به گزارش ایسنا، تعریف هنر از دیرباز برای همهگان به گونهای بود که هر کسی از ذن خود آن را بیان میکرد. از فلاسفه یونان باستان تا عرفای اسلامی، هر کدام بهشیوهای که خود آن را صحیح میدانند از هنر تعریف میکنند. به مرور زمان و طلوع عصری جدید در تاریخ ایران و پیروزی انقلاب اسلامی، نظریه پردازان و هنرمندان جدید با تکیه بر هنر ایرانی – اسلامی ظهور میکنند که گفتار آنها را میتوان در بسیاری از آثار امروز هنرمندان به وضوح مشاهده کرد.
شهید سید مرتضی آوینی از هنرمندانی است که بیشتر با صدا و مجموعه آثار «روایت فتح» آشنا هستیم. او یکی از کسانی بود که نظریههای مختلفی درباره هنر داشت.
او درباره معنای هنر چنین گفته است: «در زبان ما، هرگز هنر به معنایی که این روزها مصطلح است، به کار نمیرفته است. ارباب هنر، ارباب کمال بودهاند؛ حال آن که هنر در معنای اصطلاحی آن، نه به مفهوم کمال و فضیلت، بلکه به مجموعه مساعی خاصی اطلاق میشود که توسط جماعت هنرمندان و منتزع از سایر مظاهر حقیقت در حیات بنیآدم انجام میشود. قدما هنر را به همین مفهوم بهکار میبردهاند و اگر میگفتند «عیب مبین تا هنر آری به دست» هنر را مفهومی در مقابل عیب و به معنای کمال و فضیلت اعتبار میکردهاند. مفهوم اصطلاحی هنر، در این قرن اخیر باب شده است.»
او در معرفی منشأ هنر میگوید: «انسان در فطرت خویش دارای شعور باطنی نسبت به حقیقت عالم است که ما آن را شعور باطن میخوانیم. این شعور باطن، دارای پیوندی بیواسطه و مستقیم با حقیقت کلی عالم است و از آن جا که حقیقت عالم وجودْ مطلق کمال و جمال است، انسان دارای شعور فطری نسبت به کمالات و فضایل و زیباییهاست. هنر نیز از همین پیوند ذاتی انسان با حقیقت عالم وجود و با روح کلی عالم منشأ میگیرد؛ همانگونه که عبادت و پرستش نیز از همین پیوند ذاتی با حقیقت کلی برمیخیزد. احساس انسان در برابر طلوع و غروب خورشید، در برابر وزش نسیم در لابهلای برگهای درختان، در برابر گلها و در برابر تجلیات فصول مختلف در طبیعت، احساس انسان در برابر آسمان پرستاره و...، تجلیات احساس مختلفی است که در روح انسان در برابر حقیقت واحد ظهور و بروز پیدا می کند.»
دیدگاههای آوینی به معنا و مفهوم کلی هنر محدود نمیشود. از آنجایی که خود فیلمساز بود و آثار مستند او در دوران دفاع مقدس و پس از آن، مورد استقبال عموم مردم قرار گرفت، برخلاف دیگران که مبهوت ماهیت سینما، در برابر این جادوی تصویر موضعی منفعلانه داشتند، در قامت یک هنرمند مسلمان به معنای واقعی کلمه که نفسانیات خود را قربانی کرده بود و هیچ چیز جز رضای حق مطلوبش نبود، از موضعی معرفتی، این رسانه را نقد میکرد. حتی در مقطعی که جایزه اسکار برگزار شد به نقد این رویداد پرداخت و معتقد بود که غرب این جایزه را بیهوده به کسی نمیدهد.
شهید سید مرتضی آوینی ساحت سینما را دکانی برای عرفانهای دروغین، میدانی برای مجال بروز دغدغههای شبه روشنفکران غرب زده و ویترینی برای عموم مردم نمیپنداشت؛ بلکه سینما را در حد غایی آن بهعنوان یک رسانه برای رساندن صحیح و درست مفهوم میخواست و میدانست.
او در ایدهآلترین مرحله تصور، سینما را برای فیلمهایی که به بهانه تجارت نازلترین ذائقه عموم مردم را هدف قرار میدادند و برای فیلمهای شبه روشنفکری نمیخواست؛ بلکه رسانهای برای بازگویی، کشف و شهود حقایق نهفته و آشکار در عالم هستی و مفاهیم متعالی الهی انسانی، میپنداشت.
آوینی معتقد بود، برخلاف آنچه عموما نقل میشود، فیلمْ، بازآفرینی یا بازتاب واقعیت نیست؛ بلکه بازتابی از درون فیلمساز است. بنابراین، او اصالت را به فیلمساز میدهد. فیلمسازی که خود وارد ساحتی از حقیقت گشته و با هستی ارتباطی تنگاتنگ برقرار کرده است، به نسبت معرفتی که کسب کرده میتواند از تکنولوژی عبور کند و فیلمی متناسب با تفکر و اندیشه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس بسازد.
سید شهیدان اهل قلم درباره موسیقی نیز اظهاراتی کرده است. نگاه او به موسیقی به نوبه خود نگاه بدیعی است که سعی کرده هنر واقعی را مطرح کند و تمایز آن را با مقوله تبلیغات که امروز به طور گستردهای در غرب جای هنر را گرفته است، بپردازد.
آوینی گفته است: «موسیقی مستقیما نتیجه روح کسی است که آن را ساخته است و از روح آن هنرمند موسیقیدان ناشی میشود. البته در غرب، آثار ضعیفی از هنر هست. اگر اینجا بگویم، زیاد درست نیست...»
او همچنین بیان کرده است: «اگر نوای نی، تناسبهایی بین صوتها برقرار کند که این تناسبها درست مثل موسیقی بهوسیله اعصاب دریافت شوند، هیچ فرقی ندارد. چون وقتی آدم میخواهد ضجه بزند، با موسیقی ضجه میزند. آدم در خیلی از موارد به درگاه حضرت پروردگار که دعا میکند، با موسیقی است. اصلا آدم با موسیقی دعا میکند. موسیقی آهنگی است که به دعایش میدهد که در دستگاههای موسیقی فارسی هم هست. اگر آن دعا را بیاورید، میشود گفت که در کدام دستگاه است؛ یعنی موسیقی دارد.»
در بخش گرافیک و انقلاب اسلامی آوینی چنین گفته است: «هنر گرافیک هم پای جنگ، مجلایی شد برای انوار عرفانی جهاد در راه خدا و آن مراتب بلندی که رزم آوران بدان دست یافته بودند. بنابراین، سیر تاریخی هنر گرافیک را در ایران بعد از انقلاب باید همراه با مراحل تاریخی انقلاب ارزیابی کرد و نه غیر آن، چرا که هویت گرافیک در ایران پس از انقلاب هرگز در امتداد طبیعی هنر پیش از انقلاب قرار ندارد. این سخن را در باب نقاشی، شعر، موسیقی، داستان نویسی، سینما و تئاتر نیز باید باز گفت- اگرچه در بعضی از این عرصهها این تمایز چهرهای عیان دارد و در بعضی دیگر خیر. عمده نقاشان و گرافیستهایی که حضورشان در جنگ، هم پای رزم آوران احساس میشد، هم آناناند که از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی در حوزه هنری گرد آمدهاند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، متوقع است که در عرصه هنر، حرکت پیوسته و هدفداری آغاز شده باشد برای دستیابی به هویت مستقل و مشخص هنری متناسب با انقلاب و این عهد جدیدی که انسان با خدا بسته است.»
شهید آوینی خود را متعهد به هنر میدانست و یکی از مسائل جدی زندگی خود برمیشمرد. وظایفی را که از منظر خود درباره هنرمند میدانست اینگونه عنوان کرده است: «هنرمند موحد، گذشته از آن که باید جهان را به مثابه نشانهای برای حق ببیند و به تبعیت از این تعهد، هنر او نیز رو به بالا بیاورد و به حقایق متعالی اشاره داشته باشد، باید زبان سمبولیک اشیا را با توجه به این حقیقت پیدا کند که هر شی در واقع آیت و نشانه حق است و از وجه خاصی به حق اشاره دارد و این اشارات نیز با یکدیگر متفاوت است.»
شهید آوینی معتقد بود ادبیات، شأنی از شئون است که انسان در آن متحقق میشود و بنابراین، همه تحولاتی که برای بشر روی میدهد، خواه ناخواه در ادبیات ظهور میکند. او میگفت: «با انقلاب اسلامی، انسانی دیگر پای به عالم ظهور نهاده است که این انسان، طرحی نو در خواهد انداخت و عالمی دیگر بنا خواهد کرد و از مقتضیات این عالم جدید، یکی هم آن است که ادبیات و هنر دیگری پای به عرصه تحقق خواهد نهاد. از نظر ما، هنر انقلاب ماهیتا متمایز از آن مفهومی است که در دنیای غرب و غرب زدگان به نام هنر خوانده میشود. هنر انقلاب، قالب و ماده هنر غربی را میگیرد اما بدان روح و صورتی تازه خواهد بخشید و در نهایت، از لحاظ ماده و قالب کار نیز از هنر غربی تمایز خواهد یافت و در مراحل بعدی سعی خواهند کرد که در ماده هنر و قالبهای آن نیز، تغییراتی متناسب با روح و عهد خاص خویش ایجاد کنند.»
او همچنین در انتقاد از برداشت غلط از آزادی در هنر عنوان میکند: «آزادی در نفی همه تعلقات است، جز تعلق به حقیقت که عین ذات انسان است. وجود انسان در این تعلق است که معنا میگیرد و بنابراین، آزادی و اختیار انسان، تکلیف اوست در قبال حقیقت؛ نه حق او برای ولنگاری و رهایی از همه تعهدات و مقدمتا باید گفت که هنر و ادبیات نیز در برابر همین معنا ملتزم است... آزادی هنر نباید در زیر پا گذاشتن معیارهای اخلاقی جامعه و یا توهین به مقدسات معنا پیدا کند... آزادی هنرمند در درک تکلیف اوست، نه در نفی و طرد التزام به همه چیز.»
اندیشههای سید مرتضی آوینی، همچنان از جریانات مهم انقلاب اسلامی به شمار میرود و طرفداران زیادی دارد اما خوب میدانیم که تفکرات آوینی با شناخت انقلاب اسلامی و پیوند آن با هنر حاصل میشود.