علی حنیفهلو در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: اگر کودک ضربه روحی را تجربه کرده باشد، ممکن است با احساس اضطراب، خاطرات ترس آور یا حس خطر دایمی دست و پنجه نرم کند و یا ممکن است احساس کرختی، تنهایی و ناتوانی برای اعتماد به دیگران را تجربه کند. وقتی رویداد های بد رخ می دهد، زمان میبرد تا درد برطرف شود و یک بار دیگر حس اطمینان و ایمنی در کودک شکل بگیرد. اما اطرافیان میتوانند با راهبرد های صحیح به کودک کمک کنند.
این روانشناس ادامه داد: ضربه عاطفی و روانی میتواند ناشی از حوادث پردغدغه غیر عادی باشد که حس امنیت کودک را دستخوش طوفان میکند و در دنیای خطرناک به کودک حس درماندگی و بیچارگی میدهد. این نکته حائز اهمیت است که اطرافیان باید پس از آسیب روانی، با کودک به صورت باز ارتباط داشته باشند تا کودک بتواند درک کند که احساس ترس یا اضطراب عادی است.
وی با تاکید بر اینکه کودک باید ببیند که اطرافیانش به صورت مثبت با آسیب روبرو میشوند، تصریح کرد: بعد از وقوع آسیبهای روحی، کودکان کم سنتر ممکن است جای خودشان را خیس کنند یا شیشه بخواهند. کودکان بزرگتر نیز ممکن است از تنهایی واهمه داشته باشند. از این رو اگر کودک با این روش واکنش نشان میدهد، این موضوع مهم است تا فهمیده، صبور و آرام باشیم.
حنیفهلو خاطرنشان کرد: باید در مورد حادثهای که کودکان رقم میزنند، بیشتر فکر کنیم. کودکان با سن کمتر از 8 سال تمایل دارند تا این گونه فکر کنند که اگر چیز اشتباهی رخ میدهد، آن حادثه حتما اشتباه آنها است. باید به فرزندمان اطمینان دهیم که عامل حادثه نبوده است. همچنین بعضی کودکان آسیب دیده در خوابیدن مشکل دارند، بعضی دیگر نیز به کرات از خواب بیدار میشوند یا دارای خواب های آشفته هستند. در چنین شرایطی میتوان با یک حیوان پارچهای، روکش نرم یا چراغ قوه او را سرگرم کرد تا به خواب رود.
این روانشناس یادآور شد: باید تلاش کنیم تا وقت اضافه را با فرزندانمان بگذرانیم و فعالیتهای آرام یا کتاب خواندن را سر لوحه امور قرار دهیم؛ در واقع باید صبور باشیم تا کودکمان دوباره روزهای آرام را تجربه کند.