«32 دکترعوض کردم و آخرش رسیدم به زالودرمانی، اما از آن هم خیری ندیدم. به همه بگویید آنقدر زود به هر درمانی اعتماد نکنید، ممکن است دوادرمان دکتر و پزشک دیرترجواب بدهد اما هر روشی که بهتان پیشنهاد شد، زود امتحان نکنید شاید به بدنتان نسازد.»
به گزارش به نقل از ایران ،اینها حرفهای سپیده 54 ساله است که بعد از زالودرمانی سه بار سکته کرد. فشار خون بالا داشت و سردردهایی که هفتهها رهایش نمیکرد. از طب مدرن ناامید شد و به توصیه دوستانش رفت سراغ طب حاشیه.سپیده چند دقیقهای فکر میکند. هنوز نه خوب راه میرود و نه صدایش مثل روز اول شده. از ته گلو حرف میزند:«بعد سکته هنوز صدا و راه رفتنم درست نشده، دکترها میگویند طول میکشد. مدام فیزیوتراپی میروم. به قول قدیمیها آمدم ابرو را درست کنم چشمم را هم از بین بردم. سردردها رهایم نمیکردند و یکی از بستگانم پیشنهاد داد زالودرمانی را امتحان کنم. آقای زالوکار توی یکی از روستاهای شمال کشور زندگی میکرد. مجبور شدم از تهران بکوبم و بروم شمال.
میگفتند کارش ردخور ندارد. پشت هر گوشم دو تا زالو انداخت و برای دست و پایم هم هر کدام 5 تا. گفت درد دست و پایت خوب میشود و از میگرن نجات پیدا میکنی. بعد از زالو انداختن پاهایم را پانسمان کرد، اما خونم بند نمیآمد. دو ساعتی صبر کردم گفتم شاید طبیعی باشد اما مدام حالم بدتر شد تا جایی که بعد از ساعتی دهنم کج شد و فهمیدم سکته کردهام. حالا ما کجاییم در یکی از روستاهای شمال. تا زنگ بزنند به پسرم دو بار توی راه بیمارستان سکته کردم و سکته سوم را هم توی بیمارستان.
دکترها گفتند خونت رقیق بوده و زالو درمانی این بلا را سرت آورده. میدانم همه برایشان چنین اتفاقی نمیافتد و بدن با بدن فرق دارد، اما بلایی که سرم آمد حسابی چشمم را ترسانده.»البته همه هم مثل سپیده نیستند که از زالودرمانی خاطره بدی داشته باشند. نفیسه 33 ساله یکی از کسانی است که زالودرمانی کرده و میگوید از نتیجهاش راضی است: «میگرن بدی داشتم و همیشه احساس ضعف میکردم. با زالودرمانی خوب خوب شدم. این اولین دفعه نیست که این درمانها را امتحان میکنم. قبل از زالودرمانی زنبوردرمانی هم کردم. این کار را برای گل مژهام کردم. روی چشم چپم زده بود و هچ درمانی هم افاقه نمیکرد تا اینکه چند تا زنبور رویش را نیش زدند و خوب شد. شاید این درمانها کمی عجیب باشند اما خیلی اوقات هم مؤثرند.»
سارا از بیماری مادرش برایم حرف میزند:«مادرم تومور مغزی حاد داشت. جراحی کرد. گفتند شیمی درمانی کنیم، انجام دادیم آن هم 10 دوره. اما هیچکدام نتیجه نداد. گفتند ببریدش پیش حکیمی که با جوجه تیغی درمان میکند. روزی دو جوجه تیغی و کلی لجن دادیم مادرم بخورد. بعضی از داروهایش یکسره دهانش را سبز رنگ میکرد. شما بگویید یک بیمار مستأصل و درمانده آیا راهی جز چنگ زدن به هر ریسمانی برای شفا دارد؟ نمیدانم چقدر از این روش نتیجه بگیریم اما ما هرآنچه در توان داشتیم برای درمان مادرمان انجام دادیم. وقتی آدمها از طب مدرن ناامید میشوند آیا راه دیگری هم جز این کارها برایشان میماند.»
زالودرمانی، زنبوردرمانی، استفاده از پماد الاغ، لجن درمانی، انرژی درمانی، جوجه تیغی درمانی لابد همه شما درباره این روشهای درمانی شنیدهاید. خیلیها فکر میکنند این درمانها از طب مدرن مفیدترند. برخی هم فقط بهدلیل ناامیدی از درمانهای مدرن سراغ این روشها میروند. برخی هم اصلاً معتقد به ترکیب این دو روشند اما واقعاً استفاده از این روشهای درمانی برای همه مؤثر است؟ بگذارید فعلاً روی همان زالودرمانی که محور بحثمان است، بمانیم. سراغ یک زالو درمانگر برویم ویک پزشک. اولی از این روش درمان میگوید و دومی دلایلش را برای مطمئن نبودن به این شیوه درمان. خودتان میتوانید قضاوت کنید و ببینید چه چیزی به نفعتان است یا اینکه اصلاً چقدر با حرفهای هر کدام موافقید.
محسن، زالودرمانگر است.خودش را این طوری معرفی میکند. حرفهایش را با تعریف و تمجید از زالو شروع میکند:«زالو خیلی خوب است وخون کثیف بدن را میمکد. زالو میفهمد باید کدام رگ بدن را بگیرد و از کدام سمت بیرون بدهد. سرخرگها خون تصفیه و تمیز دارند که زالو کاریشان ندارد و سیاهرگها خون با دی اکسید کربن دارند که خون کثیفند، زالو این خونها را میمکد. خودم چند نفر را که واریس و میگرن داشتهاند یا سکته کرده بودند درمان کردهام.»
محسن میگوید پیش یک حکیم معروف دوره حجامت و زالودرمانی آموزش دیده. بستههای صدتایی زالو را از پرورشدهنده زالو میخرد. به قول خودش زالوهایش پرورشیاند و ازاین زالوهای کنار مزرعه یا مرداب استفاده نمیکند چون معتقد است درمان با آنها ممکن است حساسیت پوستی بدهد یا اگرمزرعه سمپاشی شده باشد، بیماریهای دیگر ایجاد کند.
زالوها دانهای 6 هزار تومان. هر چند زمستانها زالو گرانتر میشود و تا 10 هزار تومان هم میرسد. بعد که درمان را شروع کرد برای هر زالواندازی 10 هزار تومان با پانسمانش دستمزد میگیرد. میگوید:«خیلیها برای درمان عفونت لثهشان هم میآیند، آن موقع زالو را میاندازم روی لثه. سیاتیکیها هم روی قوزک پایشان. باقی اوقات پشت گوش و روی دست و پا یا برای سکتهایها که میخواهم اندامشان برگردد پشت دست و گردن در سه مرحله زالو میاندازم.»
میگوید کسی بهخاطر زالودرمانی مشکل جدی پیدا کرده یا سکته کرده، شایعه است:«ما برای کارمان مدرک داریم مثلاً میدانیم درحجامت خون را سطحی میگیرند و اندازهاش نهایت 20 تا 70 سی سی است اما زالو خون را عمیق میمکد برای همین برای کسانی که داروهای رقیقکننده خون میخورند، زالو درمانی نمیکنیم یا اول داروهایشان را قطع میکنیم و بعد زالو میاندازیم. آنهایی که فشارشان پایین است و کم خونی دارند هم زالودرمانی برایشان مفید نیست.»
علم پزشکی اما چندان به درمانهای طب حاشیه معتقد نیست، خیلی از پزشکان معتقدند این درمانها فقط جنبه تلقینی دارد و تأثیرشان ثابت نشده. احسان طوسی، پزشک عمومی دراین باره بیشتر توضیح میدهد:«اگرازمن بپرسی زالودرمانی مؤثر است، میگویم نمیدانم. اگر بپرسند مضر است باز هم میگویم نمیدانم اما توصیهام این است که این روشها را با احتیاط انجام دهید. میدانید چرا این جواب را میدهم چون مثل هر روش درمانی باید این درمانها هم آزمایش شود.
در طب مدرن در مراکز تحقیقاتی داروها تست میشوند و با روش استاندارد خطاها به حداقل میرسد. مثلاً داروی اصلی با یک دارونما مقایسه میشود برای اینکه بسنجند واقعاً چقدر دارویی که خوردهاید اثربخش بوده و اثر دارونما و تلقین چقدر بوده است؛ برای همین در آزمایشها به عدهای دارو میدهند وبه عدهای دیگر دارونما. درباره درمانهای حاشیه آیا به این سؤالات جواب میدهند و میزان خطاهایشان سنجیده میشود که چقدر آزمایشها دربارهشان تکرارپذیر است. ممکن است در شرایطی افراد با اثر تلقینی فکر کنند، بهبود یافتهاند. ما نمیگوییم کسی این کارها را نکند اما اگر اعتقاد دارند این روشها مؤثراست و به حرف بزرگان علم طب باور دارند بیایند آثارش را اثبات کنند و پاسخ نقدها را بدهند. بنابراین علم پزشکی این را نمیگوید که زالودرمانی یا دیگر درمانها بیاثرند بلکه میگوید بیاثرند مگر اینکه خلافش ثابت شود. اما شما باید دلیل بیاوری و تا زمانی که دلایل محکمی برای مفید بودنش وجود دارد من پزشک مانعش میشوم چون مضراتش برایم واضحتر است.»
او ادامه میدهد:«زالو یک کرم است و میتوان فرض کرد همان طور که دیگر موجودات شبیه آن ضرر دارند، ممکن است درمان با آن باعث واکنش شدید بیمار شود پس الان بعید نیست که یک فرد سالخورده یا ضعیف از نظرقلبی- عروقی با افت فشار و التهاب عمومی بعد ازاستفاده از این درمانها اتفاق دردناکی را تجربه کند.»زالودرمانی برای درمان کرختی و بیخوابی و سرحال شدن، خوردن جوجهتیغی برای درمان سکته قلبی یا نیش زدن زنبور برای از بین بردن گلمژه، درمانهایی است که برخی از آنها بهره بردهاند و بعضیها هم نتیجهای نگرفتهاند و وضعشان از قبل هم بدتر شده. حالا شما قضاوت کنید که خودمان را تسلیم طب حاشیه کنیم یا نه؟