آمریکا امروز به چه روزی افتاده است که رئیس دولتش وقتی در سازمان ملل در مقابل سران کشورهای دنیا صحبت می کند، رهبران جهان به بلاهت او می خندند؟
ترامپ در مرز "خودشیفتگی" و "افسردگی سیاسی و نظامی" روزگار میگذراند و همین باعث شده رفتاری متفاوتتر از روسای جمهور گذشته آمریکا داشته باشد. رئیسجمهور آمریکا این روزها مضحکه عالم و آدم است.
ترامپ در نطق خود به سازمانهای بینالمللی و منطقهای حمله کرده و به بزرگترین شریک اروپایی خود یعنی آلمان تاخت. چین را از حملات خود بینصیب نکرد و خود را معتبرترین، محبوبترین و کارآمدترین رئیسجمهور آمریکا خواند که روسای جمهور گذشته آمریکا به گرد او هم نمیرسند.
وی در مورد ایران حرف جدیدی نداشت. همان دروغهای گذشته را تکرار کرد. نطق او ترکیبی از دروغگویی، فریبکاری و عوامفریبی بود.
رهبران آمریکا در نطقهای گذشته خود در مجمع عمومی سازمان ملل به گونهای سخن میگفتند که گویی نماینده جامعه جهانی و سخنگوی آن هستند. ترامپ در نطق خود همه آن کاسه و کوزهها را به هم ریخت و خود را اپوزیسیون جامعه جهانی معرفی کرد و شکاف آمریکا را با جامعه جهانی فریاد زد.
او صریحاً گفت: "دکترین جهانی شدن را رد میکنیم و به روی دکترین میهنپرستی آغوش باز کردیم. آمریکا تسلیم یک بوروکراسی غیرمنتخب و غیرپاسخگو در جهان نیست."
پافشاری او روی ناسیونالیسم و فاصله گرفتن از اندیشه انترناسیونالیسم مبتنی بر جهانی شدن یک رونمایی جدید از سیاستهای آمریکاست.
او تلویحاً گفت: مردم آمریکا بدبخت هستند و او مشغول تیغ زدن جیب شرکا و رقبای اقتصادی در پنج قاره جهان است تا تکه نانی برای ملت خود دست و پا کند و جلوی فروپاشی را در قدرتمندترین کشور جهان بگیرد.
ترامپ و هیئت همراه دیر به ساختمان سازمان ملل رسیدند و این باعث شد برنامه عادی مجمع به هم بخورد. معلوم بود او تا آخرین دقایق به فکر این بود چه بگوید تا مورد تمسخر جهانی قرار نگیرد، اما این اتفاق افتاد! ظاهرا این اولین بار است که رهبران جهان به نطق یک رئیس دولت میخندند.
آمریکا امروز دچار نوعی تفکر ناسیونالیسم افراطی است که ترامپ آن را نمایندگی میکند و او را در هیبت هیتلر در نگاه جهانیان واتاب میدهد. این نکته مهمی است که رئیسجمهور ما هم در نطق خود در مجمع عمومی سازمان ملل به آن اشاره کرد و از نوعی نازیسم آمریکایی پردهبرداری کرد.
نطق آقای روحانی در سازمان ملل جامع و مانع بود. محورهای مهم و کلیدی در نقد مواضع تجاوزکارانه آمریکا و رژیم صهیونیستی داشت. مواضع جمهوری اسلامی را به زبان ساده و روان در بعد سیاست خارجی بیان کرد. این مواضع در مورد رژیم صهیونیستی و تحولات منطقه در یمن، سوریه، عراق و افغانستان صریح و روشن بود اما، دو ایراد کلی داشت؛
1- ناظر به نطق ترامپ در مجمع عمومی سازمان ملل نبود. روحانی باید به این سخن تفوه میکرد که ایران و جهان گرفتار رژیمی جاه طلب، قدرت طلب، مغرور، متکبر و خودشیفته است که مضحکه عالم و آدم است.
او برای سند گفته خود باید به اتفاقی که چند ساعت قبل از نطق خود در مجمع افتاده بود، اشاره میکرد و واکنش رهبران جهان را به عنوان یک سند تاریخی بازخوانی میکرد.
2- ایراد دوم این بود که روحانی دوباره بر طبل گفتگو نواخت و گفت: گفتگو را از همین جا آغاز میکنیم. وی گفت: "هر گفتوگویی میتواند از همان جایی و همان کسی که گفتگو را قطع کرد و پیمان را زیر پا گذاشته، شروع شود. شروع آن پایان دادن به تهدید و تحریم است."
هرچند این بیان، افشاگر ماهیت فریبکارانه آمریکاست، اما به نوعی نشاندهنده آن است که هنوز ما گوشه چشمی به مذاکره با آمریکا داریم. نقض برجام که امضای 6 قدرت جهانی پای آن بود، تیر خلاص به هر نوع گفتگو با آمریکا را زد. دولت ایران باید دندان گفتگو را با آمریکا حداقل در دوران سلطنت ترامپ در کاخ سفید برای همیشه بکند و این باید مستلزم تعریف جدیدی از سیاست خارجی و نگاه به غرب باشد.
امروز حتی رقبا و شرکای اقتصادی آمریکا گفتگو با ترامپ را بیفایده میدانند و در جنگ تجاری به اقدام متقابل روی آوردهاند. دولت ایران باید به هر آنچه غیرغرب و ضدغرب بهویژه آمریکاست، روی بیاورد و سیاست خارجی و مناسبات جهانی خود را در آن جغرافیای سیاسی جستجو کند.
واقعا ما با آمریکا چه گفتگویی می توانیم داشته باشیم که دولت آن رسما اعلام میکند درصدد براندازی نظام جمهوری اسلامی است و منافقین را به عنوان آلترناتیو مورد حمایت قرار میدهد و برای آنها در نیویورک میتینگ سیاسی برگزار میکند؟! ما چطور میتوانیم به گفتگو با کسانی امیدوار باشیم که امروز مسخره عالم و آدم هستند و هیچ پیمان و قراردادی را - حتی پیمانی که خود امضاء کرده اند - به رسمیت نمیشناسند.