ماهان شبکه ایرانیان

جمال خاشقجی، معارض یا منتقد؟

خبرگزاری فارس: «جمال احمد حمزه خاشقچی»؛ روزنامه‌نگار و فعال سیاسی عربستانی که این روز‌ها با خبر «ربوده شدنش» در کنسولگری عربستان در استانبول ترکیه سپس «خبر کشته و تکه‌تکه شدنش»، نامش بر سر زبان‌ها افتاده، از نسل «مؤذن‌های مسجد النبی» است که رگ‌وریشه‌اش به ترکیه برمی‌گردد.

او روز چهارشنبه یازدهم مهرماه (سوم اکتبر) برای امور ازدواج خود به کنسولگری عربستان در استانبول ترکیه مراجعه کرد و دیگر دیده نشد که از آنجا بازگردد. سه شب بعد، شنبه‌شب (چهاردهم اکتبر)، خبرگزاری رویترز به نقل از دو مسئول ترکیه‌ای گفت که خاشقچی احتمالا کشته شده است.

در رسانه‌ها، جمال خاشقچی را «معارض» سعودی توصیف می‌کنند، اما او خودش اندکی پس از ترک وطن (عربستان) به مقصد آمریکا، در مصاحبه‌ای با رادیو مونته‌کارلو گفت، خودش را معارض نمی‌داند، چون در عربستان معارض به معنای مخالفت با «ولی امر» است و او چنین قصدی ندارد که این چنین باشد و بلافاصله تأکید کرد که وطن خود را دوست دارد و «بیعت خادم الحرمین الملک سلمان» بر گردن اوست.

اما چرا او معارض نیست و چرا او را معارض سعودی توصیف می‌کنند؟
قبل از آنکه کُلیت حادثه و ابعاد منطقه‌ای آن را بررسی کنیم، ابتدا نگاهی به بیوگرافی او می‌اندازیم سپس مواضع او را در چند پرونده مرور می‌کنیم و در نهایت ارتباط احتمالی آن با مسائل منطقه‌ای را بررسی می‌کنیم.

مختصری از بیوگرافی خاشقچی؛ جمال خاشقچی به نوعی از نزدیکان دولت سعودی به شمار می‌رفت. گفته شده او حتی مشاور «ترکی الفیصل» رئیس پیشین سرویس اطلاعات عربستان هم بوده است.

"روزی با من تماس گرفتند و دستور دادند که ساکت باشم. بدون حکم قضایی. شخصی در دیوان سلطنتی بود دستور داد ساکت بمانم. احساس اهانت کردم".

خاشقچی زاده مدینه منوره (1959) و از خاندان معروف خاشقچی‌هایی است که تبارشان به ترکیه بازمی‌گردد. درس‌خوانده رشته روزنامه‌نگاری در دانشگاه ایندیانا آمریکاست و کار رسانه‌ای را با نشریه «گزی‌یت» سعودی آغاز کرد.

جمال در لباس خبرنگار میدانی، جنگ در افغانستان -که از آن به نام «جهاد» یاد می‌کنند-، تحولات دموکراتیک در الجزائر و جنگ کویت را تجربه کرده و به عنوان فعال حوزه مطالعات جنبش‌های اسلام‌گرا شناخته می‌شود که در حوزه‌های سودان، ترکیه، یمن، مصر و اردن پژوهش‌هایی دارد.

او قبل از حادثه یازده سپتامبر هم با «اسامه بن لادن» مصاحبه داشته است. سردبیر روزنامه عرب‌نیوز (1999)، سردبیر روزنامه الوطن (2003) بود که بعد از آن مشاور رسانه‌ای سفیر عربستان در لندن سپس سفیر عربستان در آمریکا شد و تا 2007 در منصب خود بود تا اینکه به روزنامه الوطن بازگشت و 2010 دوباره آن را ترک کرد.

خاشقچی سابقه همکاری با «ولید بن طلال» شاهزاده معروف ثروتمند سعودی که سال گذشته جزء بازداشتی‌های «محمد بن سلمان» بود، دارد و به این واسطه مدیر شبکه تازه‌تأسیس «العرب» (2010) در بحرین شد که در ساعات نخست افتتاحیه به اشاره عربستان تعطیل شد.

خاشقچی بعد از این از ستون‌نویس‌های ثابت روزنامه سعودی الحیاة، چاپ لندن-ریاض شد که با روی کار آمدن سلمان بن عبدالعزیز سپس پسرش محمد بن سلمان، محدود و سرانجام ممنوع‌القلم و مجبور به خروج از کشور شد.

ترک عربستان به مقصد آمریکا
خاشقچی اندکی پس از، ولی عهد شدن محمد بن سلمان (بهار 1396 - 2017) از عربستان رفت. او چهار ماه بعد (درست یک سال پیش) در مصاحبه‌ای با شبکه خبری «سی. ان. ان» گفت، «روزی با من تماس گرفتند و دستور دادند که ساکت باشم. بدون حکم قضایی. تماس از جانب فردی در دیوان سلطنتی نزدیک به سران بود که دستور داد ساکت بمانم. احساس اهانت کردم. این چیزی است که برای هر سعودی دیگری ممکن است رخ دهد».

هر چند در ابتدای ترک وطن، خاشقچی تلاش بسیاری کرد که در ظاهر اختلافاتش با هیأت حاکمه عربستان را در سطح بسیار ناچیزی نشان دهد، اما هر روز زاویه دیدگاه‌های او با دولت عربستان بیشتر شد، اما با این حال او یکی از مدافعان بخش اعظمی از سیاست‌های عربستان بود.

تطابق مواضع خاشقچی با دولت سعودی
خاشقچی در موضوعات مختلفی از داخلی تا خارجی گرفته، بخصوص درباره ایران، سوریه، یمن و بحرین مواضع همسوی دولت سعودی دارد. او بشدت ضد ایران است و ایران را به نشر فرقه‌گرایی در منطقه متهم می‌کند.

ایران
زمانیکه دولت ترامپ قدرت را در دست گرفت و از لغو توافق هسته‌ای سخن گفت، خاشقچی از آن استقبال کرد. او در توییتی در تاریخ 14 مهر 1396 نوشت «موضع ترامپ درباره تایید نکردن (تداوم) توافق هسته‌ای به سود عربستان است، چون الان کنگره می‌تواند پرونده‌های دیگر ایران در منطقه را باز کند. شاید...».

او در پاسخ کاربری که 20 مهر 1396 از او پرسید، اگر آمریکا از توافق هسته‌ای خارج شود، آیا به سود عربستان خواهد شد، گفت: «مشکل عربستان با ایران توافق هسته‌ای نیست. [می‌دانید]عربستان که از آن استقبال کرد. مشکل [ریاض]چشم‌پوشی دولت [باراک]اوباما از ورود ایران به منطقه بود و ترامپ هم کاری در این خصوص نکرده است».

دو روز بعد خاشقچی در توییترش نوشت «باز شدن پرونده تجاوز‌های ایران در منطقه از طرف ترامپ خبر خوبی است، اما انتظار ندارم که کاری [بتواند]بکند».

وقتی هم آمریکا به دستور ترامپ از توافق هسته‌ای خارج شد، خاشقچی روز بعد در توییترش (در تاریخ 19 اردیبهشت 1397) نوشت: زیاده‌روی در خوشحالی از خروج ترامپ از توافق هسته‌ای هنوز زود است. آنچه برای عربستان مهم است باز بودن دست ایران در منطقه است. آیا برای این کاری خواهد شد؟ شاید. اما تجارب گذشته چیزی غیر از این را نشان می‌دهد.

خاشقچی همچنین در 22 دی ماه 1396 آشوب در برخی شهر‌های ایران را «نسخه فارسی بهار عربی» توصیف کرد و نوشت که «اعتراض‌های مردمی آرام نخواهد شد... روشن است که ایران در پیچی تاریخی است و باید در نهایت به تغییری بزرگ ختم شود».

سوریه
خاشقچی، یکی از حامیان سرسخت چیزی است که مخالفان سوریه آن را «انقلاب سوریه» می‌نامند. یکی از نسخه‌های اصلی او برای حل مشکلات منطقه این است که همه تلاش کنند ایران را از سوریه بیرون کنند. او 24 دی 1396 در توییتی نوشت «اگر می‌خواهی ایران را از جهان ما خارج کنی - که این وظیفه شماست - از انقلاب سوریه حمایت کن و پیشنهاد‌های ترکیه را بپذیر. آن‌ها با تجهیزاتی اندک پیروزی‌هایی را رقم زدند و چه خواهد شد اگر عربستان و ترکیه هم با آن‌ها هم‌پیمان شوند».

البته او معترف بود که «نه روسیه نه اسرائیل، (هیچ‌کدام) نمی‌توانند ایران را از سوریه بیرون کنند. بشار [اسد]آنطور که به [سردار قاسم]سلیمانی اعتماد دارد به برادرش ندارد» (توییت 14 تیر 1397).

برای همین با ناامیدی گمان می‌کرد که ترامپ باید کاری کند و یک روز بعد (15 تیر 1397) در توییتی نوشت: «دائم شکوه می‌کنیم که ایران منطقه را تهدید می‌کند و در حال توسعه حضورش خودش است و مردانش در حوران [جنوب سوریه]جولان می‌دهند و تحرکی نمی‌کنیم. کسی با ترامپ تماس نگرفت و به او یادآوری کند که خودش گفت: باید جلوی ایران را بگیریم که به مدیترانه نرسد. [آقای ترامپ]کاری کن، ما روی تو حساب کرده بودیم».

خاشقچی در مقابل ایران در سوریه، حامی ترکیه بود. البته بسیاری می‌دانند که او چه روابط نزدیکی با رجب طیب اردوغان و نزدیکان او داشته است. او 31 تیر 1397 در توییتی نوشت «اگر ترکیه بر حلب مسلط شود، هزار بار بهتر از این است که تحت سیطره ایران باقی بماند. مسئله نیازی به فکر کردن ندارد [دیگر]».

نگاه خاشقچی به سوریه، نگاهی بود که چیزی جز حذف بشار اسد و ایران از آن در نمی‌آید. او حتی جا پای ترامپ گذاشت و بشار اسد را به «حیوان» تشبیه کرده است. 22 فرودین 1397 در توییتی نوشت که «اقدام آمریکا در تشدید کردن وضعیت [علیه دمشق]فرصتی برای عربستان است تا [ریاض]به متحدان خود فشار بیاورد برای مداخله طولانی مدت در سوریه که نتیجه‌اش اخراج ایران از جهان ما است.. بشار حیوان و جنایتکار شده. روی این تمرکز کنید، خلاصی از بشار = اخراج ایران».

یکی از آخرین توییت‌های جمال خاشقچی در خصوص سوریه، به 22 شهریور گذشته (1397) باز می‌گردد که نوشت «تن‌ها دولتی در سوریه، که می‌تواند روابطش با ایران را قطع کند، دولت منتخب، دموکرات و نماینده انقلاب است که بشار [اسد]در آن هیچ نماینده‌ای نداشته باشد. پس از انقلاب سوریه حمایت کنید». در پاسخ به همین توییت فردی به نام «Yazeed Algdairi» (یزید القدیری) نوشت: (آقای خاشقچی) از عربستان می‌خواهید از کدام انقلاب حمایت کند؟ داعش یا النصره یا گروه‌های خرابکار یا تاجران سلاح و قهرمانان هُتل‌نشین [در پایتخت‌های غربی]؟».

بحرین
خاشقچی اخیرا در جلسه‌ای که از طریق ویدئوکنفرانس برای حضار سخن گفت، در خصوص بحرین گفت: از من گله می‌کنند که چرا از حرکت مردمی در بحرین حمایت نکرده‌ام. به این دلیل که آن‌ها طائفی [فرقه‌گرایانه]عمل کردند و در کنار ایران ایستادند. آن‌ها باید خود را از اقدامات [مذهبی]جدا کنند.

خاشقچی درباره بحرین کمتر از موضوعات دیگر مثل سوریه موضعگیری کرده است.

یمن
خاشقچی از جمله کسانی است که هر چند موضع عربستان در حمله به یمن را تایید کرده، اما از حامیان جدی توقف جنگ و مشارکت سیاسی گروه‌های مختلف بخصوص جریان اخوانی است.

او از دیدار برخی سران حزب «الاصلاح» یمن که شاخه اخوان المسلمین قلمداد می‌شود در 19 آبان 1396 استقبال کرد و یک روز بعد در توییتی نوشت «دیدار، ولی عهد با سران [حزب]الاصلاح که از ابتدای بحران مقیم ریاض هستند، کار درستی است و یمن با به حاشیه راندن آنان که قدرتی مردمی معتبری هستند، به راه حل نخواهد رسید».

خاشقچی برای جنبش انصارالله (حوثی‌ها) نیز حق مشارکت سیاسی قائل است. او 11 آذر 1396 در پاسخ به سخن عادل الجبیر وزیر خارجه سعودی که گفت: «حوثی‌ها حق مشارکت سیاسی در یمن دارند»، نوشت «من هم در مقاله‌ای در واشنگتن‌پست همین را گفته‌ام» و لینک گزارش خود را ضمیمه کرد. با این حال، او دو روز بعد در توییتی دیگر در 13 آذر، ضمن اذعان به قدرت جنبش انصارالله، نوشت: حوثی‌ها با وجود پیروزی و جبرتشان، نمی‌توانند آینده یمن باشند. این ضد تاریخ و منطق است.

دعوت به اتمام جنگ، چیزی است که خاشقچی بار‌ها آن را از کشورش عربستان خواسته است. 31 شهریور سال گذشته (1396) در توییتی نوشت: جنگ یمن برای همه هزینه‌آور و برای عربستان دردسر شده است. راه حل، در حرکت به سوی حکومت مشارکتی است که همه نیرو‌ها و مناطق در آن حضور داشته باشند. همن چیزی که بیانیه 2015 ریاض خواستار آن شده است. دوم آذر 1396 نیز لینک یادداشت خود در واشنگتن پست را منتشر کرد و از طرح ابتکار صلح عربستان نوشت که می‌تواند به صلح در یمن منجر شود.

یازدهم آذرماه 1396، خاشقچی در توییتی دیگر نوشت «ولی‌عهد می‌تواند کاری را که [ملک]فیصل کرد، تکرار کند. عربستان در سال 1965 خود را از همه طرف‌های درگیر جدا کرد و میانجی آنان شد. جنگ داخلی تمام شد و عربستان دوست همه شد». روز بعد نیز (دوازدهم آذرماه) نوشت: سخته که پیش‌بینی کنیم جنگ صالح و حوثی وسط یک جنگ بزرگتر به کجا منتهی می‌شود. تنها امر یقینی، کشتار و خونریزی و ویرانی بیشتر صنعای قدیمی است. آیا راه حلی دیگری برای همه وجود ندارد؟».

زمان که به جلوتر رفت، خاشقچی درخواست‌هایش برای توقف جنگ در یمن را بیشتر کرد. او یازدهم بهمن 1396 در توییترش نوشت: «زودتر جنگ یمن را تمام کنید. بحران مصر در افق پدیدار شده...».

از آخرین مواضع او در خصوص یمن نیز می‌توان به توییت 23 شهریور گذشته (1397) او اشاره کرد که باز هم در آن تلاش برای ترغیب کردن عربستان به توقف جنگ دیده می‌شود: «[عملیات]طوفان قاطع بخش بزرگی از اهداف خود را محقق کرد و مانع حوثی و صالح شد که همه یمن را بگیرند. قطعا توقف جنگ رخ خواهد داد [بزودی]. پس بهتر است که به دست ما باشد نه دیگران و عربستان به معمار صلح تبدیل شود و به ایجاد حالت توازن میان متحدان و رقبا در آنجا، کمک کند.

مسائل داخلی عربستان و اخوان المسلمین
به نظر می‌رسد روزنامه‌نگار و فعالی سیاسی که در موضوعات منطقه‌ای تا این حد موافق دولت و هیئت حاکمه سعودی است، به همان مقدار در خصوص برخی مسائل داخلی بخصوص مسئله «اخوان المسلمین» با «محمد بن سلمان»، ولی عهد سعودی، اختلاف نظر داشت. البته او در همه مسائل داخلی مخالف نبود. مثلا خاشقچی از حامیان اعدام «نمر باقر النمر» بود که به دلیل داشتن همان جنس اعتراضات خاشقچی، به اعدام محکوم شد، اما تفاوتش این بود که نمر شیعه بود.

حمایت از اعدام شیخ نمر
12 دی 1394 که شیخ نمر اعدام شد، خاشقچی در توییتی نوشت: «اعتقاد و دعوت به [تبعیت از]، ولی فقه، خروج از اطاعت [کشور خود]و دعوت به براندازی نظام است». روز بعد (13 دی) نوشت: «به آنان که می‌گویند اعدام نمر آتش فتنه اختلافات مذهبی در منطقه روشن را می‌کند، می‌گویم بدانند که ما الان در آن [آتش]داریم زندگی می‌کنیم و این [فتنه]از وقتی که قانون اساسی کنونی ایران تدوین شد آغاز شد و شبه‌نظامیان شیعه راهی سوریه شدند».

خاشقچی یک هفته بعد نیز یک توییت درباره شیخ نمر منتشر کرد و (19 دی) نوشت: «حکومت [عربستان]، با قاطعیت علیه نمر و طرح فرقه‌گرایانه و تجزیه‌طلبانه او حُکم کرد. اما برخی در میان ما [اهل سنت]با متهم کردن برادران شیعه به خیانت و فراخوان‌های احمقانه برای تحریم آنان، طرح او را احیا می‌کند».

حمایت از فشار ترامپ و سلمان بر ایران
یک روز بعد از خروج دونالد ترامپ و آمریکا از برجام، 19 اردیبهشت، خاشقچی در پاسخ توییتی که از این رخداد ابراز شادی کرده بود، نوشت «اگر دیدیم که ترامپ ایرانی‌ها را از سوریه و لبنان بیرون راند و همکاری با آنان در عراق را متوقف کرد، آنگاه با تو [خروج آمریکا از برجام را]جشن می‌گیرم، و یادداشتی هم در این باب می‌نویسم، اما تا آن زمان، جشن را متوقف می‌کنم و جدی تحلیل می‌کنم».

مواضع مخالف داخلی؛ متهم به اخوانی بودن!
هر چند حدود یک سال قبل از به قدرت رسیدن سلمان (در تاریخ 7 مارس 2014) اخوان المسلمین در لیست تروریستی عربستان قرار گرفت، اما از زمان سلمان به بعد، فشار‌ها در این خصوص افزایش پیدا کرد. خاشقچی از نگاه «محمد بن سلمان»، از حامیان اخوان المسلمین بود. او در خصوص آزادی بیان و مسائل مشابه از مخالفان دولت محمد بن سلمان به شمار می‌رفت. جمال با این حال، تمایلش به اخوان را مخفی نمی‌کرد.

جمال در 19 شهریور 1396 در پاسخ به کاربری به نام «احمد بهاءالدین» که پرسید «چرا اخیرا ادعا‌هایی منتشر شده که شما اخوانی هستید؟ چه کسانی پشتش هستند و انگیزه‌شان چیست»، گفت: «خیلی وقت است که می‌بینم هر کس به اصلاحات، تغییر، بهار عربی و آزادی اعتقاد دارد و به دین و میهنش افتخار می‌کند، به او می‌گوید اخوانی... به نظر می‌رسد که اخوانی‌ها اندیشه شرافتمندانه‌ای دارند».

خاشقچی در همان روز لینک مصاحبه خود با وبگاه خبری «الوئام» عربستان را منتشر کرد که در آن گفته بود «شیوه اخوانی‌ها، شیوه مسلمانی است» و در توییتی متصل به آن نوشت «وابستگی به اخوان، اتهام نیست.. مگر در حکم الان حکومت [عربستان]. مطمئن باش، اینکه کسی بگوید من اخوانی هستم، ضرری به من نمی‌زند هرچند که من رسما [هیچ وقت]عضو [سازمان]آنان نبوده‌ام».

شانزدهم شهریور گذشته (1397) خاشقچی در انتقاد از اینکه، هر چه بگوید او را به اخوانی بودن متهم می‌کند در توییتی نوشت: اگر از آزادی توییت کنی، [متهم به]اخوانی [بودن]هستی. اگر از حقوق [مردم]توییت کنی، اخوانی هستی. اگر از شهروند بازداشت شده توییت کنی، اخوانی هستی. اگر از مشارکت [مردم]وکرامت توییت کنی، اخوانی هستی. اگر استبداد را رد کنی، اخوانی هستی. از غزه و سوریه حرف بزنی، اخوانی هستی.‌ای کسانی که از اخوان بدتان می‌آید، همه مکارم اخلاق را که به آن‌ها نسبت دادید. بهترین تبلیغ را برایشان کردید».

هر چند خاشقچی در تاریخ 19 شهریور گذشته (1397) در توییتی نوشت «از آنان [اخوانی‌ها]دور و آزاد و رها شدم»، اما به نظر می‌رسد این موضع خیلی دیر اتخاذ شد، چون او حدودا یک ماه بعد (یازدهم مهر) ربوده شد و هنوز سرنوشتش معلوم نیست.

خاشقچی در پاسخ به کاربری که به توییت 19 شهریورش واکنش نشان داد و نوشت که «چه کسی باور می‌کند که یک اخوانی از بیعت و وفاداری مطلق به سازمان و اندیشه و شیوه سری و اطاعت کورکورانه مرشد (رهبر سازمان) و سران حزب، چشم‌پوشی کند»، گفت: «بیشتر مطالعه کن. اخوان عربستان و خلیج [فارس]جریان فکری هستند که بیعت و مرشد ندارند. طیف جوانان آن [اخوان]به شیخ و حزب تعصب ندارند. برای همین می‌بینی که امروز [مطالب]الجابری را می‌خواند و فردا سید قطب و بعدش المسیری را.

تا قبل از توییت 19 شهریور، خاشقچی هیچ‌گاه تمایلش به اخوان المسلمین را پنهان نکرده بود. او 21 آبان 1396 از کثرت اخوانی‌ها در مدینه منوره ابراز شگفتی کرد و نوشت «چقدر اخوانی‌های مدینه -خدا حفظشان کند- زیادند. دست روزگار آنان را متفرق، زندانی، مهاجر مشتاق [بازگشت]و صبور ثابت‌قدم کرده. آنان دوست‌داشتنی‌ترین افراد برایم هستند هر چند که از نظر دور باشند».

او یک ماه قبل از آن هم در توییتی توضیح داده بود که «عربستان هم اخوانی دارد، اما تابع مرشد نیستند. آن‌ها بیعت، ولی امر کشورشان را دارند و حتی ناظر کلی هم [در سازمان خودشان]ندارند».

روز نوزدهم شهریور او شامگاه یک توییت دیگر درباره اخوان المسلمین کرده و از آن به نام «حقایقی دیگر» یاد کرد و نوشت: 1- اخوان قطر خیلی زود خودشان، خود را منحل کردند. 2- اخوان کویت آشکارا فعالیت می‌کنند. 3- اخوان عُمان با دولت مصالحه کردند و برخی‌شان در وزارتخانه هم هستند. 4- اخوان اردن آشکارا و با مجوز کار می‌کنند. 5- اخوان مصر، با انتخابات سالم به قدرت رسیدند. 6- اخوان تونس و مغرب و... پیشرفت کردند.

دو روز بعد از این توییت خاشقچی توییت معناداری درباره اخوان المسلمین مصر کرد و نوشت «کاش [اعضای]اخوان مصر دست از سرزنش برمی‌داشتند و از گذشته بیرون می‌آمدند و دنبال چیزی می‌گشتند که آن‌ها را با آنانی که دارند می‌آیند پیوند دهد، نه آنکه جدا کند».

کاربری به نام «احمد ماهر» (Ahmed Maher) در پاسخ جمال نوشت «آن‌ها صدایت را نمی‌شنوند و نصیحتت را هم اهانت تلقی خواهند کرد و بزودی تو را تکفیر و تحقیر هم می‌کنند و فکر می‌کنم [نصیحتت]بی‌فایده است...» و خاشقچی پاسخ داد: «تغییر بزرگی حاصل شده و آنچه در راه است، بهتر است ان شاء الله. خوش‌بینم باشیم».

وقتی از خاشقچی در ادامه سوال شد که «آنانکه در راه هستند و دارند می‌آیند، که هستند؟»، گفت: «بازگشت‌کنندگان و توبه‌کنندگان از بهشت [عبدالفتاح]السیسی [رئیس جمهور مصر]».

خاشقچی در آخرین توییت خود درباره اخوانی‌ها، 22 شهریور گذشته با انتشار عکسی از تجمع هواداران حزب الاصلاح یمن، نوشت «التجمع الیمنی للاصلاح، بیست‌وهشتمین سالروز تاسیس خود را جشن گرفت». او در ادامه نوشت «حزب الاصلاح رکنی اساسی در جمهوری یمن و توده عقیدتی سخت ایده جمهوریت مقابل خیزش بنیادگرایی زیدی افراطی است، اما این حزب تحت ضربات و فشار رقیبی لجوج و متحدی سرگردان است. قدرتش در اندیشه‌اش است و فکر می‌کنم که او [حزب اخوانی الاصلاح]و یمن نجات خواهند یافت».

نتیجه؛ چرا خاشقچی دچار این سرنوشت شد؟
هرچند جمال خاشقچی مواضع همسویی در خیلی از مسائل منطقه و حتی داخلی با دولت یا هیأت حاکمه عربستان دارد، اما او که اصالت آباء و اجدادی‌اش ترکیه است و مثل ترکیه شیفته اخوان المسلمین است و روابط نزدیکی با اردوغان و نزدیکان او دارد، برای محمد بن سلمان و محمد بن زاید که رفیق گرمابه و گلستان ترامپ شده‌اند، قابل تحمل نیست.

هنوز روشن نیست که زنده است یا کشته شده. عربستان که به راحتی تکذیب می‌کند؛ آنچه وجهه خوبی ندارد این است که عربستان روزنامه‌نگار و فعال سیاسی سرشناس سعودی را از آمریکا به ترکیه بکشاند و او را در خاک ترکیه بازداشت یا مسترد یا ترور کند.

قطعا هر اقدام احتمالی عربستان، پیام ویژه‌ای برای اردوغان دارد. اگر خاشقچی نماد کوچکی از تفکر اخوانی در منطقه و ترکیه فرض شود، آنگاه معنای پرتنش و دردناکی برای آنکارا خواهد داشت.

به نظر می‌رسد دولت ترکیه از این اقدام عربستان غافلگیر شده است چرا که سه روز پس از واقعه در موضعی جدی اعلام کرد که نتیجه اولیه ارزیابی‌ها حاکی از کشته شدن خاشقچی است. ترکیه با انتشار این خبر از طریق رویترز تلاش کرد ریاض را تحت فشار قرار دهد تا مسأله به شکل مورد توافق و آبرومندی جمع شود، اما عربستانی که گفته بود، خاشقچی از کسنولگری خارج شده، صرفا در همین حد واکنش نشان داد که خاشقچی در کنسولگری کشته نشده است.

شامگاه شنبه رجب طیب اردوغان دومین سیگنال هشدارآمیز آنکارا به ریاض را داد و گفت، «شخصا این موضوع را پیگیری می‌کنم و نتیجه هر چه باشد به همه دنیا اعلام می‌کنیم». این هشدار ضمنی اردوغان هم تاکنون نتیجه نداده و عربستان صرفا با باز کردن در کُمد‌ها و قفسه‌ها در کنسولگری، گفته «ببینید، خاشقچی اینجا نیست».

هنوز روشن نیست ترکیه سرانجام چه تصمیمی خواهد گرفت. تا الان واکنش ضعیفی به این رسوایی سیاسی-امنیتی نشان داده و طبق تحلیل برخی ناظران که می‌گویند محمد بن سلمان عامدانه چنین چالشی برای اردوغان ساخته است، بن سلمان تاکنون در طرح خود موفق پیش رفته است هرچند که کلیت موضوع رسوایی بسیار بزرگی برای حکومت آل سعود خواهد شد و از این پس دوستانش نیز باید هراس داشته باشند که ممکن است گرفتار بلای مشابه شوند.

رقابت دو جبهه
به نظر می‌رسد دو جهبه «ریاض-ابوظبی» و «آنکارا-دوحه» که طی هفت سال اخیر به دلیل مشارکت در ایجاد بحران سوریه، مواضع واحدی داشتند، بعد از شکست هر کدام در پرونده‌های مختلف منطقه مثل سوریه، یمن، لبنان، عراق، مصر و ایضا کودتای 15 جولای 2016 ترکیه، وارد مرحله جدیدی شده و تسویه‌حساب‌ها هنوز در میانه راه است.

شاید محمد بن سلمان و محمد بن زاید (مبس و مبز) زمان کنونی را برای رویارویی معوق با ترکیه، مناسب یافته‌اند. یکی از نشانه‌های اینکه قضیه خاشقچی با قصد قبلی بوده این است که سفارت عربستان در آمریکا به او گفته است که برای دریافت مدارک (طلاق، جهت ازدواج جدید) به کنسولگری سعودی در استانبول مراجعه کند. او طی دوره اخیر چهار بار حضوری با خالد بن سلمان سفیر عربستان در آمریکا هم دیدار کرده و خالد به او اطمینان امنیتی داده است، اما مراجعه به کنسولگری ظاهرا دام بوده است.

هرچند به نظر می‌رسد غائله خاشقچی اتفاقی از جنس بازداشت سعد الحریری و اهانت به اوست و تک‌روی بن سلمان است و لزوما آمریکا در جریان آن نبود، اما از آنجا که مبس خود را به پشتوانه ترامپ و پولی که به او می‌دهد فعّال ما یشاء می‌بیند، با حمایت امارات و لابی قوی آن نزد دولت آمریکا، چنین جبهه‌ای را با ترکیه باز کرده است. چرا که اگر آمریکا در عمل انجام شده قرار بگیرد، شاید به دلیل دلخوری از اردوغان چندان ناراضی هم نباشد که ترکیه تحت فشار قرار بگیرد؛ چرا که آنکارا و واشنگتن اخیرا در مواردی مثل اقدام ترکیه به خرید اس.400 از روسیه، تحویل جنگنده‌های اف-35، بازداشت کشیش آمریکایی، نزدیکی اردوغان به روسیه و ایران و تفاهم‌هایی در سوریه دچار تنش جدی شده‌اند.

علاوه بر این عربستان و امارات علاوه بر اختلاف شدید بر سر مصر و اخوان‌الملسمین، علت شکست خود در پرونده محاصره کردن قطر و شاید اشغال نظامی آن را، ترکیه می‌دانند. همچنین مبس و مبز، ایران و ترکیه را مانع یکه‌تازی خود در منطقه می‌بینند؛ این دو با کمک کردن به آمریکا، ایران را تحت فشار اقتصادی-امنیتی گذاشته‌اند و بدشان نمی‌آید که ترکیه را نیز درگیر جبهه‌ای کنند که نتیجه آن تضعیف آنکارا باشد.

ترکیه تاکنون موضع ضعیفی از خود نشان داده، اما علت آن شاید یکی از دو احتمال باشد؛ یک. ترکیه تلاش می‌کند قبل از آنکه تبعات حادثه از کنترل طرفین خارج شود، با ارسال هشدار‌های ضمنی، مسئله را به شکل آبرومند برای دو طرف جمع کند. دو. ترکیه تلاش می‌کند کاملا حقوقی و قانونی با مسئله برخورد کند برای همین تا قبل از صدور نتایج نهایی تحقیقات دادستان، از تنش سیاسی-رسانه‌ای دوری کند تا متهم به سیاسی‌کاری نشود.

گفته شده مسئولان ترکیه بشدت از این مسئله خشمگینند و احساس می‌کنند که عربستان برای آنکارا دام پهن کرده است، اما تا روشن شدن نتیجه قطعی تحقیقات از تشدید تنش با ریاض خودداری می‌کنند.

در نهایت باید گفت، هر احتمالی وجود دارد و ممکن است خاشقچی اصلا کشته نشده باشد و مسئله به گونه‌ای دیگر باشد، اما به هر حال آنچه قطعی به نظر می‌رسد قصد قبلی ریاض برای کشاندن خاشقچی -نماد اخوانی‌ها- به استانبول -حامی اخوانی‌ها- و درست کردن جنجالی علیه آنکارا است که در نهایت بیش از همه به زیان سلمان و بن سلمان تمام خواهد شد؛ همانطور که پرونده یمن، قطر، سوریه، لبنان و عراق به زیان آل سعود بوده تا الان.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان