آن طور که در رسانهها منتشر شده است آقای حیدریان به این دلیل که بازنشسته است، بهناچار باید از سازمان سینمایی خداحافظی کند. اگر این موضوع راست باشد، سینمای کشور با این پرسش جدی و مهم روبرو خواهد شد: چه کسی از سوی آقای صالحی، وزیر ارشاد (یا محافل ذی نفوذ و پنهان) به جای آقای حیدریان برگزیده می شود؟
اهمیت و در عین حال استعداد مسالهآفرینی این پرسش، از آن روست که سینمای ایران در دوران گذار است و به یک پیچ تند رسیده که عبورِ همراه با سلامت از آن، بسیار دشوار است.
این گذار، چند وجهی است. از یک طرف، قدم گذاشتن به دنیای دیجیتال، سینمای ایران را وارد مرحله ی جدیدی از زیست و زندگی کرده است و تجربه هایی که در همین مدت کوتاه بدست آورده، ضرورت ها و بایدهای این زندگی جدید را برای اش خوشایند و مشکل گشا ساخته است. این زیست مطبوع، اگر نتواند با عقلانیتی پیشبرنده همراه شود و سطح آرتیستیک و استتیک سینما را نیز ارتقا بدهد، می تواند به دشمن خونی سینما و نابودگری بیعاطفه تبدیل شود و همه ی دستاوردهای ارزنده ای را که سینمای پس از انقلاب بدست آورده، در زمانی کوتاه به باد بدهد.
دومین ویژگی این دوران گذار، به اقتصاد تولید و بازیگران جدیدی که به این عرصه وارد شده اند مربوط می شود. حضور و سرمایه ی بخش خصوصی ذاتا برای هر فعالیت جمعی خجسته و خرسند کننده است و تولید سینمایی هم از این امر مستثنی نیست. اما اگر این حضور تعریفی سالم و بهنجار نداشته و برای اهداف غیرفرهنگی و هنری سینما را انتخاب کرده باشد، نهتنها خجسته نیست بلکه زیانبار و زهری است که به مرور تمام پیکر سینما را آلوده می کند و حتی حیات آن را با خطر نابودی روبرو می سازد.
چندی است که نشانه های غیرسازنده و تخریب کنندهی گروهی از این سرمایهگذاران در سینما دیده می شود. سرمایهگذارانی که به همه چیز میاندیشند الا به ارزشهای سینما. در چنین وضعیتی، اگر مدیریت کارآمدی در سینما نباشد و نتواند ورودیهای فاسد سرمایهی بخش خصوصی را شناسایی کند و آن را از سرچشمه کنترل و حذف نماید، سینمای کشور به جای بهره بردن از سرمایههای سالم و بارآور غیردولتی، وارد مرحلهی خطرناکی خواهد شد.
از دیگر جلوههای مرحله ی گذار سینما، پدیدههای ارتباطی نوین و شبکههای اجتماعی دامنگستری است که بسیاری از مرزهای حقوقی و قانونی، سازمانی و تشکیلاتی، ممیزی و نظارتی و ... را به مبارزه طلبیده و شیوههای اعمال مدیریت و راهبردها، تاکتیکها و تکنیکهای سازمانهای کنترل کننده و نیز شبکههای صنفی سینمایی را به عرصهای ناشناخته و تجربهنشده وارد کرده است. در چنین وضعیتی، تداوم راهبردهای مربوط به سی سال گذشته، به منزلهی راه رفتن در شبی تاریک، با چشمبندی سیاه، بر مرزی باریک و لرزان است که بر درهای عمیق کشیده شده است.
دیگر نمی توان با نگاه و تلقیهای پیشین برای سینما قانونگذاری کرد، نمیتوان با راهبردهای حرکت در دشت به کوهپیمایی رفت. نمیتوان با قوانین حوزه مکانیک، پهنهی گستردهی الکترونیک و دیجیتال را تحت کنترل و انقیاد در آورد.
رییس سازمان سینمایی آینده، باید این مرحلهها و سایر موقعیتهای نوین را به خوبی ادراک کرده و ضرورتها و اقتضائات محتوم امروز و فردا را که بر حیات سینما و چگونگی زیست و زندگیاش سایه افکنده، با قوهی عقل و نیروی خِردِ راهبردی بفهمد و توان فکری، مدیریتی و اجرایی شایستهای برای مواجهه و راهبری آن داشته باشد.
سینما وارد ساحتی شده است که من آن را ساحت نهاد اجتماعی مینامم. این ساحت، طراحی، برنامهریزی و مدیر ویژهی خود را میخواهد.
در چنین شرایطی، اگر آقای صالحی بخواهد با سادهانگاری و سادهسازی موضوع و مسالهی خطیر سینما، به انتخاب رئیس سازمان سینمایی اقدام کند، در سقوط ماشین سینما به درهای که در برابرش دهان گشوده، سهم و نقشی غیرقابل انکار خواهد داشت و نامش به نکویی برده نخواهد شد.
بنده تاکنون از نوشتهها و توئیتها و سخنان آقای صالحی، چیز دندانگیری مبنی بر شناخت درست و اصولی ایشان از حوزه فرهنگ و هنر ندیدهام و ایشان را فاقد نگاه راهبردی یافتهام. حضرتشان نشان داده است که انگار از انگیزهی کافی و مناسب برای مدیریت وزارت ارشاد برخوردار نیست. برخی از وزیران دولت آقای روحانی، رییساند تا مدیر، اما انگار آقای صالحی چند قدم از این گروه از وزیران هم عقبتر است، چرا که حتی ریاست هم نمیکند و آدم احساس می کند وزارت ارشاد نه رئیس دارد و نه مدیر.
همهی اینها، بتعث میشود کسی چون من نسبت به جانشین آقای حیدریان بیمناک و دلنگران باشد.
با این حال، امیدوارم آقای صالحی در این فقره مدبرانه عمل کند و با انتخاب فردی شایسته و نسبتا همهچیز تمام، کمک کار موثری برای سینما باشد. آقای صالحی باید بداند که سینما یکی از مهمترین مولفه های فرهنگی و هنری کشور است و همسایه ی دیوار به دیوار امنیت فرهنگی و امنیت ملی است. تعالی سینما یعنی تعالی فرهنگ، و تعالی فرهنگ، مساوی است با رشد و سربلندی و تکامل کشور.