Legends of the Fall، کتاب یا فیلم؟

داستان کتاب «افسانه‌های خزان» Legends of the Fall در سال 1914 و در جریان جنگ جهانی اول آغاز می‌شود، وقتی‌که سه برادر، آلفرد، تریسان و ساموئل لادلو از مونتانا به آلبرتا می‌روند تا در ارتش کانادا نام‌نویسی کنند. ایالت متحده هنوز وارد جنگ نشده است، اما این سه برادر وظیفه خود می‌دانند که در جنگ شرکت کنند.
جیم هاریسون Jim Harrison میشیگانی، نویسنده این رمان زیبا است که در سال 1994 فیلمی با اقتباس از آن، ساخته شد. نام این کتاب که در سال 1979 منتشر شد، معمولاً با دو داستان کوتاه دیگر هاریسون، «انتقام» Revenge و «مردی که نامش را عوض کرد» The Man Who Gave Up His Name در کنار هم آورده می‌شوند.
توصیف‌های زیبایی از طبیعت، قبل از شروع شدن ماجراهای کتاب، خواننده را جذب داستان می‌کند. با این‌که نصف کتاب در مورد سالی‌ست که برادرها به ارتش می‌پیوندند، هاریسون در این داستان کوتاه، به توصیف 50 سال از زندگی این خانواده پرداخته است.
داستان از زبان سوم شخص نقل می‌شود و وقایع و اتفاقات را به‌سادگی شرح می‌دهد. هیچ دیالوگ مستقیمی در کتاب به کار نرفته است و به همین دلیل خواننده خیلی نمی‌تواند متوجه شود که چه در ذهن شخصیت‌ها می‌گذرد. می‌توان گفت یکی از نقاط ضعف کتاب همین نکته است.
به خاطر این سبک از روایت داستان، صحنه‌های کشته شدن (که چندتایی از آن در داستان اتفاق می‌افتد)، فاقد آن تأثیر احساسی لازم هستند. این صحنه‌ها در کتاب بیشتر مانند خبر دادن مرگی دیگر و گزارشی از اتفاقی روزمره است؛ مانند واکنش تریسان به مرگ ساموئل:
«تریسان همان‌طور با بهت در باران و گل ایستاده و دوستش با ناراحتی او را در آغوش گرفته بود. دیدبان و فرمانده‌ای از راه رسیدند. آن دو به‌سرعت به سمت چراگاه آمدند و از اسب‌هایشان پیاده شدند. فرمانده به آن‌ها دستور ایست داد؛ اما آن‌ها به‌سرعت به سمت جنگل فرار کردند. آن دو تمام شب را بی‌حرکت در جای خود نشستند و در سحرگاه بر روی برف‌ها به راه افتادند و برف‌ها را از صورت کشته‌ها پاک کردند تا این‌که تریسان ساموئل را پیدا کرد. او را بوسید و اشک‌هایش صورت یخ‌زده‌ او را شست. صورت ساموئل آسیبی ندیده بود اما تیری به شکمش خورده بود.»تنها مرگی که خواننده را متأثر می‌کند، مرگ ایزابل دوم، دختری مهربان و بی‌گناه است که به طرز خشونت‌آمیزی کشته می‌شود.
این روایت‌کننده سوم شخص، در زمان‌های مختلف روی شخصیت‌های مختلف تمرکز می‌کند. برای مثال، فرمانده لادلو نامه‌ای در مورد وضعیت پسرانش در جنگ دریافت می‌کند و سپس داستان پیش تریسان می‌رود و اتفاق‌های اطراف او را شرح می‌دهد.
با این‌‌که در اصل داستان در مورد هر سه برادر است، اما شخصیت اصلی داستان برادر وسطی، تریسان است. تمام اتفاقات مهم داستان به صورتی به او مربوط می‌شود و کارها و تصمیم‌های او بر روی شخصیت‌های زیادی تأثیر می‌گذارد. به نظر می‌رسد خورشید خانواده لادلو، تریسان است.
در فیلم «افسانه‌های خزان» نیز بیشتر توجه بر روی شخصیت تریسان، با بازی برد پیت Brad Pitt است. آیدان کوئین Aidan Quinn در نقش برادر بزرگ‌تر آلفرد و هنری توماس Henry Thomas در نقش ساموئل بازی می‌کنند. آنتونی هاپکینز Anthony Hopkins نقش پدر آن‌ها و جولیا اورموند Julia Ormond در نقش سوزانا Susannah بازی می‌کنند. تانتو کاردینال Tantoo Cardinal، پل دزموند Paul Desmond و کارینا لامبارد Karina Lombard در نقش خانواده دکر Decker و گوردون توتوسیس Gordon Tootoosis نقش دوست صمیمی تریسان، وان استب One Stab را بازی می‌کند.
در فیلم نیز مانند کتاب، بیننده در ابتدا مجذوب طبیعت زیبای آن می‌شود. «افسانه‌های خزان» برنده جایزه اسکار برای بهترین فیلم‌برداری شد و به‌درستی که لایق این جایزه بود. صحنه‌های فیلم نه‌تنها زیبا هستند، بلکه تمام ویژگی‌ها و حس‌هایی که هاریسون در رمانش توصیف کرده بود را نیز به بیننده منتقل می‌کند.
فیلم حال‌وهوای وسترن کتاب را بیشتر به نمایش گذاشته است. با این‌که داستان کتاب از مزرعه خانوادگی شروع می‌شود و سپس سفرهای تریسان به نقاط مختلف جهان و رفتن آلفرد به شهری دیگر را نشان می‌دهد، در فیلم فقط بخشی از سفرهای تریسان به تصویر کشیده شده است، اما زمانی که پسرها در جنگ هستند، فیلم بازهم اتفاقاتی که در مزرعه و خانه در حال رخ دادن است را نیز نمایش می‌دهد. می‌توان گفت این روش به نحوی نحوه روایت داستان هاریسون که از پدر به اوضاع پسرانش تغییر می‌کرد را نشان می‌دهد؛ اما بیننده فقط بخشی از سفرها و ماجراهای تریسان را در فیلم می‌بیند.
با این‌که فیلم به بسیاری از اتفاقات مهم کتاب پایبند مانده است، اما تغییراتی کوچکی برای جذاب‌تر شدن داستان در فیلم اتفاق افتاده است. فیلم با صحبت‌های وان استب پیر شروع می‌شود که در مورد بچگی پسرها و زندگیشان قبل از جنگ صحبت می‌کند. این روش از روایت و استفاده از دیالوگ‌ها که جای آن در کتاب خالی بود، به جذابیت داستان کمک زیادی کرده است. فیلم احساسی‌تر است و ویژگی شخصیت‌ها قابل‌درک است و باعث شده که بیننده با شخصیت‌ها حس همدردی و نزدیکی بیشتری داشته باشد.پس از رفتن پسرها به جنگ، اتفاق ناراحت‌کننده‌ای می‌افتد، مرگ ساموئل. دلیل کشته شدن او در فیلم نیز مانند کتاب است، با گاز خردل به او حمله کردند و سپس با تیری کشته شد، اما فیلم با قرار دادن تریسان در آن صحنه و دیدن صحنه‌ی کشته شدن برادرش، این اتفاق را بسیار احساسی‌تر و تأثیرگذارتر کرده است. در کتاب وقتی تریسان هنوز در کمپ است، ساموئل در مأموریتی کشته می‌شود. در فیلم ما شاهد تلاش تریسان برای نجات دادن برادرش و موفق نشدنش، هستیم.
شخصیت سوزانا که در کتاب تریسان به او دل‌بسته است، در اوایل فیلم با ساموئل وارد رابطه عاطفی می‌شود، اما در کتاب ساموئل دختر دیگری را دوست دارد. این اتفاق در فیلم، باعث می‌شود نقش سوزانا در ارتباط با خانواده لادلو پررنگ‌تر شود. در کتاب سوزانا عاشق تریسان است، اما تریسان دل او را می‌شکند و او در آخر با آلفرد ازدواج می‌کند که باعث شدیدتر شدن اختلافات بین این دو برادر می‌شود. لازم به گفتن نیست که ماجراهای عشقی آن‌ها باعث هیجان‌انگیزتر شدن داستان فیلم شده است.
با این‌که خواننده و بیننده کتاب و فیلم «افسانه خزان» حسی مشترک از پایان داستان دارند، اما پایان فیلم با کتاب کمی متفاوت است. تغییراتی کوچکی در این قسمت داستان در فیلم اتفاق افتاده است اما این تغییرات تأثیر زیادی در داستان زندگی شخصیت‌ها ندارد.
بازیگران این فیلم نیز بازی بسیار خوبی از خود به نمایش می‌گذارند و شخصیت‌های کتاب را به زیبایی زنده می‌کنند.
فرقی نمی‌کند کتاب را بخوانید و یا فیلم آن را ببینید، «افسانه‌های خزان»، داستان حماسی، ملودرام و رمانتیک زیبایی در مورد جنگ است. بااین‌حال فیلم ساخته شده از روی کتاب، داستان نوشته جیم هاریسون را زنده کرده و قدری هیجان‌انگیزتر و تماشایی‌تر از کتاب، آن را روایت کرده است.
پیشنهاد ما این است که فیلم را در نماوا ببینید.

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان