محمدرضا باهنر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس جبهه پیروان خط امام و رهبری رفتند در گفت و گو با تسنیم نظرش درباره عملکرد دولت، وضعیت کنونی اقتصاد کشور و برنامه اصولگرایان برای انتخابات را بیان کرد که در ادامه میخوانید.
با توجه به التهاباتی حاکم بر اقتصاد کشور به ویژه پس از خروج آمریکا از برجام، مردم این دلمشغولی را دارند که با بازگشت دوباره تحریمهای آمریکا در آبان ماه شرایط اقتصادی دچار نابسامانیهای بیشتری شود. از سویی دیگر انتظار از دولت این بود که تیم اقتصادی کابینه را که انتقادات زیادی به آن وارد میشود با تغییراتی همراه باشد که به عنوان مُسکن در بازار اقتصادی کشور عمل کند. با توجه به این توضیحات شرایط کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا دولت توان مدیریت اوضاع اقتصادی کشور را دارد یا اینکه باید منتظر بروز ناآرامیهایی مشابه ناآرامیهای دی ماه سال گذشته باشیم؟
باهنر: سوال شما جنبههای مختلفی دارد. اولا برای همگان روشن است آمریکا جنگ اقتصادی تمام عیاری را علیه جمهوری اسلامی به راه انداخته و ما هم یک فرصتی را به آمریکا داده بودیم که اگر علاقه مند به رابطه با ایران است در یک بازی برد-برد شرکت کند که منافع همه جوانب امر تامین شود اما با توجه به سابقه آمریکا از قبل نیز قابل پیش بینی بود که مذاکره با آمریکا به جایی نخواهد رسید و آمریکا حاضر نیست در هیچ بازی برد بردی شرکت کند و استراتژی آمریکا در قبال ایران اساسا چیز دیگری است و ما نیز باید در برابر توطئهها و نقشههایی که دولت آمریکا علیه ایران به کار میبندد کاملا هوشیار باشیم.
اولین نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که امروز همه ما درگیر یک جنگ هستیم و اصولا "جناح بازی" و "فرافکنی" درباره اینکه چه کسی مقصر وضعیت امروز اقتصاد کشور است کمکی به منافع ملی نمیکند و باید این بحثها کنار گذاشته شود و اینکه بعضی افراد بخواهند از دولت طلبکار باشند کار درستی نیست و به گونهای باید رفتار شود که از شرایط خطیر امروز نیز به سلامتی عبور کنیم.
امروز وظیفه رسانههای داخلی این است که اگر یک جایی هم ناکارآمدی وجود داشت باید ابتدا این رسانهها با مسئولان کشور جلسات خصوصی داشته باشند و این مشکلات را بی واسطه به مسئولان منتقل کرده و به آنها مشورت بدهند و در صورت عدم پاسخ مناسب مسئولان، آنوقت این مشکلات را آنطور که هست رسانهای کنند نه اینکه با بزرگنمایی ده برابری برخی بی تدبیریها، فضای عمومی کشور را تحت تاثیر قرار دهند.
رهبر معظم انقلاب نیز در سخنرانی اخیرشان بیان کردند که در کنار جنگ اقتصادی تمام عیاری که از سوی دشمنان علیه کشور به راه افتاده یک جنگ روانی جدی نیز در حال دنبال شدن است. از شاخصههای این جنگ روانی نیز ناکارآمد جلوه دادن نظام است. در این مسیر ممکن است که مستقیما به ناکارآمدی نظام اشارهای نکنند ولی یک عده میگویند مجلس ناکارآمد است، یک عده دولت را ناکارآمد میدانند و گروه دیگری قوه قضاییه را ناکارآمد نشان دهند و برآیند این نظرات، ناکارآمدی نظام را به اثبات میرساند. این بیان ناکارآمدیها مستقیما در افکار عمومی تبلیغ میشود و در نهایت به ناکارآمدی نظام ختم میشود. بنابراین این نوع دیدگاه رسانهها را باید اصلاح کرد.
دولت بارها اعلام کرده است که انبارهای کشور از کالاهای اساسی پر است و حداقل به اندازه یک سال ونیم کشور هیچ مشکلی برای تامین کالاهای اساسی ندارد. اما اینکه حالا به یک باره مسئله پوشک در کشور مطرح میشود نشان میدهد که عدهای در حال ایجاد التهاب در فضای روانی کشور هستند. کسی که میخواهد سرمایه خود را تبدیل به کالایی کند که از آن سود ببرد قطعا اگر در سکه سرمایهگذاری کند سود بیشتر به نسبت خرید انبوه پوشک و احتکار آن خواهد برد بنابراین حتما در کنار جنگ اقتصادی عوامل دیگری در تلاشاند تا با ایجاد التهاب در بازار اقتصادی فضای روانی کشور را به هم بریزند.
متاسفانه فضاسازیهای روانی علیه دولت در سطوح مدیریتی کشور نیز اتفاق میافتد. اگر به تریبون مجلس نگاه کنید موافق و مخالف دولت هر دو میگویند که دولت ناکارآمد است و قوه قضاییه هم مصر است که ما یکسری دانهدرشتها را گرفتهایم و بقیه را هم میگیریم و افکار عمومی هم احساس میکند که هر کس مسئولیتی در کشور دارد، فاسد است.
آیا مردم از ادبیات مسئولان دولتی رضایت دارند؟ به طور مثال زمانی که آقای واعظی در پاسخ به سوالی درباره راههای دولت برای برون رفت از شرایط کنونی تنها به این جمله بسنده میکند که " وضعیت امروز مردم را میبینیم و میدانیم که یک مقدار در سختی هستند" ولی راهکاری برای حل مشغلههای اقتصادی مردم بیان نمیکنند، آیا این نوع ادبیات بر شائبه ناکارآمدی دولت نمیافزاید؟
باهنر: اگر بخواهیم به مسائل با دید ملی نگاه کنیم مهم این است که ما بفهمیم هیچ راه حل اقتصادی وجود ندارد که منافع تمامی اقشار جامعه را تامین کند. راه حلهایی وجود دارد که منافع 25 ساله را هدف قرار میدهد و راه حلهایی هم وجود دارد که هدفهای هفتگی و شبانهروزی را مورد هدف قرار میدهد بنابراین حکمرانی خوب این است که از داخل اینها یک سبد دربیاورد که مجموعاً منافع مردم و منافع ملی تامین شود. یک روز دولت به این جمع بندی میرسد که وزارت کار تعاون و رفاه اجتماعی را از هم جدا کند ولی دستگاههای دیگر این مسئله را سیاسی کرده و اداره کشور را برای دولت سخت میکنند.
بعضیها نسخه میپیچند که برای تعدیل قیمت ارز، حجم وسیعی از ارز کشور را به بازار تزریق کنیم. اما دیگر حساب این را نمیکنند که آیا تزریق حجم وسیع ارز در بازار منافع ملی را به خطر میاندازد یا خیر؟ بانک مرکزی میتواند 30 درصد از ارز خود را ظرف یک هفته به بازار تزریق کند و به طور مقطعی قیمتها را تعدیل کند ولی با افزایش احتمالی قیمت ارز در هفتههای بعد آن چه کند؟ بنابراین این فضا را باید تغییر دهیم.
یک روز با نماینده یکی از پارلمانهای خارجی صحبت میکردم و از او پرسیدم که آنها چگونه مطالبات مردم را متوجه میشوند. او به من پاسخ داد که خیلی ساده از وقتی مجلس جدیدشان تشکیل میشود احزاب مختلف که دارای نماینده در پارلمان هستند با محوریت حزب حاکم کشور دور هم جمع میشود و در یک هم اندیشی مطالبات اقشار مختلف مردم را که زیر مجموعه آنها هستند جویا میشوند.
بعد با دولت صحبت می کنیم و مطالبات را در میان میگذاریم. در این میان یکسری از مطالبات واقعی بوده که حق مردم است و باید سریعا پیگیری و به سرانجام برسد ولی یکسری از مطالبات هم وجود دارد که با وجود اینکه حق مردم است اما در کوتاه مدت نمیتوان به آن پاسخ داد. برخی از مطالبات هم هست که به طور کلی حق مردم نیست چون امکان اینکه حاکمیت به آن مطالبات پاسخ دهد وجود ندارد که درباره دسته سوم مطالبات حتی نماینده هم حق ندارد آن را دوباره مطرح کند و اگر مطالب را دوباره بگوید مسئله امنیتی میشود.
در کشور ما هم اکنون 400 هزار میلیارد تومان پروژه نیمه تمام دولتی وجود دارد که مجلس در خوشبینانهترین حالت 30 هزار میلیارد تومان برای پروژههای عمرانی در نظر میگیرد. در این میان هر 290 نماینده مجلس توقع دارند که دولت ابتدا پروژههای شهرستانهای حوزه انتخابیه آنها را به اتمام برساند. همچنین انتظار دارند که علاوه بر آن بودجهای ویژه برای آبادانی مناطق محروم اختصاص داده شود که اگر این بودجه اختصاص نیابد میگویند دولت ناکارآمد است یا بی عرضه است یا بلد نیست.
ما متاسفانه خیلی سیاستزده شدهایم. من که این حرفها را میزنم مشهورم به اینکه در یک جناح سیاسی هستم و موضع خود را دارم و در انتخابات رقابت میکنم. همه اینها سر جای خودش! اما بارها و بارها مثال زدهام رقابت انتخاباتی مثل بازی فوتبال است. دولت که مستقر شد دیگر تیم ملی میشود همه باید از آن حمایت کنیم حتی یک طرفه همه ما موظفیم دولتی که مستقر است را حمایت کنیم.
ما باید باور داشته باشیم که یک جنگ تمام عیار با دشمن داریم که لبه رویین آن جنگ اقتصادی و لبه زیرین آن جنگ روانی است ما باید در مقابله با این جنگ روانی هر چه داریم به میدان بیاوریم.
آقای پزشکیان اخیرا گفته بود که جنگ، ستاد جنگ میخواهد ولی متاسفانه در کشور توجهی به تشکیل ستاد جنگ اقتصادی نمیشود.
باهنر: از آقای پزشکیان باید پرسید که آیا مجلس این ستاد جنگ را تشکیل داده است؟ آقای پزشکیان و آقای لاریجانی وظیفه دارند که امروز یک ستاد جنگ در مجلس تشکیل دهند و در قالب این ستاد به نمایندگان مجلس بگویند که امروز زمان شعله ور کردن مطالبات مردم نیست. متاسفانه امروز تریبون مجلس آزادانه در اختیار نمایندگان است تا مطالبات غیرضروری مردم را فریاد بزنند و این باور وجود ندارد که کشور درگیر یک جنگ تمام عیار است.
جریان اصلاحات به عنوان بزرگترین حامی دولت در تلاش است حساب خود را از آقای روحانی جدا کند تا برای سال 1400 دستش باز باشد چون با اوضاع و احوال کنونی قطعاً دورنمایی برای 1400 ندارد. اما در مقابل فعالیت اصلاح طلبان، انفعال در اردوگاه اصولگرایی مشهود است و احساس میشود که اصلاً به عنوان جناح رقیب در بین مردم بودن و فضاسازی برای انتخابات مجلس وجود ندارد. آیا اصولگرایان برنامهای برای حضور در انتخابات آینده ندارند؟
باهنر: من واقعا موافق این کار هستم چراکه امروز زمان انتخابات نیست. ما 6 سال پیش در مجلس نهم قانونی را تصویب کردیم و در مجمع بردیم تا فضای روانی کشور هر سال درگیر انتخابات نباشد. قبل از این قانون هر سال یک انتخابات داشتیم. ریاست جمهوری، شورای شهر، مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان. در مملکت ما مردم روی انتخابات حساساند دلیلش هم روشن است چون میبینند که نتیجه انتخابات در آینده زندگیشان اثر دارد. بنابراین مردم حساس هستند و اگر اسم انتخابات را زلزله بگذاریم، پیش از این در کشور شش ماه پیش لرزه داشتیم و شش ماه پس لرزه.
به هر حال مملکت غیر از انتخابات کارهای مهم دیگری هم دارد. بنابراین ما انتخابات ها را دوتا دوتا بر هم منطبق کردیم و الان هر دو سال یک انتخابات داریم. اصولش این است که چهار ماه مانده به انتخابات وارد رقابت شویم. امروز اصلاح طلبها در حال فرار به جلو هستند که حساب خودشان را از دولت جدا کنند.
در اوضاع و احوال کنونی کشور "که بود که بود ما نبودیم" نداریم. چراکه بخشی از مشکلاتی که کشور با آن درگیر است به پنج سال اخیر برمیگردد و بخش دیگر به هشت سال قبل آن برمیگردد. بنابراین نباید عدهای از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنند. در زمان ریاست جمهوری مرحوم هاشمی، کشور تورمی 49 درصدی را تجربه کرد. در دوره آقای خاتمی نیز توسعه سیاسی و قتل های زنجیرهای بیشتر مطرح بود. در دوره دوم ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، تورم شدیدی را داشتیم به طوری که دلار 1200 تومانی در مدت کوتاهی به 3200 تومان رسید. دوره آقای روحانی هم که دلار 3000 تومانی به بیش از 12 هزار تومان رسیده است
به نظر من این افزایش قیمتها مانند یک "ژن" میماند و ربطی هم به اصولگرا و اصلاح طلب ندارد. در اقتصاد ما یک ژنی وجود دارد که تحریک می شود و موجب ترکیدن تورم میشود. اقتصاد ما 25 درصد تورم دارد، بعضی از دولتها این را سرکوب میکنند و تلاش میکنند تا تورم را مدتی در کانال 10 درصد نگه دارند ولی این تورم به یکباره میترکد. ما باید ریشههایی را که تورم 25 درصدی در اقتصاد به وجود آورده پیش بینی و حل کنیم و سرکوب کردن اقتصاد کار درستی نیست.
دولت آقای روحانی از ابتدا اعلام کرد که سیاست راهبردیاش رساندن تورم به زیر 10 درصد است. ما از همان روز اول گفتیم اقتصاد کشور نمیتواند تورم تک رقمی داشته باشد و به دولت پیشنهاد دادیم که تورم 42 درصدی به جای مانده از دولت قبل را با برنامه ریزی درست به 20 درصد برسانند و در همین حد نگه دارند ولی مسئولان دولت مصر بودند که تورم را به زیر 10 درصد برسانند.
من نمیخواهم دولت را مبرا از مشکلات بدانم و در اینکه دولت مستهلک است و بعضی از وزرا حالِ کار کردن ندارند بحثی نیست. ولی ما شاهد بودیم که در دولت آقای احمدی نژاد نیز که خیلی از وزرا جوان و قبراق بودند بالا رفتن نرخ تورم اتفاق افتاد بنابراین ریشه نوسانات نرخ تورم عوامل دیگری است که باید این عوامل را مورد بررسی قرار داد اینکه چون دولت آقای روحانی دارای مشکل است برویم بگوییم الحمدلله که زمینه برای ما در مجلس آینده در حال فراهم شدن است و بنده میتوانم دوباره به عنوان نایبرئیس مجلس رای بیاورم، اینها ظلم به نظام و انقلاب است. اصلا مهم نیست در آینده چه کسی به مجلس برود مهم این است که ما این جنگ تمام عیار را که آمریکا با ما آغاز کرده دست به دست بدهیم و از آن عبور کنیم. همانطور که در جبههها تقسیم بندی اصلاح طلب و اصولگرا وجود نداشت.
در بحث انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته و مطرح شدن جمنا، بنده سه چهار ماه قبل از انتخابات گفتم که با این وضعیت 25 درصد بیشتر رای در کشور نداریم. بنابراین یا باید ادبیاتمان را درست کنیم یا گفتمان را اصلاح کنیم. البته اقدام مثبتی که جمنا انجام داد آن بود که آرای پراکنده اصولگرایان در سال 92 را متمرکز کرد و به 40 درصد رساند که از این نظر قدم بسیار سنگینی رو به جلو بود اما برای این که این 40 درصد به 51 درصد برسد باید خیلی کارهای دیگری صورت گیرد و لازم است که گفتمان و ادبیات اصولگرایی اصلاح کرده و حساسیتهای مردم را درک کنیم.
تسنیم: شما به لزوم بازنگری در فعالیتها سیاسی و گفتمان اصولگرایی اشاره کردید. مدتی است بحث نواصولگرایی از سوی آقای قالیباف مطرح میشود و مانیفستی هم از این طرح ارائه شده. آیا این طرح میتواند باعث ایجاد تغییرات مورد نظر شما شود؟
باهنر: من ایده نواصولگرایی را میپسندم اما این ایده باید به یک سری برنامه تبدیل شود و این برنامهها نباید صرفا جنبه شعاری داشته باشد و در تدوین این برنامه باید همه مسائل به دقت مورد بررسی قرار گیرد. به عنوان مثال در کاندیداتوری آقای رئیسی، کسانی رئیس ستاد آقای رئیسی شدند که مردم تصور کردند اینها مخالف برجاماند. جناح رقیب نیز این فرضیه را تقویت کرد و در نهایت این گونه القا شد که رقابت انتخاباتی بین دو طیف طرفدار جنگ و صلح است و در نهایت تمام اشتباهات دولتهای نهم و دهم روی سر آقای رئیسی آوار شد.