وجود مبارک امام سجاد (سلام الله علیه) وقتی با آن وضع به حسب ظاهر اسارت وارد شام شد از ذات مقدّسش پرسیدند، «مَنْ غَلَبَ» در این صحنه چه کسی پیروز شد؟ فرمود ما، «إِذَا أَرَدْتَ أَنْ تَعْلَمَ مَنْ غَلَبَ، وَ دَخَلَ وَقْتُ الصَّلَاةِ، فَأَذِّنْ ثُمَّ أَقِم»؛[1]فرمود ما پیروز شدیم برگشتیم شما اگر شک دارید که در این مبارزه چه کسی پیروز شد هنگام نماز، اذان و اقامه بگویید ببینید نام چه کسی را می برید ما رفتیم نام پیغمبر را برای همیشه زنده کردیم و برگشتیم. در آن صحنه یک روایت نورانی مرحوم کلینی نقل می کند از وجود مبارک امام سجاد که «لَوْ مَاتَ مَنْ بَینَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ یکونَ الْقُرْآنُ مَعِی»؛ این بیان را مرحوم کلینی از وجود مبارک امام سجاد(سلام الله علیه) نقل می کند که اگر همه مردم روی زمین بمیرند و من تنها بمانم اگر یک سخنرانی با من هست و مخاطبی با من، او با من حرف می زند و من هم با او حرف می زنم به نام خدا در قرآن، من هیچ وحشتی ندارم.[2]
این مرگ یا مرگ طبیعی است؛ «لَوْ مَاتَ مَنْ بَینَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ»؛ یا مرگ معنوی است؛ یعنی «لو کفر أهل المشرق و المغرب»، من وقتی مخاطبی دارم و متکلّمی دارم هر وقت خواستم با او حرف می زنم، هر وقت خواستم حرف او را گوش می دهم، هیچ وحشتی ندارم؛ «لَمَا اسْتَوْحَشْتُ بَعْدَ أَنْ یکونَ الْقُرْآنُ مَعِی».
قرآن از آن جهت که جزء جوامع الکلم است که وجود مبارک پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التحیة والثناء) فرمود: «أُعْطِیتُ جَوَامِعَ الْکلِمِ»[3]او همه معارف را در بردارد، برنامه های ائمه (علیهم السلام) هم توزیع شده است، گرچه در همه بخش ها بیانی دارند که تبیین معارف است، بعضی ها تبیین مسائل نظامی و جنگی است، بعضی ها حکومتداری است، بعضی ها فقه است بعضی اخلاق است و بعضی ها حقوق و برخی ها دعا. در قرآن بخش های فراوانی است که مربوط به دعاست؛ فرهنگ دعا را امام سجاد به عهده گرفته، گرچه همه ائمه (علیهم السلام) درباره دعا دستوری دارند، عملی دارند؛ ولی امام سجاد (سلام الله علیه) برنامه رسمی او تفسیر ادعیه قرآنی است؛ یعنی آن معارفی که در قرآن راجع به دعاست حضرت تشریح می کند توضیح می دهد بیان می کند. فرهنگ دعا را طرزی تبیین می کند که جامعه را جامعه عقلانی می کند از آن جاهلیت نجات می دهد.
می بینید دعاها تنها این نیست که خدایا بیمار مرا شفا بده! گناه مرا بیامرز! پایان امور مرا خیر کن! اینها ادعیه رایج است؛ اما آن دعایی که فرهنگ آور است دعای امام سجاد در صحیفه است؛ عرض می کند: «أَنَّ طَلَبَ الْمُحْتَاجِ إِلَی الْمُحْتَاجِ سَفَهٌ مِنْ رَأْیهِ وَ ضَلَّةٌ مِنْ عَقْلِهِ»،[4] در بحثهای عقلی که چه چیزی هست و چه چیزی نیست می گویند ممکن، واجب می خواهد و محتاج، غنی می خواهد؛ ولی در بحث های حکمت عملی که مربوط به باید و نباید است نه بود و نبود، دعای حضرت این است که خدایا محتاجی دستش را نزد محتاجی دراز بکند این سفاهت است این بی عقلی است؛ این دعای امام سجاد است. «أَنَّ طَلَبَ الْمُحْتَاجِ إِلَی الْمُحْتَاجِ سَفَهٌ» ما اگر خواستیم ببینیم سفیه هستیم یا عاقل، این دعا برای ما معیار است به چه کسی مراجعه کنیم، به چه کسی وابسته باشیم، به شرق وابسته باشیم به غرب وابسته باشیم. فرمود ملّتی سفیه است که به بیگانه چشم طمع بدوزد؛ «أَنَّ طَلَبَ الْمُحْتَاجِ إِلَی الْمُحْتَاجِ سَفَهٌ مِنْ رَأْیهِ وَ ضَلَّةٌ مِنْ عَقْلِهِ» این دعای نورانی امام سجاد در صحیفه است. در بخش های دیگر فرمود: من اگر بخواهم فخر و جمال و جلال یک عده را در ثروت آنها بدانم، خدایا تو مرا از این خطر حفظ بکن! «وَ اعْصِمْنِی مِنْ أَنْ أَظُنَّ بِذِی عَدَمٍ خَسَاسَةً أَوْ أَظُنَّ بِصَاحِبِ ثَرْوَةٍ فَضْلًا فَإِنَّ الشَّرِیفَ مَنْ شَرَّفَتْهُ طَاعَتُک وَ الْعَزِیزَ مَنْ أَعَزَّتْهُ عِبَادَتُک»؛[5] خدایا! مبادا آن فکر پَست را به من بدهی که من نظام ارزشی دین را با نظام ارزشی دنیا و ماده اشتباه کنم، آن کسی که لباس خوبی در برکرده است قصر خوبی دارد اتومبیل خوبی دارد من او را محترم و شریف بدانم آن که وضع مالی اش ساده است او را شریف ندانم، خدایا! تو مرا از این خطر حفظ کن! «وَ اعْصِمْنِی مِنْ أَنْ أَظُنَّ بِذِی عَدَمٍ خَسَاسَةً أَوْ أَظُنَّ بِصَاحِبِ ثَرْوَةٍ فَضْلًا فَإِنَّ الشَّرِیفَ مَنْ شَرَّفَتْهُ طَاعَتُک وَ الْعَزِیزَ مَنْ أَعَزَّتْهُ عِبَادَتُک»؛ خدایا من از تو فهم می خواهم، خدایا من از تو عقل می خواهم! این دعای امام سجاد است. بخشی از ادعیه هم هست که خدایا بیماران ما را حفظ بکن، آنها هم هست؛ اما محور اصلی دعای امام سجاد این است که خدایا من از تو فرهنگ می خواهم، ادب می خواهم، من از تو انسانیت می خواهم مبادا بیخود کسی را برنجانم، مبادا نظام ارزشی من عوض شود، برای کسی که وضع مالی او خوب است احترام بیشتری قائل بشوم؛ خدایا تو مرا حفظ بکن! «وَ اعْصِمْنِی مِنْ أَنْ أَظُنَّ بِذِی عَدَمٍ خَسَاسَةً أَوْ أَظُنَّ بِصَاحِبِ ثَرْوَةٍ فَضْلًا فَإِنَّ الشَّرِیفَ مَنْ شَرَّفَتْهُ طَاعَتُک وَ الْعَزِیزَ مَنْ أَعَزَّتْهُ عِبَادَتُک»؛ بعد به همه ما فرمود به هر حال شما عمر دارید و شبانهروز دارید وقت صرف می کنید، همه ما این طوریم. فرمود من به شما خریداری نشان می دهم که دومی ندارد و آن این است که در تمام داد و ستدها فروشنده، آگهی مزایده میدهد و خریدار آگهی مناقصه، هر کسی کالایی دارد زمینی دارد چیزی میخواهد بفروشد آگهی مزایده میزند میگوید هر کسی که بیشتر میخرد من به او میفروشم؛ این یک رسم دنیاست. اما هیچ خریداری آگهی مزایده نمیزند، هیچ خریداری! همیشه خریدار آگهی مناقصه میزند فروشنده آگهی مزایده. امام سجاد (سلام الله علیه) به ما فرمود شما خدایی دارید که خریدار کالای شماست، عمر شما را میخرد، وقت شما را میخرد، آبروی شما را میخرد، بالأخره شما این آبرو و وقت را برای چه دارید صرف میکنید. این خدا آگهی مزایده زد، فرمود شما هر چه دارید به هر کسی میخواهید بفروشید من گرانتر و بیشتر میخرم! چهقدر این دعا زیباست! این را در دعای وداع ماه مبارک رمضان یا ختم قرآن فرمود. به ما گفتند به خدا بگویید خدایا «وَ أَنْتَ الَّذِی زِدْتَ فِی السَّومِ»،[6]«سُوم» با «سین»؛ یعنی داد و ستد. اینکه در کتابهای فقهی میگویند: مداخله در سُوم برادر مسلمان یا حرام است یا مکروه! یعنی کسی دارد معامله میکند شما وارد نشوید! «مُساومة» که در فقه هست، یعنی این! «سُوم» یعنی خرید و فروش، با «سین». خدایا تو آگهی دادی در معاملات آگهی دادی به همه ما گفتی، شما وقت و عمر و آبرویتان و چیزی را میخواهید به دیگری بفروشید به من بفروشید، من از همه گرانتر میخرم! «وَ أَنْتَ الَّذِی زِدْتَ فِی السَّومِ» آگهی مزایده زدی. این حرف را برای چه کسی میخواهی بزنی! برای چه کسی میخواهی کار کنی! این منبر را برای چه کسی بروی؟ چقدر بگیری؟ برای من برو من بیشتر میدهم، این درس را برای چه کسی میخواهی بخوانی؟ برای کدام سِمت میخواهی بخوانی، برای من بخوان من بیشتر میدهم، این کار را، این خدمات را، این رفاهیات را، این سیاست را این نظام را، این جهاد را، این فداکاری را برای چه کسی می خواهی انجام بدهی؟ به هر حال کارمند هستی، برای چه چیزی داری کاری کار میکنی؟ فرمود برای من معامله کن من بیشتر میخرم. «وَ أَنْتَ الَّذِی زِدْتَ فِی السَّومِ»، تو آگهی مزایده زدی، گفتی طلبه هستی، دانشگاهی هستی، درس می خوانی برای چه کسی می خواهی بخوانی؟ برای چه می خوانی؟ برای هر کس و برای هر چیزی می خوانی برای من بخوان، من بیشتر می خرم! این دعای امام سجاد است. دعا تنها این نیست که خدایا مریضِ مرا شفا بده! «وَ أَنْتَ الَّذِی زِدْتَ فِی السَّومِ» تو در این کار دومی نداری! ما هر چه شنیدیم آگهی مزایده برای فروشنده است اگر حافظ و امثال حافظ می گویند:
بی معرفت مباش که در من یزید عشق٭٭٭ اهل نظر معامله با آشنا کنند[7]
این «مَنْ یزِید» در ادبیات ما هست، یک اصطلاح است نمی دانم قبلاً این چوب حراج را می زدند، ما می دیدیم وقتی کتاب هایی را می خواستند حراج کنند یک کتابشناس یک چوب دستش بود و کتابها هم بود و این چوب را بالا می برد و می گفت «مَنْ یزِید»؛ یعنی چه کسی بیشتر می خرد. این «مَنْ یزِید» آن اصطلاحِ صحنه آگهی مزایده است، آن کسی که چوب دستش است مرتب به این تخته می زند، شعارش و صدایش «مَنْ یزِید» است، یعنی چه کسی بیشتر می خرد «مَنْ یزِید مَنْ یزِید». حرف حافظ این است که در بازار «مَنْ یزِید» عشق، آنجا که عشق فروشی می کنند به هر کسی عشق نمی دهند «بی معرفت نباش که در من یزید عشق» آن که چوب دستش است چه کسی عشق را می خرد:
بی معرفت مباش که در من یزید عشق٭٭٭ اهل نظر معامله با آشنا کنند
عشق را فقط به حسین بن علی می فروشند. وجود مبارک امیرالمؤمنین، بیست سال قبل از جریان کربلا وقتی از صفین می گذشت می خواست بیاید کوفه، وارد این سرزمین که شد از اسب پیاده شد و مقداری خاک را گرفت و بو گرفت فرمود: «ههنا ههنا ههنا»، همین جاست، دو رکعت نماز خواند؛ عرض کردند یا امیرالمؤمنین چه چیزی اینجاست فرمود: «هَهُنَا» «مَصَارِعُ عُشَّاق»،[8]عاشقانی در این سرزمین می آرمند. عشق را به حسین بن علی فروختند؛
بی معرفت نباش که در من یزید عشق ٭٭٭ اهل نظر معامله با آشنا کنند
امام سجاد می گوید تو آگهی مزایده زدی در خریدن و اینها هم حاضر شدند این «مَصَارِعُ عُشَّاق» را وجود مبارک امیرالمؤمنین بیست سال قبل از جریان کربلا وقتی وارد سرزمین کربلا شد، این جمله ها را گفت، فرمود اینجا عاشقانه می آرمند و معامله شان همین است خوب فروختند و بهترین خریدار ذات اقدس الهی است؛ برای ما هم هست. ببینید تنها دین، دینِ آرزو نیست، دین، دین تعلیم است؛ این «یا لیتنا» آرزو نیست، از دو طرف صدای «یا لیتنا» است، این «یا لَیتَنَا» که ما در زیاتنامه ها می خوانیم این یک ادب دینی ماست که می گوییم ای کاش این توفیق را می داشتیم ما بودیم؛ اما یک «یا لیتنا» هم آنها می گویند هر شهیدی هم می گوید ای کاش با ما بودید می دیدید اینجا چه خبر است؛ این شهید سوره «یس» است. در جریان شهیدِ سوره «یس» ذات اقدس الهی می فرماید وقتی این را شهید کردند ﴿قیلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ﴾؛ برو بهشت این بهشت برزخی است؛ آن وقت این شهید برزخی سوره «یس» از برزخ به ما می گوید: ﴿یا لَیتَ قَوْمی یعْلَمُونَ ٭ بِما غَفَرَ لی رَبِّی وَ جَعَلَنی مِنَ الْمُکرَمینَ﴾؛[9] شهید هم می گوید ای کاش بودید می دیدید اینجا چه خبر است. این «ای کاش» از دو طرف هست، این صریح قرآن است. نفرمود به ما باغ دادند راغ دادند لباس خوب دادند، اینها نیست ﴿یا لَیتَ قَوْمی یعْلَمُونَ ٭ بِما غَفَرَ لی رَبِّی وَ جَعَلَنی مِنَ الْمُکرَمینَ﴾؛ «مُکرمین» در فرهنگ قرآن چه کسانی اند؟ در سوره مبارکه «انبیاء» اوّل کسی که خدای سبحان درباره آنها وصف کرامت را تثبیت کرده است فرشتگان اند؛ در سوره «انبیاء» دارد: ملائکه ﴿بَلْ عِبادٌ مُکرَمُونَ ٭ لا یسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یعْمَلُونَ﴾؛[10] ملائکه عباد مکرم اند. همین بیان نورانی سوره مبارکه «انبیاء» را وجود مبارک امام هادی (سلام الله علیه) در زیارت «جامعه» برای اهل بیت هست؛ شما در زیارت «جامعه» درباره اهل بیت (علیهم السلام) می گوییم: «عِبَادِهِ الْمُکرَمِین»[11] اینها در حد فرشته اند، آن «عباد مکرمون» که در سوره مبارکه «انبیاء» است در زیارت «جامعه» امام هادی برای اهل بیت ذکر کرده؛ پس اینها جزء عباد مکرمون اند.
حرف شهید سوره «یس» این است که خدا ما را جزء «مکرمین» قرار داد، سخن در این نیست که به ما باغ و بوستان داد، سخن در این است که ﴿یا لَیتَ قَوْمی یعْلَمُونَ ٭ بِما غَفَرَ لی رَبِّی وَ جَعَلَنی مِنَ الْمُکرَمینَ﴾ ما جزء مکرمین هستیم این شهید است. این مقام حیف است که آدم به چیز دیگر بفروشد. این دعای امام سجاد است که فرمود غیر از خدا هیچ کس هیچ خریداری آگهی مزایده نمی زند، همه آگهی مناقصه می زنند، آن هم کالایی که دست آنهاست مشخص است، تنها خریداری که آگهی مزایده می زند خداست، می گوید با هر که می خواهی معامله کنی هر چه داری من بیشتر می خرم، به همه ما می گوید؛ حالا یک وقت است کسی درس حوزوی می خواند یا درس دانشگاهی می خواند یا درس نظامی می خواند یا خدمات اجتماعی دارد یا پرستار است کار ساده ای دارد، رُفتگر است، این دعای امام سجاد شامل حال اوست؛ این رفتگر محترم کاری می کند حقوقی می گیرد، آن سر جایش محفوظ است؛ اما این برای رضای خدا نظافت و بهداشت یک شهر را دارد تأمین می کند. فرمود من خریدم «وَ أَنْتَ الَّذِی زِدْتَ فِی السَّومِ» این خدا محبوب نیست، این خدا عزیز نیست؟! آن وقت بسیاری از گریه ها برای همین است که انسان شرمنده است در پیشگاه این خدا، همه شئون را او داد، آن هم کالایی که خودش به ما داد از ما می خرد آن هم با آگهی مزایده، ما هر چه داریم از اوست؛ ﴿ما بِکمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ﴾[12] این آیه قرآن را هم ما در نماز می خوانیم هم در تعقیبات داریم. قرآن فرمود: ﴿ما بِکمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ﴾ ما هم عرض می کنیم «اللَّهُمَّ مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْک»؛[13]ما اعتراف داریم، چیزی از ما نیست؛ ولی مالِ تو را به تو با آگهی مزایده خریدار داریم می فروشیم. این ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ﴾[14] از همین قبیل است، ﴿فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیعِکمُ الَّذی بایعْتُمْ بِهِ﴾[15] از همین قبیل است، ﴿هَلْ أَدُلُّکمْ عَلی تِجارَةٍ تُنْجیکمْ﴾[16] از این قبیل است، عوض و معوّض هر دو برای اوست، اما بیشترین خرید از آن اوست. اینها بخشی از دعاهای نورانی امام سجاد (علیه أفضل صلوات المصلّین) است.
پی نوشت ها
[1] امالی (شیخ طوسی)، ص677.
[2] الکافی(ط ـ الإسلامیة)،ج2، ص602.
[3] من لا یحضره الفقیه؛ ج 1، ص241.
[4] الصحیفة السجادیة، دعای28.
[5] الصحیفة السجادیة، دعای35.
[6] الصحیفة السجادیة، دعای45.
[7] دیوان حافظ، غزل شماره196.
[8] بحارالأنوار(ط ـ بیروت)، ج41، ص295.
[9] سوره یس، آیات26 و 27.
[10] سوره انبیاء، آیات26 و 27.
[11] تهذیب الاحکام، ج6، ص96.
[13] مصباح المتهجد و سلاح المتهجد، ج1، ص63.