روزنامه هفت صبح: سید حسن قاضی زاده هاشمی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، این هفته به خاطر انتشار یک فیلم مربوط به گفت و گوی او با یک پیرمرد اهل بجستان مورد حمله قرار گرفته است. ماجرا این است که در این ویدئو، وزیر به فردی که از هزینههای فیزیوتراپی شکایت دارد به شوخی میگوید که خودت میتوانی بمالی و بعد از آن هم در برابر انکار این فرد میگوید اگر چهل سال در تهران زندگی میکردی باید چنین چیزی را بلد باشی. این موضوع مورد انتقادهای گستردهای قرار گرفته و طیفی از مردم عصبانی از آنچه بی ادبی وزیر میخوانند و مخالفان سیاسی دولت و البته فیزیوتراپها تلاش کردند که به این سخنان پاسخ بدهند.
این مطلب تلاش دارد تا با در نظر داشتن این ماجرا، به شخصیت خود وزیر بهداشت بپردازد و به این سوال پاسخ بده که چرا میتوان قاضی زاده هاشمی را تحسین کرد و چرا میتوان او را قابل سرزنش دانست. برای هرکدام از این موارد تلاش شده تا با رعایت عدالت، در هر دو بخش مثبت و منفی به چند مورد اشاره شود. برای اینکه بخواهیم به این موارد اشاره کنیم ناگزیریم از اینکه زندگی قاضی زاده هاشمی را مورد بررسی قرار دهیم. به طور مختصر باید گفت: از وزیری صحبت میکنیم که در سال 1338 متولد شده و حالا 59 ساله است. او متولد فریمان است که یکی از بخشهای خراسان رضوی است. در دوران جنگ تحمیلی به عنوان یک نیروی درمانی و جهادگر در جنگ حاضر بوده و بعد از آن بیش از هرچیز به عنوان چشم پزشک. قبل از اینکه او به وزارت بهداشت برسد، کلینیک یا همان بیمارستان فوق تخصصی نور در تهران را داشت و در سال 1392 با بالاترین نصاب برای یک وزیر بهداشت در تاریخ نظام جمهوری اسلامی، در 54 سالگی به این سمت رسید.
حالا برسیم به همان سوال اصلی، چرا میتوانیم قاضی زاده هاشمی را سرزنش کنیم؟
1. دلایل برای سرزنش قاضی زاده هاشمی کم نیست. از همین کلیپ آخر شروع کنیم. به هر حال آقای وزیر در پاسخ به یک شکایت از سوی یک شهروند به جای اینکه به او توضیح لازم را بدهد یا حتی به او وعده بدهد؛ تلاش میکند با شوخی جواب این فرد را بدهد. درست است که احتمالا این فرد در همان زمان هم برداشت شوخ طبعانه و نه موهن از این سخنان وزیر داشته، ولی اصلی اینکه یک وزیر در پاسخ به عرض شکایت یک شهروند بخواهد با او شکایت کند، مطلبی نیست که بتوانیم آن را بپذیریم.
2. البته باید خدا را شکر کرد که آقای وزیر در اینجا پرخاشگری نکرده است چرا که قاضی زاده خیلی شخصیت آرامی ندارد و زود از کوره در میرود. یادمان نرفته که اسفند سال 1395، نه در برابر یک فرد عادی که در برابر فرماندار یک شهرستان در استان ایلام از کوره در رفت و در هنگام اعتراض مردم شهرستان به اوضاع بهداشتی و درمانی منطقه، فرماندار نیز آنها را تایید کرده، اما وزیر بهداشت فرماندار بدره را تهدید به برکناری کرده است.
3. اصل اینکه یک فرد از کوره در برود و پرخاش کند شاید موضوع خیلی عمومی باشد آن هم در جامعهای که به عنوان یکی از جوامع عصبی جهان شناخته شده، اما قطعا از یک وزیر و یک پزشک انتظار نمیرود که از ادبیات نامناسبی استفاده کند. این در حالی است که آقای وزیر در همان ویدئوی معروف با ادبیاتی تند و زشت به فرماندار کلمه زشت بی شعور را میگوید و خطاب به او میگوید: «اگر گذاشتم یک روز دیگر اینجا بمونی!» یا در همین ویدئوی جدید آقای وزیر از فعلی استفاده میکند که به هر حال به دلیل استفاده از آن در ادبیات بی ادبی عامیانه، شایسته استفاده توسط یک وزیر نیست.
جالب است بدانیم که وزیر بهداشت با وجود اینکه تیم رسانهای قوی دارد و حتی برخی معتقدند که این تیم رسانهای برای پلههای بالاتر آقای وزیر تلاش میکنند، اما تقریبا همیشه ضربههای رسانهای این چنینی میخورد که این نشان میدهد وزیر داستان ما خیلی به اثرات منفی رسانه روی برند انسانها توجهی ندارد و تصور میکند که امکان هدایت افکار عمومی به طرف دلخواه خود را دارد. چنین تصوری از سوی قاضی زاده هاشمی به نظر میرسد که زمینه بسیاری از اشتباهات دیگر او را به وجود میآورد.
4. قاضی زاده هاشمی یک عیب دیگر هم دارد و آن گرایش سیاسی اوست. به هرحال از خانوادهای اصولگرا آمده و اگرچه حتی به عنوان پزشک محصورین و کسی که از سوی دولت به آنها سر میزند معرفی شده، ولی گرایش چندان زیادی به اصلاح طلبان ندارد. این ماجرا البته نمیتواند به خودی خود یک عیب باشد. عیب کار از آنجاست که قاضی زاده در دل هیات دولت روی اختلافهای سیاسی و حتی نظرات مدیریتی، اقدام به لابی گری میکند و مثلا از اواخر دولت یازدهم تا وقتی وزیر رفاه استیضاح شد؛ هجمه عجیبی علیه او به راه انداخته بود. درست است که این اقدامات ممکن است برخی طرحهای او مثل طرح سلامت را پیش ببرد، ولی به هرحال ممکن اس یک ضربه کاری به دولت نیز به حساب آید.
5. و در نهایت اینکه از نظر برخی ثروت بالای آقای وزیر یک عیب برای اوست. این افراد البته معتقدند که هیچ عیبی ندارد اگر فردی بتواند از راه مشروع به ثروت برسد، اما چنین فردی در مقامی که قرار میگیرد امکان این را نخواهد داشت که حرف مردم فقیر و مستضعف را به خوبی درک کند. از این روست که ابراز علنی اینکه من پورشه دارم از سوی وزیر بهداشت، یک نکته منفی در نگاه گروهی از منتقدان قاضی زاده است.
در کنار این موارد میتوان قاضی زاده هاشمی را به چند دلیل شایسته ستایش دانست:
1. نخست اینکه به هرحال و با همه نواقص ممکن، او وزیر بهداشتی است که توانست ایران را چند گام به سمت سیستم جامع خدمات درمانی و بیمه همگانی ببرد. البته که این طرح ممکن است هزینههای زیادی برای بیمهها داشته باشد، ولی وزیر و اطرافیان او اعتقاد دارند در صورتی که سیستم بیمه در دستان او بود؛ میتوانستند این طرح را به سرمنزل مقصود برسانند. هرچه که بود، حتی با افزایش فعلی قیمت دارو و درمان، بالاخره مردم چند سال طعم یک بیمه درست و درمان را چشیدند مخصوصا کسانی که بیماری خاص داشتند.
2. دوم اینکه اگرچه وزیر در بجستان با آن پیرمرد بد برخورد میکند، اما جای پرسش این سوال هم وجود دارد که اساسا کدام وزیر به اندازه وزیر بهداشت به این طرف و آن طرف کشور سفر کرده است؟ دیکته نانوشته غلط ندارد و در حالی که وزیر، تنها مقام دولتی بوده که در طول این دولت به طور مثال دوبار به بجستان سفر کرده؛ نباید توقع داشت که هیچ اشتباهی در هیچ کدام از این سفرها به وجود نیاید.
3. وزیر بهداشت گفته که یکی از بزرگترین ظلمها در حق او این است که کار کردن در بخش خصوصی را به طور مرتب توی سرش کوبیدند. این حرف کاملا درست است. برخی منتقدان سیاسی دولت، از بغض قاضی زاده یا بغض روحانی بی انصافی کردند و کار کردن در کلینیک نور را برای او یک پوئن منفی به حساب آوردند در حالی که قاضی زاده، دست کم تا جایی که فعلا سند و مدرک در دست ماست از راه سالمی این کلینیک را به دست آورده و حتی اصل رها کردن چنین بیزنسی، حتی در حد جراحی چشم و حضور در وزارت بهداشت و سفر به این طرف و آن طرف کشور برای کسی که میتوانست درآمدی مثل درآمد وزیر را داشته باشد، نوعی ایثار است.
4. وزیر بهداشت تاکنون نشان داده که میتواند برخی از اشتباهات خود را بپذیرد. صدالبته که ممکن است بگویید مثلا عذرخواهی وزیر از فرماندار بدره که فیلمش هم پخش شد؛ برای اصلاح برنده او در افکار عمومی است یا یک سویه انتخاباتی دارد، ولی به هرحال نمیتوانید منکر این مسئله شوید که فردی مثل قاضی زاده با آن دبدبه و کبکبه، جلوی دوربین نشسته و از یک فرماندار که چند درجه از او در رده بندی اداری پایینتر است عذرخواهی کند.
5. و در نهایت اینکه دست کم نویسنده این مقاله فکر میکند باید آقای وزیر را بابت ریال به ریال ثروتی که تولید کرده ستایش کرد. یک روز بالاخره ما باید در این کشور یاد بگیریم که ثروتمندان دزد نیستند و بالعکس کارآفرینهایی هستند که هم چرخ اقتصاد را میچرخانند و هم کار تولید میکنند و هم مردم را ثروتمند میکنند و البته برای خود آن فرد هم پورشه به ارمغان میآورد. بیایید یک بار هم با صدای بلند فریاد بزنیم پورشهها نوش جانشان؛ اگر از راه سالم به ثروت رسیدند و حق و حقوق دولت (مالیات) را دادند و البته اگر تلاش کنند به جای مالیدن همان ماساژ را بگویند.