بیش از یک هفته پیش تولد یکی از دوستداشتنیترین، تاثیرگذارترین، خل وضعترین و صد البته یکی از پر طرفدارترین سینماگران معاصر در بین فیلم بازها بود؛ کوئنتین تارانتینو که با فیلم «داستان عامهپسند» Pulp Fiction دهه نود را یک تنه لرزاند و بعد از آن به جز یکی دوتا فیلم فقط شاهکار تولید کرد. به بهانه تولد یکی از عشاق سینهچاک سینما که هم دوره ما زیست میکند: در طی این چند روزه به تناوب با مقالات مختلف خاطره بازی میکنیم با فیلمهای او. بیش از 20 سال پیش بعد از ساخت اولین فیلمش «سگهای انباری» Reservoir Dogs، کوئنتین تارانتینو Quentin Tarantino از شغلش که یکی از پرانتقادترین مشاغل در هالیوود مدرن برای هر کارگردانی بهحساب میآید در حال لذت بردن است و او اکنون با اثر وسترن «هشت نفرت انگیز» The Hateful Eight بازگشته است. باز هم انتقادهای اولیه قابل اطمینان هستند که به این معنی است که اکنون زمان مناسبی برای اختصاص دادن مقالهای برای بررسی مشتاقانه آثار قبلی او بهحساب میآید. گوش بچهها را بگیرید و در صندلیتان چشم از ما بر ندارید، زیرا این هفته تماما به یادآوری سبک تارانتینو میپردازیم. 10- چهار اتاق (1996) FOUR ROOMS جذابیت فیلمهای چند اپیزودی (که بیننده میتواند کار چند کارگردان را در یک مجموعه داستان ببیند) میتواند به همان اندازه هم ضعیف به نظر برسد: نتیجه، مثل فیلم «چهار اتاق» سال 1995، برای اغلب بینندگان بهطور ناهماهنگی برخوردی گسترده و نامیزان داشت. همانطور که این تجربه خاص نشان داد، تضمین موفقیت در گرو وجود تعدادی از فیلمسازان که بسیار موردعلاقه منتقدان، یا دارای سودآوری تجاری هستند نیست؛ اگرچه «چهار اتاق» تارانتینو، روبرت رودریگز، آلکساندر راکول و الیسون آندرس را برای بازگویی داستانی مملو از وعده و وعید درباره پیشخدمت محاصرهشده هتل (تیم راث) که میان چندین اتاق هتل در شب سال نو که به تدریج عجیبوغریبتر میشوند راهی میشود را دور هم جمع کرده است، قسمت رودریگز بهتنهایی تودهای از نقدهای مخرب تحقیرکننده را پشت سر گذاشت و فیلم به سختی فروشی 4 میلیون دلاری را در گیشه کسب کرد؛ اما 14 درصد سایت راتنتومیتوز نشان میدهد که اندک منتقدانی فیلم را پسندیدهاند مثل مجله فیلم شلومو شووارتسبرگ Magazine’s Shlomo Schwartzberg که با بیاعتنایی گفته است: «در کل، «چهار اتاق» تنها سرگرمکننده و تقریباً بیفکر است، اما در بهترین حالتش بسیار مفرح است». 9- ضد مرگ (2007) DEATH PROOF رابطه دوستی شکلگرفته بین تارانتینو و رودریگز – مثل علاقه مشترکشان به صحنههای کم بودجه درهم و برهم و خونین – «گرایندهاوس» سال 2007 که متشکل از دو فیلم سهساعته است تماشاچیان را از ترور گستاخانه زامبی- وار (سیاره ترور اثر رودریگز) به فیلم مملو از خشونت و تعقیب و گریز ماشینی (ضد مرگ اثر تارانتینو) هدایت کرد. با 67 درصد، نیمهی تارانتینو در «گرایندهاوس» Grindhouse ضرر بیشتری در راتنتومیتوز rottentomatoes نصیبش شد، اما تعدادی از منتقدین همچنان از نگاه هرزه شادمان او به یک بدلکار آدمکش (کرت راسل) که شیفته کشتن زنان جوان بود لذت بردند. کوین ان لافورست Kevin N. Laforest برای مجله فیلم مونترال Montreal Film Journal مشتاقه اظهار کرد: «من کمتر فیلمسازی، حداقل در هالیوود حال حاضر، دیدهام که نابهنجاریهای جنسی و سادیسمیاش را با سروری بیشرمانه به نمایش بگذارد». 8- هشت نفرتانگیز (2015) THE HATEFUL EIGHT اگر کوئنتین تارانتینو Quentin Tarantino دست به امتحان آثار آگاتا کریستی میزد چه؟ اهالی سینما بهنوعی به پاسخ این سؤال با فیلم «هشت نفرتانگیز» THE HATEFUL EIGHT در سال 2015 دست یافتند. در این فیلم که نمایشی از شخصیتهای بدذات مخصوص تارانتینو است آنها در موقعیتهای مرگبار قرار دارند درحالیکه یک معمای قتل وجود دارد و بهطور اجتنابناپذیری به دنبال راهی برای رسیدن به نتیجهای مسرورانه خشن است. یک چیدمان شکوهمند با امکاناتی درخور سبک مخصوص کارگردان در فیلمسازی؛ و با احترام بسیار، منتقدان بر این عقیده بودند که «هشت نفرتانگیز» THE HATEFUL EIGHT ناامیدکننده نبود: تارانتینو گروهی از بازیگران برجسته مثل ساموئل ال. جکسون، کرت راسل و جنیفر جیسون لی را جمع کرده و آنها را با تودهای از نمونه دیالوگهای تندوتیز پیچیده که طرفداران انتظارش را دارند پربار کرده است. اگرچه هنوز فیلمهای تارانتینو اغلب از رویکرد به خشونت که میتوانست توصیفی خیرخواهانه تحت عنوان «مشتاق» را داشته باشد بهرهمند میشوند، برخی نویسندگان به مقادیری ناخوشایندی نسبت به نوع خاصی از آدمکشی که او در این فیلم به راه انداخته، با تشخیص سبکی سیاهتر و ناخوشایندتر که نشان از نژادپرستی و زنستیزی او بدون لازم دانستن ارائه توضیح و روشنسازی در این مورد اشارهکردهاند. رنه رودریگز Rene Rodriguez نویسنده روزنامه میامی هرالد the Miami Herald نوشت: ««هشت نفرتانگیز» فیلمی درباره بدترین بُعد طبیعت انسان است و به همین خاطر نمیتوان آن را سرگرمکننده، حداقل با توجه به سابقه قبلی فیلمساز، بهحساب آورد؛ اما تارانتینو زشتی را ستایش نمیکند، بلکه آن را محکوم میکند». 7- بیل را بکش: بخش 2 (2004) KILL BILL: VOLUME 2 شش ماه پس از اکران جنجالی حماسه انتقام «بیل را بکش: نسخه 1»، تارانتینو با بخش آخر فیلم بازگشت. نیمی جنجال کونگفو و نیمی داستان اصلی، «بیل را بکش: بخش 2» جای خالی گذشته استاد استفاده از کاتانا (اوما تورمن Uma Thurman) را پر میکند که مشغول براندازی هر چیزی است که بر سر راهش در رسیدن به رستگاری سبز شود. سنجش زمان بیش از چهار ساعت بین دو بخش، یک تجربه سینمایی سنگین برای داستانی ساده در حد داستانهای افسانهایی بهحساب میآید، اما بیشتر منتقدان به آن توجهی نداشتند. در حقیقت « بیل را بکش: بخش 2» تقریباً بهخوبی فیلم قبلی خودش در راتنتومیتوز rottentomatoes پدیدار شد. همانطور که جریمی هیلمن Jeremy Heilman در وبسایت MovieMartyr اشارهکرده است: «ترکیب گسترده فیلمهای یک و دو «بیل را بکش» گواهی است بر توانایی بینظیر تارانتینو بهعنوان فیلمسازی که مهره سینمای مردمی تلقی میشود».
6- بیل را بکش: بخش 1 (2003) KILL BILL: VOLUME 1 بعد از انتظار شش-ساله بهظاهر بیپایان در پس «جکی براون» Jackie Brown، تارانتینو دوباره با حماسه هنرهای رزمی خونین که آنقدر گسترده بود که میبایست به دو قسمت تقسیم میشد ظهور کرد. «بیل را بکش: بخش 1» در سال 2003 اکران شد و اوما تورمن ستاره فیلم نقش یک قاتل را بازی میکند که قصد ترک شغلش برای رسیدن به زندگی زناشویی سعادتمندانهای را دارد که پس از تصمیم استادش (دیوید کارادین) David Carradine مبنی بر اینکه ترجیح میدهد عروس بهجای بازنشسته شدن بمیرد دستخوش تغییراتی میشود. استاد برای کشتن او قاتلانی را اجیر میکند (با بازی لوسی لیو، ویویکا ای فاکس، داریل هاناه و مایکل مدسن) که به این ازدواج پایانی بیبازگشت بدهند. بعد از دیدن اجرای مصرانه اما تورمن، منتقد New York Observer آندرو ساریس Andrew Sarris تنها توانست بگوید: «به عقیده من، آقای تارانتینو به روشی نامأنوس، زنان را توانمند کرده طوری که هیچ کارگردان ژانر اکشن دیگری قبل از او این کار را نکرده است». 5- جکی براون (1997) JACKIE BROWN سه سال بعد از کسب عنوان «نابغه جوان هالیوود» برای فیلم «داستان عامهپسند» Pulp Fiction، کوئنتین تارانتینو با «جکی براون»، فیلمی 154 دقیقهای با اقتباس از رمان «رام پانچ» اثر المور لئونارد که ادای احترام تارانتینو به سینمای تجارتی سیاهان در دهه 1970 و همگام با احیا کردن یکی از ستارگان مطرح این ژانر: پم گریر به سینما بازگشت. سابق بر این گریر که برای بازی نقش اول در «فاکسی براون» سال 1974 شناختهشده بود، با همکاران خوبی مثل بریجیت فوندا، رابرت فورستر، مایکل کیتون، کریس تاکر، رابرت دنیرو Bridget Fonda, Robert Forster, Michael Keaton, Chris Tucker, Robert De Niro و ستاره «داستان عامهپسند» ساموئل ال جکسون Samuel L. Jackson به پرده سینما بازگشت. گرچه دستآخر دچار کمی سرخوردگی انتقادی و تجاری بعد از موفقیت «داستان عامهپسند» بود، «جکی» همچنان برای برخی نویسندگان از جمله چاک رودولف Chuck Rudolph از مجله ماتینی Matinee Magazine که نوشت: «این فیلم به حاشیه پراحساسی که در فیلمهای قبلی تارانتینو نامحسوس بود دست یافته است. بازی فورستر و گریر لیاقت قرار گرفتن در لیست بهترینهای تمام زمانها را دارند» محبوبیت دارد. 4- جنگوی رهاشده (2012) DJANGO UNCHAINED با ورود به فانتزی حوزه انتقامگیری عدالت اجتماعی با «حرامزادههای لعنتی» Inglourious Basterds، تارانتینو به پرداختن به این موضوع برای فیلم «جنگجو رهاشده» ادامه داد. فیلم داستان بردهای (جیمی فاکس Jamie Foxx) در دوران قبل از جنگ داخلی غربی است که مشارکتی غیرمعمول با یک دستگیر کننده جنایتکاران (کریستف والتس) دارد که نیازمند یک همکار برای دستگیری یک گروه سه نفرِ از قانونشکنان است و او در عوض به این برده نه تنها وعده آزادیاش، بلکه کمک برای پیدا کردن همسرش (کری واشینگتن Kerry Washington) از چنگال یک مزرعهدار سادیسمی (لئوناردو دیکاپریو Leonardo DiCaprio) را میدهد. این فیلم یک چیدمان بینظیر برای فیلمی دو ساعته و تارانتینو برای تغییر بیحرمتی واعمال خشونت مسرور کننده است و چیزی بیش از خراش پوست ستارگان از بیعدالتی سیستماتیک است که موفق به پرداختن موضوع فیلم با احترامی در خور و مناسب بدون به خطر انداختن ذرهای از شتاب فیلم شده است. نتیجه پایانی، طبق نوشته جو مورگنسترن Joe Morgenstern برای مجله والاستریت Wall Street Journal این است که: «وحشیگری افراطی، خشونت وحشیانه، چرندیات مستهجن و بهطور جسارتآمیزی سرگرمکننده، درعینحال همچنین، بهطور قابل ملاحظهای بسیار به موضوع مهلک دیوانگی درباره نژادپرستی و البته وحشت منحصربهفرد بردهداری پرداخته است». 3- حرامزادههای لعنتی (2009) INGLOURIOUS BASTERDS هر طرفدار سینمایی قابلی فیلمهای زیادی درباره جنگ جهانی دوم دیده است، اما «حرامزادههای لعنتی» Inglourious Basterds ساخته کوئنتین تارانتینو چیزی فراتر از سایر فیلمها به این دستهبندی اضافه کرده است؛ فانتزی انتقام با بازیهای درخشان قابل توجه، بازیهای یکپارچه رنگارنگ گروه بازیگران (مثل برد پیت، کریستف والتس و مایکل فاسبندر) در نقش سربازان در یک واقعیت موازی جایی که شیطان رایش سوم نیروی کاملی را با نیروی متفقین که اعضای آن تشنه خون نازیها (و/یا جمجمهشان) هستند ملاقات میکنند. فیلم به چاشنی منحصربهفرد روانپریشی که آغشته به خشونت به سبک تارانتینو است و با داستان محکم و کمدی سیاه همراه شده مینازد. «حرامزادهها» مورد سنجش قدرتمند منتقدان مثل استفانی زاچارک Stephanie Zacharek در نشریه سالن Salon است که اذعان داشت: «به نظر میرسد کوئنتین تارانتینو در دنیای ازدسترفته فیلمسازی سردرگم است. ممکن است او دیوانه باشد؛ اما دیوانهای است که اهمیت میدهد» قرار گرفت. 2- سگهای انباری (1992) RESERVOIR DOGS تازهکاران به خوششگونی «سگهای انباری» RESERVOIR DOGS نیستند. البته که این فیلمی کفرآمیز، دزدی خونین سینمایی است – و خدا میداند که به اندازه کافی از این چیزها دیدهایم – اما این یکی به خاطر چندین مورد مثل سناریو بیشازحد ادبیاش، موسیقی کشندهاش و گروه بازیگرانی که مملو از شخصیتهای فوقالعاده بااستعداد هستند (مثل هاوی کایتل، تیم راث، استیو بوشمی و مایکل مدسن) قابلتوجه است. درحالیکه این فیلم با اکران محدودش در دنیا جنجالبرانگیز نبود، نگاه سینمادوستان را به یکی از آثار مهیج و استعدادهای کاملا شکلگرفته مدرن فیلمسازی را جلب کرد و قطعا توجه منتقدان مثل جاناتان روزنباوم Jonathan Rosenbaum در نشریه شیکاگو ریدر Chicago Reader را برانگیخت. او در مطلبی نوشت: «مشخص نیست که این فیلم ژانر وحشت مردانه برای بهتر کردن وضعیت جهان یا برداشت ما از فیلم کاری انجام میدهد یا خیر، اما به راستی جنجالی بهپا میکند که برای تمام 99 دقیقه فیلم تن و بدنمان را میلرزاند». 1- داستان عامهپسند (1994) PULP FICTION بعضی شغلها برای کارآمد بودن به زمان نیاز دارند و اینجا کوئنتین تارانتینو را داریم که نظر مثبت منتقدان سراسر دنیا را برای «سگهای انباری» RESERVOIR DOGS قبل از درنوردیدن قلههای هالیوود با دومین فیلمش «داستان عامهپسند» PULP FICTION در سال 1994 به خود جلب کرده بود. فروش جنجالی 214 میلیون دلاری فیلم و هفت نامزدی جایزه اسکار (مثل برنده شدن برای بهترین فیلمنامه اصلی)، داستانِ فرهنگ عامه بهروز، شوخیهای خندهدار و خشونت حیرتانگیزی را چنان پرقدرت (و بهشدت تأثیرگذار) عرضه کرد که حتی به سابقه بازی طولانی مدت ازکارافتاده جان تراولتا John Travolta جانی دوباره داد و کاری کرد که آهنگ «پسر مرد واعظهگر» Son of a Preacher Man داستی اسپرینگفیلد Dusty Springfield از اتاقهای خوابگاههای دانشگاه به دفعات شنیده شود. همچنین، همانطور که جنت ماسلین Janet Maslin نویسنده نیویورک تایم the New York Times نوشته است: «یک داستان فاتحانه و هوشمندانه سردرگم کننده درباره زنان بدنام که از تخیل پیشرفته آقای تارانتینو بیرون میزند، با دورنمایی از خطر، شوک، خوشی و مسائل پرجنبوجوش آن دوره».
محل تبلیغ شما (یک ماهه 90 هزار تومان - جهت هماهنگی کلیک کنید )
کارشناس رسمی دادگستری
باروس
استروئید
جعبه لمینتی
خرید آنلاین کتاب تاپ ناچ ویرایش سوم
the real world
خرید فالوور اینستاگرام
خرید نهال انگور قرمز بی دانه
زیرپوش مردانه
مانتو پاییزه
کاغذ دیواری سفید
کاغذ دیواری مشکی
Locksmith
ปั้มไลค์
Chiropractor
تجارتخانه آراد برندینگ
دانلود روبیکا
خرید تاج گل - تاج گل - تاج گل تسلیت - تاج گل ترحیم
خرید پیپ دست ساز ایرانی
خرید توتون پیپ
آینه کنسول
کت شلوار با پیراهن مشکی
دتکتور گاز
ابزار دقیق و سطح سنج راداری
ابزار دقیق آداک فرآیند سپهر
امداد خودرو سایپا کرج
ثبت شرکت در کیش چگونه است؟
وام اینترنتی بدون ضامن
کاغذ دیواری کربن
خرید تاج گل
خرید قسطی لوازم خانگی
جوراب شلواری شیشه ای
بهترین ارز های دیجیتال برای خرید
آموزشگاه آرایشگری زنانه
다낭풀빌라 바나나풀하우스
بلک فرایدی 1403
لیزر زگیل تناسلی در یک جلسه
باحال مگ
cyprus-newlife
Cyprus کجاست