آیا به شدت مشتاق هستید که یک شغل متفاوت را امتحان کنید؟ این روزها کمتر کسی پیدا میشود که در طول عمر حرفهای خود، فقط مشغول به یک کار باشد. بر طبق آمار وزارت کار ایالات متحده، هر آمریکایی در 18 تا 46 سالگی به طور متوسط 11 شغل را امتحان میکند.
افراد مشهوری مانند مارتا استوارت و آرنولد شوارتزنگر، همگی حرفههایی که در آنها بسیار موفق بودند را کنار گذاشتند تا کاری کاملا متفاوت انجام دهند و در نهایت به موفقیت هم رسیدند! اما به ازای هر داستان موفق، داستانهای زیادی از افراد دیگری هم وجود دارند که با شکست مواجه شدند. بنابراین، قبل از اینکه برای اقدامات جدید تصمیمگیری کنید، بهتر است زمانی برای تحقیق و بررسی گزینههایتان و خطرات مرتبط با آنها بگذارید. این مقاله ماتریس آنسوف را معرفی کرده و کاربرد آن در زمینه برآورد ریسکهای شغلی را نشان میدهد و به شما کمک میکند تا با شناسایی این ریسکها، بعضی از تصمیمات در برنامهریزیهای شغلیتان را کنار بگذارید.
ماتریس آنسوف چیست؟
ماتریس آنسوف ابزاری بود که برای اولین بار در سال 1957 در “harvard business review” به چاپ رسید. این ماتریس یک ابزار برنامهریزی استراتژیک است که توسط ریاضیدانی به نام اچ. ایگور آنسوف، برای کمک به سازمانها در برآورد و ارزیابیِ ریسکی که اجرای یک استراتژی خاص میتواند در برداشته باشد، توسعه پیدا کرد. این ابزار چهار روشی که از طریق آنها کسب و کارها میتوانند توسعه پیدا کنند، را مشخص کرده و به شما کمک میکند که به ریسکهایی که برای هر کدام از آنها وجود دارند فکر کنید.
با کمی تغییر میتوانید از این ماتریس برای بررسی شغلتان نیز استفاده کنید. مدل تغییر یافته که در شکل زیر نشان داده شده، چهار گزینهی ممکنِ شغلی را مشخص میکند: توسعهی تخصص فعلی، توسعهی مهارتهای کاربردی دیگر، تغییر صنعت و آموزش دوباره.
ماتریس آنسوف شخصی، با ارائهی چهارچوبی که میتوانید گزینههای خود را در برابر آن ترسیم کنید، به شما کمک میکند تا خطرات را ارزیابی کنید. با شروع کردن از توسعهی تخصص فعلی، ریسک هر انتخاب با حرکت به صورت افقی یا عمودی در ماتریس بالا میرود.
توسعهی تخصص فعلی گزینهی نسبتا کم ریسکی است، چون شما در اصل فقط در حال ساختن تخصص در شغل فعلی خود هستید، در حالی که توسعهی مهارتهای کاربردی دیگر، ریسک بیشتری دارد، چون شما قصد دارید کاربردها را تغییر داده و مهارتهای تازه یاد بگیرید، مهارتهایی که بتوانید در شغل جدیدی در سازمان فعلیتان آنها را به کار بگیرید.
تغییر صنعت نیز ریسک دارد، چون به کاربرد مهارتهای فعلیتان در یک صنعت جدید مربوط میشود. ریسک آموزش دوباره دیدن از همهی گزینههای دیگر بیشتر است، چون شما در حال وارد شدن به یک صنعت جدید هستید و میخواهید مهارتهای کاملا جدید بسازید و نمیتوانید از مهارتها، تخصص و دانش قبلیتان استفاده کنید.
استفاده از ماتریس آنسوفِ شخصی برای تحلیل گزینههای شغلیتان، به شما این امکان را میدهد تا خطراتی که به هر گزینه مربوط میشوند را به خوبی درک کنید. به شما کمک میکند دربارهی هر کدام از این ریسکها بیاندیشید، برای مقابله با آنها برنامهریزی و بهترین گزینهی ممکن را انتخاب کنید.
به مثال زیر توجه کنید:
سارا یک حسابدار است. کارفرمای فعلی او میخواهد بسیاری از بخشها را تعدیل کند و او نگران است که شاید امور مالی نیز جزئی از این تعدیل نیرو باشد. او به تغییر صنعت فکر میکند و به دنبال شغلی جدید در یک آژانس زیست محیطی میگردد.
اگر سارا در شغل فعلی خود باقی بماند، باید با خطر تعدیل نیرو مواجه شود، و رفتن به یک صنعت جدید به نظر هیجانانگیز میرسد. او دو گزینهای را که پیش رو دارد در ماتریس آنسوف ترسیم میکند. 1) در همین موقعیت فعلی باقی بماند. 2) صنعت را تغییر دهد. سپس، ریسکهایی که به هر کدام از این گزینهها مربوط میشوند را بررسی میکند. جابجایی در صنعت قطعا ریسک بالایی دارد. با اینکه تجربهی سارا در مدیریت بودجه و نظارت بر یک تیم کوچک، به او مهارتهای زیادی آموخته است، ولی او دربارهی مدیریت مالی در سازمانهای غیرانتفاعی چیز زیادی نمیداند و حداقل برای شروع باید از مشاغل پایینتر و کم اهمیتتر آغاز کند.
بعد از با دقت فکر کردن، تصمیم میگیرد که در سازمان فعلیاش باقی بماند. با این حال، همچنین تصمیم میگیرد در اوقات فراغتش به عنوان داوطلب در یک سازمان خیریهی بینالمللی مشغول به کار شود. اگر قرار باشد از شرکت فعلی اخراج شود، تجربهی این کار میتواند رزومهاش را قویتر کند. از طرفی تجربههای جدیدی که کسب میکند، میتواند او را در سازمان فعلی و به چشم کارفرمایش فردی موثرتر و ارزشمندتر نشان دهد و احتمال قطع همکاری با او را کاهش دهد.