در یادداشتی که حبیب احمدزاده- مستندساز و نویسنده - درباره مباحثهای با حمید فرخنژاد در فضای مجازی نوشته و آن را در اختیار ایسنا قرار داده، آمده است:
«چند روزی است که مباحثه نسبتا تندی بین جناب آقای علیزاده و حمیدخان فرخنژاد هنرمند، دوستداشتنی در فضای مجازی در جریان است که تا حدودی برخلاف نظر بعضی دوستان، شاید هم امری مبارک در این زمانه بهشمار رود.
اول مطلب بگویم که اگر در این مورد ناچار و مجبور به اظهار نظر شدهام، تنها دلیلش شاهد بودن بر امری است که وظیفه اخلاقی هر انسان حکم میکند این مشاهده را با هر هزینهای اعلام کند، تا خدای ناکرده حقی، ناحق نشود.
بنده به مباحث و سلایق سیاسی مطرحه بین این دو بزرگوار در حال حاضر کاری ندارم. با آنکه کاملا با افشای حقوق بگیری شبکههای ماهوارهای از عربستان و آمریکا موافق بوده و دقیقا میدانم که شبکه گستردهای از عوامل مریم رجوی از آلبانی با پول بن سلمان و جان بولتون، پشت دستگاههای رایانه نشسته و با آیدی ایرانی، کارزار سایبری برعلیه کشورمان با هدف تفرقه را اداره میکنند.
این بندهی کمترین، همیشه به حمیدخان و دوستان دیگر عرض کردهام که هیچگاه مطلبی نخواهم نوشت که دل سرباز سر مرز را چنان سرد کند که توان مدافعه از حریم کشورش را در مقابل امثال داعش نداشته باشد و میدانم این جواب آنان را که پس با مصادر حکومتی که نه با زبان، بلکه عملا چنین با دل سرباز وطن و مردممان میکنند، چه باید کرد؟
که سری به تاسف فرود آورده و خواهم گفت که سعی کنیم با عمل صحیح خود با بلاهت داخلی و خباثت خارجی مقابله کرده و خود ناخواسته جزئی از این جریان نشده و خدای ناکرده مروجشان نشویم.
ولی اصل موضوع در بحثهای مطرحه بین این دو، انتقادی به آقای فرخنژاد در باب کمک نکردن به مردم شهرش شده بود که آن را حمل بر بی اطلاعی گوینده میدانم.
این برادر کوچکتان به عنوان واسط در جریان هستم که هیچگاه و در هیچ زمانهای نبوده که جناب حمیدخان فرخ نژاد دست به خیر برای کمک به مردم شهرش و حتی غیر شهرش نباشد. بارها برای کمک به صدها موضوع با درخواست و بی درخواست، بدون هیچ سرو صدای تبلیغاتی، به یاری مالی و معنوی برخاسته، همین چند مدت پیش بود که برای تهیه یکصد و پنجاه ویلچر جهت تجهیز بعضی مراکز پزشکی و نیز مردم سالمند و تهیدست و پیر روستاهای آبادان و خرمشهر، با همکاری سردار مکی یازع، دست به کار شده، تمامی هزینهها را خود پرداختند.
تجهیز یکی از آسایشگاههای کودکان معلول و عقبافتاده در آبادان، خرج عمل بسیاری از افراد نیازمند، کمک در ماجرای بی آبی شهر و... بسیاری از امور ریز و درشت دیگر، که به دوستان پیگیر تاکید داشتند که هرگز نام کمککننده افشا نشود. درست به مانند کارهای ناپیدای دیگر هنرمندانی همچون پرستویی، کیانیان، معتمدآریا و...
عشق این هنرمند را به شهرش، با برادر رزمندهاش مرحوم دکتر فرهاد فرخ نژاد میتوانم قیاس کنم که در هشت سال دفاع مقدس، قبضهچی خمپاره اندازهایی بود که با کمترین امکانات، از شهر دفاع میکردند. عشق و علاقه شدید حمید فرخنژاد به شهیدانی همچون شهید دریاقلی و بخصوص شهید مدافع حریم و حرم، سعید سیاح طاهری را همگان میدانند و در صفحههای مجازی میتوانند بیابند.
بهنظرم این بحث تنها به یک علت ادامهدار شده که همانا نداشتن متولیان حکیم فرهنگی و حکم دانا بر راس امور مشورتی هنرمندان است، تا صرفا با رفاقت و شنیدن درد دلها و ایجاد فضای همدلی و اقناع با منطق و (نه امنیتی کردن طبق معمول موضوعات) فرصت را از دست دشمنان قسم خورده این کشور بگیرند.
جنابان علیزاده و فرخنژاد
باید همه با احترام به تمامی سلایق و استوار بر اصل موضوع عظمت کشورمان و مردمانمان در کنار هم باشیم و همگی با حفظ انصاف، صرفا بحث کنیم برای ایرانی بهتر، که در غیر این صورت تجربه تاریخ نشانمان داده که دل بیگانه و بیگانه پرست برای مردمان کشورمان نمیسوزد.
که خدای ناکرده با مکر بیگانه، اگر ایرانی نباشد، دیگر دلیلی برای ادامه بحث بر سر چگونگی اداره این کشور شیران نیز وجود نخواهد داشت.
و میدانم که هر دو شما و ما، در آن صورت از خدای خود تنها یک خواسته خواهیم داشت؛ که ما نیز در آن روز نباشیم.
و تجربهی مکرر تاریخ ایران تاکنون نشان داده که دشمنان، این آرزوی محال را با خود به گور خواهند برد.
اگر که همه با هم باشیم.
انشاءالله»