتذل هم نداشته باشم.

حجازی‌فر: برادری دارم که نظراتش برایم اهمیت بسیاری دارد، او می‌گفت هادی بعد از «ایستاده در غبار»، فیلم «کاتیوشا» بهترین بازی‌ات بود. خودم هم این نقش را خیلی دوست دارمهمراهی افرادی مانند هادی (حجازی‌فر) صداقت بسیاری به فیلم ضمیمه کرد و امروز از فیلم به طرز غیرمنتظره‌ای جواب گرفته‌ایم؛ منظورم از نظر مادی نیست بیشتر بازخوردهای مخاطبان برایم حائز اهمیت است. این حسی است که براساس تجربه‌ای که در اکران فیلم‌های مختلف دارم، مطرح می‌کنم. مثلاً شخصاً فیلم «نقش نگار» را خیلی دوست داشتم اما در اکران اصلاً موردتوجه مخاطب قرار نگرفت و شاید حتی آن را دوست نداشت. «کاتیوشا» اما بیشتر از آنچه انتظار داشتم مخاطب را با خود همراه کرده است؛ انگار مخاطب هم با دوغش حال کرده و هم با گوش‌فیلش...

* آقای حجازی‌فر حس خود شما درباره سکانس معراج شهدا، چه زمان تولید و چه امروز که روی پرده می‌بینید چیست؟ واقعاً متناسب با دیگر اجزای فیلم هست؟

حجازی‌فر: به نظرم این آن چیزی نیست که توی ذوق می‌زند. خودم یک جای فیلم را دوست ندارم و هرچند علی (عطشانی) تلاش کرده آن را شوخ‌وشنگ اجرا کند اما بازهم به نظرم به کلیت فیلم نمی‌آید، آن هم سکانس خواب عرشیا است. به نظرم آن فضای دوگانه‌ای که مدنظر شما است نه در صحنه معراج که در این سکانس خواب اتفاق می‌افتد. تا قبل از این سکانس هرجایی که داستان به سمت تحول کاراکتر «عرشیا» می‌رود تعمداً با یک دیالوگ با شوخی آن فضا شکسته می‌شود...

* مثل آن دیالوگ خوب خلیل در همان شب بعد از معراج که در جواب جمله‌های پر حس و حال عرشیا درباره دور انداختن مواد در حیاط معراج، می‌گوید جو تو را گرفته بود!

حجازی‌فر: آفرین دقیقاً. اصلاً اجازه نمی‌دادیم فیلم به آن سمت برود و حساس بودیم که این فضا لوث نشود. غیر از آن سکانس خواب به نظرم شاید همه ما انتظار کمتری از فضای فیلم داشتیم و همین هم باعث می‌شود در مواجهه با این قبیل سکانس‌ها جا بخوریم. فیلم تدوین بسیار خوبی دارد که مخاطب را خسته نمی‌کند و در ریتم داستان صحنه معراج را هم دوست دارم. حتی به نظرم بازی‌ها هم در این فضا خوب است و اگر به خود من بگویند سه بازی خوب کارنامه‌ات تا به اینجا را بگو حتماً یکی از این سه‌تا «خلیل کاتیوشا» است.

علی اجازه می‌داد درباره جزییات کاراکتر را خودمان بپردازیم. خیلی از جزییات درباره خلیل اصلاً در فیلم پررنگ نیست و در چشم مخاطب نمی‌رود. این در کارگردانی بسیار سخت است. برادری دارم که نظراتش برایم اهمیت بسیاری دارد و معمولاً نقاط ضعف و قوت کارهایم را صادقانه می‌گوید، او می‌گفت هادی بعد از «ایستاده در غبار» این بهترین بازی‌ات بود. خودم هم این نقش را خیلی دوست دارم.

* واقعاً هم بازی شما یکی از وجوه ارزشمند فیلم است که نمی‌توان نادیده گرفت. «خلیل» به‌واسطه بازی هادی حجازی‌فر تا این اندازه پررنگ شده که نیمی از همین گفتگو به آنالیز و بررسی آن اختصاص پیدا کرد.

حجازی‌فر: خیلی می‌ترسیدم از این نقش. هم می‌ترسیدم بی‌نمک از آب دربیاید و هم نگران بودم نکند ویژگی‌های این جنس آدم‌ها را مسخره کنیم. نمی‌خواستم کسی احساس کند دارم طیفی از آدم‌ها را مسخره می‌کنم. حتی اگر در فیلم قرار بود نقش عرشیا را هم بازی کنم این نگرانی را داشتم که نکند گروهی از جوانان معتاد را مسخره کنم. در فیلم هم غالباً شوخی‌ها با عرشیا، از زبان خودش مطرح می‌شود. باور کنید دیدن این مسایل یک چیز است و ساختن آن چیز دیگر. من خودم تجربه کار طنز داشته‌ام. واقعاً سادگی و صداقت این فیلم برایم قابل احترام است.

* جناب عطشانی ذهنیت دیگری هم درباره برخی آثار شما وجود دارد که هرچند خودم چندان قایل به آن نیستم اما لازم می‌دانم در نشست فیلم «کاتیوشا» ‌ به این ابهام هم پاسخی داده شود؛ سکانس‌هایی از جنس معراج شهدا، ‌خواب شهید و فضایی از این دست که پیش‌تر در آثاری مانند «دموکراسی تو روز روشن» هم نمونه‌هایی از آن را دیده بودیم چقدر برآمده از اعتقادات قلبی علی عطشانی است و چقدر برای آن بوده که شوخی‌هایش با خطوط قرمز به سرانجام برسد؟

عطشانی: اتفاقاً به این ابهام پاسخ می‌دهم تا بگویم همه آن‌هایی را که سال‌ها است از این زاویه قضاوتم کرده‌اند بخشیده‌ام. من قبل از آنکه فیلمساز شوم معلم قرآن بودم و حتی در مسابقات کشوری قرائت قرآن رتبه اول را کسب کرده‌ام. اساساً پیش از ورود به سینما، کارم چیز دیگری بود و وقتی فیلمسازی را شروع کردم می‌خواستم حرفی بزنم. اینکه در پاسخ به این ابهام خیلی مستقیم بخواهم بگویم بله من به این موارد اعتقاد دارم به نظرم کمی نامأنوس است اما نکته‌ای را از مسیر تولید همین فیلم «کاتیوشا» مطرح می‌کنم تا خود شما قضاوت کنید آیا اگر فرد دیگری بود این سکانس‌ها را در فیلم می‌گذاشت!

 عطشانی: از ارشاد نامه زدند، بیابانی که در آن فیلم گرفته‌اید، یکی از لوکیشن‌های اطراف فیلم «تنگه ابوقریب» است و تا قبل از اکران آن فیلم اجازه نمایش این سکانس را ندارد و این سکانس از فیلم حذف شددر مرحله پیش‌تولید نامه‌ای به شهرک دفاع مقدس زدم برای ضبط یک سکانس که مربوط به عبور یک جیپ با دو سرنشین در بیابان بود. حتی گفتیم روزی یک میلیون تومان کرایه‌اش را هم پرداخت می‌کنیم اما هر چه منتظر ماندیم پاسخی ندادند. بعد از مدت‌ها نامه زدند که نمی‌توانیم امکانات بدهیم! بعد از آن سراغ منطقه‌ای در شرق تهران رفتیم که متعلق به بسیج است و آنجا درخواستمان را دادیم. بازهم پاسخ دادند نمی‌دهیم و بازهم در پاسخ به چرای ما، هیچ نگفتند! سراغ ارتش رفتیم که لااقل یک جیپ نظامی بگیریم و این صحنه را در بیابان ضبط کنیم، آن‌ها هم ندادند. سرآخر یک جیپ شخصی اجاره کردیم و در بیابان‌های اطراف تهران آن سکانس را ضبط کردیم. اما فکر می‌کنید چرا این سکانس در فیلم نیست؟

* اتفاقاً در همین حین که داشتید تعریف می‌کردید در ذهنم این سوال بود که چنین سکانسی در فیلم ندیدیم!

عطشانی: از ارشاد نامه زدند بیابانی که در آن فیلم گرفته‌اید یکی از لوکیشن‌های اطراف فیلم «تنگه ابوقریب» است و تا قبل از اکران آن فیلم اجازه نمایش این سکانس را ندارید! رفتم به آقای فرجی ارشاد می‌گویم این فقط یک بیابان است، اما مجاب نشدند و این سکانس از فیلم حذف شد. درباره سکانس معراج الشهدا هم همین ماجرا را داشتیم. یک ماه تمام به معراج می‌رفتم و خواهش می‌کردم اجازه دهید اینجا فیلمبرداری کنم. اجازه ندادند و زمانی هم این اجازه را کنسل کردند که دو روز مانده بود به ضبط! باور کنید هر کس دیگری بود قید این سکانس را می‌زد اما هادی تو بگو آن سکانس را چگونه گرفتیم...

حجازی‌فر: در یک اتاق در بهشت‌زهرا...

عطشانی: تمام در و دیوار و حتی تابوت‌هایی را که در این سکانس می‌بینید خودمان درست کردیم. حتی دستخط‌هایی که روزی پیکرها می‌بینید دستخط هادی است. آقای صابری! برای این سکانس‌ها مطلقاً هیچ امکاناتی به ما ندادند. نه فقط در مرحله تولید که همین امروز و در بازه اکران چرا هیچ‌کس سوال نمی‌کند که علی عطشانی چرا فیلم تو هیچ بیلبوردی در خیابان ندارد! چرا به یک فیلم 360 تیزر تلویزیونی می‌دهد و به فیلم من 120 تیزر؟ این ناعدالتی‌ها همه از ارشاد آغاز می‌شود.

امروز فیلم داریم روی پرده که دیالوگ‌های وحشتناک مبتذل از مخاطب خنده می‌گیرد و میلیاردی فروش می‌کند و همه جوره مورد حمایت است اما برای «کاتیوشا» من را خواستند از طرف ارشاد و گفتند در سکانسی که لیلا اوتادی می‌آید اگر دو کاراکتر در خانه تنها بمانند، اجازه اکران فیلم را نمی‌دهیم! این بی‌عدالتی از مرحله صدور پروانه ساخت و نظارت شروع می‌شود و تا اکران ادامه می‌یابد. خدا شاهد است دو شب پیش در سینما آزادی بودم و یک گروه 12 نفره که اصلاً من را نمی‌شناختند که کنار گیشه ایستاده بودم، آمدند و درخواست بلیت «کاتیوشا» کردند، اما مسئول گیشه گفت این ساعت «کاتیوشا» نیست، می‌خواهید بلیت «هزارپا» بدهم. آن‌ها هم بلیت «هزارپا» خریدند! بعد علی عطشانی که به‌رغم همه این نامهربانی‌ها سکانس معراج شهدا در فیلمش می‌گذارد متهم می‌َشود! باور کنید اگر همین فردا بگویند تو دیگر نباید فیلم بسازی، اصلاً نمی‌ترسم. سراغ سبزی‌فروشی می‌روم و همین کارها و دغدغه‌هایی را که دارم در یک فضای دیگری پیگیری می‌کنم.

*  در روایت درخواست امکانات از نهادهایی که نام بردید وجهی برایم جای سوال دارد، شهرک دفاع مقدس، سپاه، ارتش، معراج و... کلاً امکانات به یک فیلم سینمایی نمی‌دادند یا چون شخص «علی عطشانی» متقاضی بود، مخالفت می‌کردند؟

عطشانی: اگر کسی پاسخ این پرسش را پیدا کند لطف بزرگی به من می‌کند. هیچ‌کدام دلیل همکاری نکردن را اعلام نکردند. هر جایی هم که من را دعوت کنند، حاضرم بروم و مناظره کنم. تمام مواردی که گفتم نامه‌نگاری‌ها و تاریخ‌هایش مشخص است. فرق من با یک فیلمساز دیگر چیست که برای ضبط یک سکانس در بیابان برهوت اجازه نداشتم؟ کاش کسی دلیل این مساله را بگوید...

* اما خود شما چند سال پیش‌تر بخش قابل‌توجهی از سکانس‌های «دموکراسی...» را در شهرک دفاع مقدس ضبط کردید!

عطشانی: اتفاقاً سوال من هم همین است. نمی‌دانم در این سال‌ها چه مشکلی پیش آمده و چه چیزی تغییر کرده است. شاید هم مشکل من نبودم، شاید مثلاً هادیِ نوعی بوده است...

حجازی‌فر: مشکل نبودِ شفافیت است. ای‌کاش شفاف می‌گفتند چرا حاضر به همراهی نیستند.

عطشانی: حرف من اساساً فقدان عدالت و شفافیت است. اگر چیزی برای من بد است برای همه سینماگران بد باشد. چند شب پیش فیلم کمدی‌ای را در خانه با دخترم تماشا می‌کردیم. دیالوگ‌هایی داشت که واقعاً جلوی دخترم سرخ می‌شدم و خجالت می‌کشیدم. اگر این میزان از وقاحت مشکلی ندارد چرا وقتی نوبت «کاتیوشا» می‌شود من باید درباره تنها ماندن دو کاراکتر در خانه به ارشاد جواب پس بدهم!؟ بعضی شوخی‌ها در سینمای ایران اصلاً قابل‌تحمل نیست. من تجربه فیلمسازی در هالیوود را دارم. باور کنید حساسیتی که آنجا روی مساله «خانواده» دارند اصلاً با تصوری که ما نسبت به سینمای آنجا داریم نمی‌خواند. این حساسیت‌ها اصلاً در سینما ما وجود ندارد و امیدوارم روزی این ناعدالتی‌ها به پایان برسد و خوشحالم به‌رغم تمام این مسایل مردم فیلمم را دوست داشته‌اند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان