سرویس بینالملل فردا: اسناد فاش شده از زوایای ناپیدای حمله شیمیایی در سوریه نشان از دست داشتن نیروهای تروریستی در این مساله دارد، و اسرائیل از طریق رسانههای خود نهایت فضاسازی علیه نظام سوریه را در پی حمله شیمیایی به ادلب انجام داده و با ریختن اشک تمساح خود، خواستار کمک به مردم سوریه شده است. در اینجا مقالهای را از وبگاه خبری "رأی الیوم"، میخوانیم که به نقل از روزنامه اسرائیلی "هاآرتص" است.
در این مقاله آمده است: اسرائیل پس از حمله شیمیایی سوریه، نگاه خود را به طور ناگهانی تغییر داده و نسبت به کشته شدن کودکان سوری اظهار ناراحتی و تأسف میکند. آیا وجدان یهودیت بیدار شده که اینگونه خواهان کمک به کودکان سوریه شدهاند. به تصاویر و تیترهای خبری مطبوعات اسرائیل دقت کنید میبینید که ستون اصلیترین خبرها به این موضوع اختصاص داده شده است. این روزها در اسرائیل شاهد همبستگی انسانی گستردهای هستیم که نژاد و دین در این موضع انسانی دیگر نقشی ندارد.
"جدعون لیفی"، نویسنده این مقاله با موضع استهزاگونه نسبت به رهبران اسرائیلی مینویسد: مگر میشود رهبران یهودی نسبت به قتل عام شیمیایی و به خاک و خون کشیده شدن کودکان سوری بیتفاوت بمانند!!
لیفی در ادامه مینویسد: "رئوبن ریئلین"، رئیس جمهور اسرائیل، این فاجعه را به "لکه ننگی بر پیشانی بشریت" توصیف کرد، که ما نیز با وی همرأی هستیم، و همچنین روزنامه "یدیعوت آحارنوت"، در یکی از تیترهای خبریش، عنوان "قاتل کودکان" را انتخاب کرده بود، که همگی این توصیفات، حقیقت دارند. پس رهبران خیرخواه اسرائیل حق دارند که پس از دیدن این تصاویر ضدبشری حملات شیمیایی کودکان سوری متأثر و ناراحت شوند، که میتوان گفت حداقل صد نفر در این حملات کشته شدهاند، که بیشترین آنها کودک بودهاند، و این موضع رهبران تلاویو حاکی از این است که حتی صرف داشتن سلاح کشتار جمعی به خودی خود، جنایت بزرگی محسوب میشود.
این مواضع انساندوستانه پس از واقعه شیمیایی سوریه بصورت پررنگی در مطبوعات اسرائیل بازتاب داده شد، و شاهد اشک رهبران عبریزبان بر قربانیان ابن حادثه بودهایم. ما نیز به اشتباه میافتیم که نکند اسرائیل تاکنون از سلاحهای کشتار جمعی استفاده نکرده باشد، و شاید در رأس حکومت تلاویو رهبر کودککش نداشته باشیم، و به احتمال زیاد فاجعهای به قساوت و شدت حادثه اخیر سوریه در اسرائیل نداشتهایم که اینگونه سیاستمداران اسرائیلی بر کودکان سوری اشک میریزند. ولی حقیقت این است که 180 کودک فلسطینی در تابستان (2014) با سلاحهای سنتی به خاک و خون کشیده شدند. با کمال خونسردی و به صورت کاملا قانونی. همچنین در تابستان همان سال (360 کودک) در حالیکه در ساحل دریا فوتبال بازی میکردند و یا به همراه خانواده خود در حال فرار بودند، توسط نیروهای اسرائیلی کشته شدند.
کودکان غزه نیز مانند کودکان سوری خردسال و شیرخواره بودند، و بصورت وحشیانه مانند کودکان ادلب به خاک و خون کشیده شدند، و تعدادشان نیز به اندازهای بود که میبایست احساسات رهبران اسرائیلی را برانگیزد. شواهد مستند حاکی از این است که قتل عام کودکان فلسطینی بسیار راحتتر از کودکان سوری و با خونسردی تمام رخ داد. تصاویر کودکان غزه بسرعت در جهان منتشر و به صورت گسترده بازتاب داده شد، و در این زمینه کافی است تا نگاهی و لو کوتاه به صحنههایی از فیلم مستند "آمبولانس" توسط "محمد جبالی" بیندازیم، که در حین این واقعه سال (2014) در حالیکه سوار بر یک آمبولانس فلسطینی در غزه میشود، از همه صحنهها بطور کامل فیلم میگیرد. گفتنی است فاجعه غزه 50 روز طول کشید و ساکنان این شهر که بیش از دو میلیون نفر بود راه فراری نداشتند، که میتوان از آن به یکی از فجیعترین جنایات اسرائیل یاد کرد.
تصاویر کودکان غزه در سال 2014 بصورت گستردهای در جهان بازتاب داده شد، و فقط یک کشور کوچک در دنیا از کنار این واقعه بیخیال و بیاهمیت رد شد، که شاید به اعتقاد رهبرانش این حادثه اصلا به آنها ربطی نداشت، این کشور کوچک اسرائیل بود. درست است که ما در اسرائیل عملکرد و رفتار خودمان را در مطبوعات بازتاب ندادیم، ولی بیشتر شهروندان اسرائیلی از طریق رسانههای بینالمللی که بازتاب حقایق را رسالت مهم خود و نوعی خدمت به مردم میدانند، مشاهده کردند. باید از خود بپرسیم چرا شهروندان اسرائیلی تاکنون تصاویر کودکان شیرخواره غزه را که به وسیله نیروهای تلاویو به خاک و خون کشیده شدهاند، تاکنون از مطبوعات و رسانههای خود مشاهده نکردهاند، و تلاویو به گونهای رفتار کرده است که میپنداریم فاجعه غزه اصلا در اسرائیل رخ نداده است. شاید ما تصاویری از کودکان غزه مانند تصاویر کودکان سوریه در دست نداشته باشیم. ولی شواهد نشان میدهد که از فاجعه غزه فیلم و عکس مستندات زیادی در دست است که فقط کافی است نگاهی به صحنههایی از فیلم "آمبولانس" و یا آرشیو خبرگزرایهای مهم دنیا بیندازیم.
این نویسنده اسرائیلی میگوید: ما در اسرائیل بر کودکانی گریه میکنیم که از شهر غزه نباشند و به دست نیروهای اسرائیلی کشته نشده باشند، و شاید پنهان کردن تصاویر فجایع غزه از دیدرس شهروندان اسرائیلی به این دلیل است که صحنههای وحشتناک قتل و کشتار نیروهای امنیتی خود را مشاهده نکنند، زیرا تحمل دیدن تصاویر کودکانی که ما آنها را کشتهایم بسی سختتر از زمانی است که ما در قتل کودکان نقشی نداشتهایم.
لیفی در پایان نوشت: در تابستان (2014) فاجعهای مانند فاجعه سوریه در غزه رخ داد، که "لکه ننگی بر پیشانی بشریت" بود، و در واقع یک کشتار دستهجمعی علیه شهروندان فلسطینی بود، که خون صدها زن، کودک، پیر و افراد بیگناه ریخته شد. اسرائیل این قتل عام را انجام داد، و وجدان بشریت متأثر و داغدار شد، ولی ما در مقابل، جهان را به یهودیستیزی متهم کردیم، همه جهان، فاجعه غزه (2014) را مشاهده کردند، و بر کوکانشان گریستند و فقط اسرائیلیها بودند که این فجایع راندیدند و با وجدانی آرام خوابیدند.