صبح نو: در روزهای گذشته با توجه به ابلاغ قانون منع به کارگیری بازنشستگان، اعلام شد که رییس سازمان سینمایی نیز بازنشسته خواهد شد.
سینمای ایران متشکل از صدها فعال است که هرکدام با توجه به بخشی که مشغول هستند، در صنوف مختلف تعریف میشوند. مدیریت سینما و رسیدگی به مشکلات سینماگران کار دشواری است که به گردن رییس سازمان سینمایی است. بررسی دوره حیدریان و همچنین بایدها و نبایدهای مدیر بعدی، مسألهایاست که قابل بررسی است. آقای «رضا درستکار» از منتقدان شناخته شده سینمای ایران است. با وی درباره موارد مذکور گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
این روزها اوضاع سازمان سینمایی خوب است؟!
مشکلات در سینما همیشه زیاد بوده است! البته این وضعیت محدود به سازمان سینمایی نیست و شرایطی است که این روزها در تمام کشور وجود دارد. برای مثال وزیر رفاه استیضاح شده و این وزارتخانه سرپرست دارد. وزیر صنعت و راه هم به شکلی دیگر! این مسائل ربطی به جناحهای سیاسی ندارد. بالا، پایین و خوب و بدش برای همه ماست، چون در یک جامعه زندگی میکنیم.
به هرحال برخی از شرایط ماحصل نظرات شخص یک مسوول نیست؟
بله درست است. چیزی به عنوان یک برنامه یا پروتکل که امروزی باشد نداریم. مدیران و مجریان به روز هم نداریم. خرابیهایی از گذشته صورت گرفته است. آن کسی که در مصدر کارسینما قرار میگیرد، درابتدا باید یک آواربرداری انجام دهد. کسی که مسوول میشود درگیر مسائل گذشته میشود. ضمن این که مثل گذشته نمیشود به سینما تسلط داشته باشند، چون شرایط سینما تغییر کرده و موضوعات بازتر شده است.
کمی مصداقیتر حرف بزنیم. به نظر شما رییس بعدی سازمان سینمایی، چه کارهایی را «نباید» بکند؟
به نظرم نبایدها مهمترهستند. نباید نظرات و سلایق احیاناً فرسوده خودش را به عنوان مترومعیار به عنوان برنامه سینما غالب کند. اشکال آقای حیدریان این بود که آدمهای اطرافش تفکراتی فرسوده داشتند. اشکال بزرگ در یک مدیریت کهنه این است که مدیر ارشد، دوست دارد زیردستانش مطلقاً تابع باشند و تحمل نظرات متفاوت را ندارد. در مرتبه بعد باید فهرستی از مشکلات و مطالبات سینمای ایران تهیه کند. مرحله سوم این است که درک کند باید یک اتاق شیشهای ایجاد کند تا شفافیت لازم درباره اقداماتش به وجود بیاید.
این که همه صنوف و فعالان سینما از اقدامات یک مدیر راضی باشند کمی ایدهآلیستی نیست؟
چرا نشود همه را راضی نگاه داشت؟ وقتی کار حق بکنی و توازن را رعایت کنی حتماً میشود. یک مدیر سینمایی باید رفتاری عادلانه داشته باشد. منابع را به صورت عادلانه تقسیم کند.
تا به امروز عادلانه نبوده است؟
نبوده که این همه مشکل به وجود آمده است. شخصی که مسوول میشود باید منابع را به درستی و به شیوه عادلانه تقسیم کند. البته طبیعی است که قرار نیست مثل یارانه به همه یک میزان کمک شود. قاعدتاً به فیلمسازی که کارش بهتر است کمک بیشتری میشود و به فیلمسازی که جوان است و هنوز جوابش را پس نداده با احتیاط بیشتری تعامل میشود.
ورود به مسائلی مثل وضعیت اکران، که انتقادات زیادی نسبت به آن مطرح میشود، باید در برنامه رییس سازمان باشد یا ورودش یک دخالت برداشت میشود؟
پس رییس سازمان سینمایی به چه چیزی باید ورود بکند؟! سازمان سینمایی باید مدیریت نرم قضیه را برعهده داشته باشد. یعنی آنقدری کفه فیلمهای مبتذل را پر نکند که نفس سینمای اصلی ما گرفته شود.
یعنی با تعدادی سرمایهگذار گردن کلفت در بیفتد؟!
همانطور که در کشور ما مناسبات ساختاری وجود دارد و مسألهای مثل مورد اخیر، در مجلس کشور مطرح و دربارهاش رایگیری میشود؛ جدای از نتیجهاش همین روند یک اتفاق مثبت است. این که مسألهای در یک ساختار نظاممند مطرح و به نتیجه برسد قابل تقدیر است. اگر زورت به یک سینماگر یا شورای صنفی اکران نرسد پس اصولاً برای چه آمدهای؟! آقایان شمقدری، ایوبی و حیدریان دلشان میخواسته کارهایی بکنند، اما امروز دیگر نگاه دستوری جواب نمیدهد. سینما برخورد نرمتری لازم دارد و مدیرش باید نسبت به این موارد آشنا باشد. نگاه جامدی که آقای حیدریان به سینما داشت، سخت و غیرمنعطف بود. برنامههای ایشان به صورت دهه شصتی اعمال میشد که این اتفاق درستی نیست.
البته آقای حیدریان هم دربین سینماگران موافقان کمی ندارند!
یک نکته جالب این است که آقایان چرا در انتهای عمر مدیریتیشان به یاد منتقدان میافتند؟! منتقدان به دلیل دخیل بودن گسترده در موضوع و حضور در رسانهها، نگاه جامعی دارند. میتوانند مشورتهای خوبی ارائه دهند. اگر به منتقدی فضا دهند آن هم برای زینتالمجالس شدن است. آقای حیدریان چرا از نقد فرار میکنید؟ آقای دبیر جشنواره جهانی فیلم فجر چرا از نقد فرار میکنید؟ اگر روشتان درست است از آن دفاع کنید. وقتی نتوانی با منتقدان همزبان خودت ارتباط برقرار کنی چطور میخواهی با سینماگران بینالمللی تعامل کنی؟!
دلیل عدم تعامل سینماگران با هم چیست؟
اخیراً نشستی با آقای طالبزاده داشتیم. تقریباً تمام حرفهایم که اتفاق تند هم بودن، منتشر شد. جالب اینجاست که حرفهایم را آقای طالبزاده قبول میکرد. مثلاً از فلان اقدام بچه حزباللهیها انتقاد میکردم و ایشان هم تأیید میکردند! بالاخره همه ما ایرانی هستیم و دلمان برای مملکت میسوزد. باید باهم حرف بزنیم و منطق هرکدام قویتر بود بپذیریم.
اولویت فعلی باید چه چیزی باشد؟
شاید مهمترین حرفهایم دراین گفتگو این باشد که نیروهای تولیدی سینما مچاله شدهاند؛ نیروهای با اهمیتتر گوشهنشین شدهاند. به جای آنها زمینه بازی برای کسانی که جنبه پولسازی دارند فراهم شده است. زمینه بازی اینها به جز پر شدن جیب عدهای، خروجی برای سینمای ایران ندارد. این مورد هم گفتنی است که گاهی فشار آوردن، از طریق اهمیت ندادن رخ میدهد. همین که انجمن منتقدان یا هر صنف دیگری را به رسمیت نشناسند، فشار است. دوره این مدل مدیریتها تمام شده است. در مدل پیام باک میگویند مدیریت باید به رهبری تبدیل شود. یعنی به جای فشار به زیردستانت، آنها را دنبالهرو خودت میکنی. باید آنقدر بقیه را اقناع کنی که حتی اگر به آدمها امکان رسیدگی لازم را نداشتی، باز هم علاقهمند به تو باشند. معمولاً کسانی که به سازمان سینمایی میآیند ژست همهچیزدانی میگیرند درصورتی که نه آنها، نه من و نه هیچ کس دیگر همه چیزدان نیست. اگر 10 جشنواره برگزار کرده باشی و صد فیلم هم تولید کرده باشید مهم نیست. امروز کمیت مهم نیست، کیفیت مهم است. این که به کدام از نیروها مجال کار بدهید و این که کدام یک از نیروهای سینمای ایران امروز حالشان خوب نیست، اینها مهم است. الان فیلمسازانی داریم که دائم فیلم میسازند که پرفروش هم هستند، اما فیلمهایشان فاقد ارزش است. من نمیگویم لزوماً مبتذلاند، اما سینمای نازلی هستند. این سینما کمارزش است و ماندگاری ندارد.