یزید در ابتدای کار و بدون توجه به توصیههای پدر،طی نامهای از ولید فرماندار مدینه خواست که با چند تن از بزرگان مدینه که بیعت با یزید در زمان معاویه را نپذیرفته بودند، از جمله امام حسین بن علی (ع) نوه پیامیر (ص) بیعت بگیرد و اگر تن نداد شبانه اورا به قتل برساند.
نامه 26رجب سال 60 بدست ولید رسید تا بر اساس محتوای نامه، از بیعت نکردگان با خلیفه، بیعت بگیرد.
عبدالله زبیر که یکی از بیعت نکردگان بود، با شنیدن خبر مرگ معاویه و احتمال سختگیری، شبانه و مخفیانه مدینه الرسول را به قصد مکه ترک کرد.
فرماندار مدینه با پیامی شبانه امام را احضار کرد تا به مقر او مراجعه کند. این دعوت شبانه و احضار بیموقع، برای امام پیامی داشت؛ بر این اساس امام به همراه تعدادی از جوانان بنیهاشم، به طرف مقر ولید حرکت کرد و خود وارد مقر ولید شد.
ولید به همراه مروان در مقر حکومت، حضور داشتند. با ورود امام به حضرت اعلام شد معاویه از دنیا رفته است.
امام آیه استرجاع به زبان آوردند، ولید ادامه داد یزید بن معاویه عهده دار خلافت شده و دستور داده که از شما برای ایشان بیعت گرفته شود. امام درپاسخ فرمود بیعت شبانه سودی ندارد. صبح در کنار حرم جدم رسول الله (ص) نظرم را اعلام خواهم کرد. ولید پذیرفت اما مروان به ولید اشاره کرد امشب کار را تمام کنیم اما ولید اعتنایی نکرد.
امام به خانه برگشت و با اعلام موضع رسمی، صبح در کنار حرم شریف نبوی (ص) رسما طی خطبهای بلند و اتمام حجت برای همگان، به صورت رسمی حرکت و هدف خویش را اعلام فرمود و با صدای رسا به مسلمانان یادآور شد که با شخصی چون یزید بیعت نخواهد کرد و با بودن زمامداری چون یزید به کار اسلام خاتمه داده خواهد شد. پس از ایراد خطبه و اعلام موضع در برابر خلافت یزید، رسما به اتفاق خانواده و همراهان از مدینه خداحافظی کرد و عازم مکه شد.
در مدینه بعضی از خیرخواهان که شرایط و تفاوت معاویه و یزید را میدانستند از روی خیرخواهی، راه دشواری را که امام انتخاب کرده بود را گوشزد میکردند و میگفتند که اگر میرود خانواده را همراه خود نبرد.
امام حسین (ع) سفر رسمی خود را روز 27 رجب سال 60 از مدینه الرسول (ص) آغاز کرد و به طرف مکه حرکت کرد.
ورود امام حسین (ع) به مکه را روز سوم شعبان سال60 سال (روز میلاد حضرت) نوشتهاند.
خبر ورود امام به مکه و اعلام عدم بیعت با یزید، از مکه به سراسر بلاد اسلامی منتشر و زمینهای شد برای پذیرش دعوت امام و مخالفت با خلافت یزید و در نهایت دعوت از امام برای مهاجرت به مناطق اسلامی. عبدالله زبیر هم در مکه اهداف خود را تبلیغ میکرد و در باطن با حضور امام در مکه مخالف بود.
دریافت نامههای متعدد از اقصی نقاط بلاد اسلامی آن روز و کثرت دعوتنامه از کوفه در مقابل دیگر بلاد، امام را بر آن داشت تا در نیمه رمضان سال 60 مسلم بن عقیل پسر عمو و شوهر خواهر خود را به طرف کوفه برای راستیآزمایی دعوت اعزام نماید.
با ورود مسلم بن عقیل به کوفه در اوایل شوال سال 60 مردم کوفه استقبال خوبی نشان دادند و با ابراز بیعت و طرفداری گرد مسلم بن عقیل جمع شدند و اعلام آمادگی کردند که کوفه در انتظار ورود امام حسین (ع) خواهد ماند.
مسلم بن عقیل با ورود به کوفه فعالیت خود را آغاز و جمع کثیری از مردم کوفه گرد او جمع شدند و شهر در اختیار طرفدارانش قرار گرفت و در 11 ذیقعده سال 60 طی نامهای به امام حسین (ع) آمادگی و استقبال و پذیرش مردم کوفه را برای امام حسین (ع) فرستاد.
خبر موقعیت کوفه به شام رسید، تا اینکه از جانب خلیفه عبیدالله بن زیاد به فرمانداری کوفه منصوب و ماموریت یافت که به ماجرای مسلم و در نهایت امام حسین (ع) خاتمه دهد. او که خوب میدانست حق ورود رسمی به کوفه را ندارد با انتشار شایعهای که قرار است امام حسین (ع) به شهر کوفه وارد شود با سر و روی پوشیده با نام امام حسین (ع) وارد کوفه شد و مورد استقبال مردم قرار گرفت با ورود عبیدالله به دارالاماره وباز شدن پوشش صورت، مستقبلین مطلع شدند که از چه کسی و با چه سابقهای استقبال کردهاند.
ورود عبیدالله به کوفه و استقرار در امارت کوفه و ایجاد رعب و وحشت در مردم، موجب شد اطرافیان مسلم بن عقیل از گرد او خارج شوند و درنهایت در روز هشتم ذیحجه سال 60 او را تنها گذاشتند و در نهم ذیحجه در روز عرفه به طرز ناجوانمردانهای از بالای دارالاماره به زمین انداختند و به شهادت رسید.
امام حسین (ع) تمام روزهای ماه شعبان و رمضان و شوال و ذیقعده را در شهر مکه گذراند و همانند جدش رسول الله (ص) که از ایام حج برای تبلیغ اسلام استفاده میکرد، در این ایام پیامش را برای حاجیانی که از بلاد اسلامی برای اعمال حج به مکه آمده بودند تبیین فرمود، تا اینکه در هشتم ذیحجه پس از اطمینان از تصمیم یزید که در نظر دارد با ریختن خونش حرمت کعبه را خدشهدار کند، حج را تبدیل و با همراهان و خانوادهاش، با توجه به گزارش مسلم بن عقیل راهی کوفه شد.
امام در هشتم ذیحجه برخلاف حاجیان که آماده رفتن به عرفات بودند راه کوفه را در پیش گرفت وحرکت خود را برای پذیرش دعوت کوفیان آغاز کرد. در طول مسیر در منازل متعددی توقف داشت، بعضی توقفها به تناسب موقعیت چند ساعته و بعضی منزلها مانند ذات عرق، دو روز توقف داشتند.
امام روزهای 12 یا 13 ذیحجه حرکت در مسیر خبر شهادت مسلم بن عقیل و هانی بن عروه را دریافت کرد و در دو منزل بعد شهادت قیس بن مسهر را اطلاع دادند. کاروان همچنان به راه خود ادامه داد.
روز اول محرم سال 61 هنگام استقرار در منزل شراف به دلیل اطلاع از بیآبی پیش رو امام دستور فرمودند کاروانش تا میتوانند آب ذخیره کنند. روز دوم به طرف منزل ذوحسم در حرکت بودند که در مقابل بدور از انتظار سوادی دیدند که پس از دقت مشخص شد لشکری است در مقابل به سوی آنها میآید. سرعت کاروان به سوی ذوحسم بیشتر شد تا در این منزل همراهان و یاران امام مستقر شدند. در این منزل اولین برخورد سپاه کوفه به فرماندهی حر بن یزید ریاحی با امام حسین (ع) صورت گرفت. حر از ادامه راه امام جلوگیری و کاروان را به سوی سرزمین بیآب نینوا یا کربلا در وادی طف هدایت کرد.
ورود امام به سرزمین کربلا را دوم محرم سال 61 نوشتهاند. امام خیمهها را بر پا نمود و محل استقرار خانوادهها و همراهان را تعیین فرمودند.
ابن سعد که به هوای انتصابش به فرمانداری ری از عبیدالله بن زیاد دستور گرفته بود، وقتی از کار حسین فارغ شدی به سوی ری حرکت کن، از آنجا که ابن سعد از کودکی با امام حسین (ع) همراه بود و از حضرت شناخت کامل داشت تلاش کرد از قبول مسولیت سرباز زند که شرط ابن زیاد برای دستیابی به حکومت ری در برابر ایستادگی در مقابل امام حسین (ع) او را به فکر فرو برد و پس از اندک تاملی مسئولیت خاتمه دادن ماجرای امام حسین (ع) را پذیرفت و روز سوم محرم با چهار هزار سپاهی وارد سرزمین کربلا شد و لشکر هزار نفری حر هم به او پیوست و پس از آن لشکرهای متعددی به سپاه ابن سعد پیوستند در بخشی دیگر این بیایان استقرار یافتند.
"در روزهای چهارم و پنجم و ششم محرم بین طرفین مذاکراتی اتفاق افتاد. اما روز هفتم محرم به دستور ابن سعد راه انتقال آب به سوی خیام و لشکر امام بسته شد. و روز دهم محرم سال 61 در ماه حرام ابن سعد به شوق دستیابی به حکومت ری، اولین تیر را به کمان نهاد و به سوی یاران امام حسین (ع) پرتاپ و اعلام کرد" به امیر اعلام کنید اولین کسی بودم که تیر را روانه کردم" و بدین ترتیب در ماه حرام لشکری چند ده هزار نفری در یک جنگ نابرابر به قتال فرزند رسولی رفتند که همه روزه در چندین نوبت هنگام نماز شهادت بر پیامبری او را به زبان میراندند.
این قیام با برکت از آغاز حرکت در 27 رجب سال 60 تا 10 محرم سال 61 هجری 160 روز به طول انجامید، اما آثار و برکات و اهداف این قیام پس از 1400 سال همچنان پابرجاست و هر کجا مخالفت با ظالم و حمایت از مظلوم است، هرکجا دفاع از حق است و مبارزه با ناحق، نام حسین (ع) چراغ راه آن حرکت است و هدایتگر، همانطور که فرمود؛ "ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه".
درصورت توفیق، سیر تاریخی و معنوی ادامه عاشورا تا اربعین را درنوشتاری دیگر تقدیم خواهیم کرد تا مخاطبان عزیز نقش امام سجاد(ع) و زینب کبری (س) و خانواده همراه امام حسین (ع) را در پیروزی این قبام را دنبال کنند.
منبع: ایسنا