قرن 21 میلادی است و تاریخ شمسی خودمان نیز به زودی وارد صدهای جدید میشود اما به طرز غیر قابل باوری انسان امروزی همچنان با موضوعات اخلاقی قدیمیای چون نژادپرستی دست و پنجه نرم میکند. البته نزدیک به یک دههای است که حساسیتها روی چنین مسائلی از هر زمانی بیشتر شده، اتفاقی که باید به خودی خود نوید آیندهای روشنتر را بدهد که در آن این مشکلات برطرف شده اند اما چرا این اتفاق نمیافتد؟
زیرا احتمالا به خاطر همین حساسیتها است که این معضلات حل نمیشوند. بگذارید منظورم را واضحتر بیان کنم، نظریهای وجود دارد که میگوید حساسیت بیش از حد و بزرگ کردن این مشکلات و رذیلتهای اخلاقی خود نوعی تبعیض پنهان به حساب میآید.
به بیان بهتر، حتی گفتن جملهای چون «سیاهپوستها مورد ظلم واقع شده و حقوقشان رعایت نمیشود» به حل این مشکل کمکی نمیکند چرا که همچنان در خطاب کردن یک فرد با رنگ پوست متفاوت تفاوت قائل شدیم در حالی که تقریبا هیچ وقت پیش نمیآید بگوییم 5 سفیدپوست ایرانی در تصادف اتوبوس کشته شدند.
اگر کمی بیشتر به این نظریه فکر کنید، میبینید که چندان بی اساس هم نیست. ابتدا اینکه تقریبا همه ما میدانیم که هیچ کدام از این افرادی که مورد تبعیض قرار میگیرند، به دلسوزی ما احتیاجی ندارند. اما مهمتر از آن، نه من، نه شما و نه هیچکس دوست ندارد که به خاطر ویژگیای متفاوت آن هم مادرزادی از بقیه هم نوعهای خود جدا شود و در دسته بندی متفاوتی قرار بگیرد.
حالا که ذهنتان تا حدودی درگیر این نظریه شده، بیاید فرصت را مغتنم شمرده و نگاهی به برخی از بازیها، فیلمها و یا سریالهایی داشته باشیم که در این چند وقت اخیر منتشر شده و یا قرار است عرضه شوند، محصولاتی که به طور مشخص و واضحی تلاش دارند با این تبعیضها مبارزه کرده اما در اکثر موارد تنها سوخت بیشتر به آتشی اضافه میکنند که سالهاست روشن مانده.
یکی از بهترین مثالها، اقتباس سینمایی است که نتفلیکس از انیمه معروف دفترچه مرگ یا Death Note ساخته. از کیفیت ساخت بسیار ضعیف این فیلم سینمایی که بگذریم، یکی از بزرگترین جنجالهای قبل و بعد انتشار دث نوت، استفاده از بازیگری سیاه پوست به جای کاراگاه معروف این انیمه یعنی شخصیت L بود.
اگر خواندن این مطلب را با پارگراف بالایی آغاز کرده بودید، احتمالا تا همین الان چندین نفر در بخش نظرات من را به نژادپرستی متهم کرده بودند، تهمتی که البته به بسیاری از بینندههای این فیلم سینمایی نیز زده شد اما چند موضوع مهم در این قضیه نادیده گرفته میشوند. آیا طرفداران دث نوت از استفاده بازیگری «سیاه پوست» گلایه دارند یا این عدم وفاداری به منبع اصلی است که آنها را آزار میدهد؟
البته سوال بالا را میتوان با شکل دیگری نیز پرسید. اگر فیلم کاملا جدیدی ساخته میشد که شخصیت اصلی آن بازیگری سیاه پوست بود، کسی به این موضوع اعتراض میکرد؟ حداقل من به شخصه کسی را تا به حال ندیده ام که از حضور ویل اسمیت در سری فیلمهای Men in Black انتقادی کرده باشد.
مورد دیگری که شاید تا حدودی بهتر میتواند وجهه پنهان نژادپرستی یا هر گونه تبعیض دیگری را نشان دهد، عکس زیر از بازی NBA LIVE 19 است که چندی پیش منتشر شد. شما در نگاه اول در این عکس چه میبینید؟ بعید میدانم جواب کسی چیزی جز «سه بسکتبالیست» یا مشابه آن باشد.
اما بار دیگر و این بار به تی شرت بازیکن سمت راستی و کلمه Equality (برابری) توجه کنید. احتمالا بدون آن که خودتان متوجه شوید، حالا به موضوعاتی چون نژادپرستی و مورد ظلم واقع شدن سیاه پوستها و مواردی از این دست فکر میکنید. البته که این تیشرت در اصل متعلق به یکی از سری لباسهای جدید نایک است اما در فرهنگ عامه، مردم چنین شرکتها، فیلم یا بازیسازان را «مبارز عدالت اجتماعی» یا به اختصار SJW خطاب میکنند.
در واقع SJW لفظی منفی است و به کسانی نسبت داده میشود که تلاش دارند تا با سو استفاده از نظرات ترقی خواهی مثل فمینیسم و تبعیض نژادی، خود یا محصولشان را بالاتر ببرند تا به سود آنها تمام شود. به بیان خودمانیتر، این افراد خودشان را همرهنگ اجتماع و ترندهای روز کرده تا پول و محبوبیت بیشتری به جیب بزنند.
اما از آن جایی که این سیاستها حالت تحمیلی داشته، نتیجه عکس داده و در بیشتر موارد به ریشه کن کردن چنین عقایدی هیچ کمی نمیکند. خوشبختانه یا متاسفانه احتمالا Battlefield V قرار است یکی از بهترین مثالهایی باشد که عواقب چنین سیاستی را نشان میدهد.
بتلفیلد 5: از سیاست اشتباه تا مدیریت بحران ضعیف
آمار نشان میدهد که پیش فروش نسخه پنجم سری بتلفیلد حتی از Titanfall 2 هم کمتر بوده و به نظر میرسد عملکرد ضعیف بتا (بررسی دیجیاتو) بسیاری را نیز از خرید نسخه اصلی منصرف کرده و برخی نیز پیش خرید خود را لغو کردهاند. بنابراین بی راه نیست اگر بگوییم بتلفیلد 5 به احتمال زیاد از لحاظ تجاری شکست میخورد، حداقل در زمان عرضه.
حضور این خانم با دست مصنوعی یکی از موارد مهمی بود که طرفداران به آن اعتراض داشتند.
دلایل زیادی را میتوان بر شمرد که چرا شوتر محبوب الکترونیک آرتز امروز به این وضع افتاده اما بدون شک مهمترین دلیل آن به معرفی جنجال برانگیز بازی و سیاستی بر میگردد که استودیو دایس و الکترونیک آرتز در برخورد با طرفداران عصبی در پیش گرفتند.
در همان زمان معرفی، در مقالهای جداگانه به طور مفصل به این پرداختیم که چرا طرفداران از نسخه جدید عصبانی هستند و گلایه آنها از درست نبودن جزییات تاریخی بازی تا چه اندازه درست و معتبر است.
برای اطلاعات کاملتر توصیه میکنم مقاله را بخوانید اما اگر وقت و حوصله آن را ندارید، به طور خلاصه باید بگوییم که تمامی این جنجالها از به تصویر کشیدن صحنههایی نه چندان درست از جنگ جهانی دوم در تریلر اولیه بازی شروع شد که مشخصترین آن سرباز زنی بود که با بازوی مصنوعی به همراه جوخه اش در خط مقدم میجنگید. البته کارگردانی ضعیف تریلر و ایراداتی چون عدم استفاده از هر گونه موسیقی مناسب نیز در تاثیر منفی اولیه بی تاثیر نبود.
اما بزرگترین اشتباهی که احتمالا بیشترین آسیب را نیز به فروش بتلفیلد 5 خواهد زد، روابط عمومی و مدیریت رسانهای ضعیف و گاهی توهین آمیزی بود که الکترونیک آرتز و استودیو دایس در پیش گرفتند. اولین واکنش سازندگان و کمپانی ناشر به این انتقادها این بود که آنها به هیچ وجه تغییری در بازی نخواهند داد چرا که تبعیض جنسیتی یا امثال آن را نمیپذیرند.
این کامنت طولانی به خوبی مشکل اصلی طرفداران با بتلفیلد 5 را نشان میدهد.
راستش را بخواهید من نیز منکر وجود نگاه جنسیت زده در میان جامعه گیمرها و اهمیت ریشه کن کردن آن نمیشوم اما در این مورد خاص به نظر میرسد که دغدغه اصلی مخاطبین ارائه تصویری غیر واقعی و غلط از جنگ جهانی دوم است، یعنی جنگی که جامعه غربی اروپا و آمریکا روی آن حساسیت خاصی دارند و مهمتر آنکه دایس از همان ابتدا وعده اقتباسی واقع گرایانه از این جنگ خونبار را داده بود.
یکی از جالبترین کامنتهای اعتراضی که در زیر ویدیو بتلفیلد 5 در یوتیوب دیدم، نوشته بود: «اگر ما نژادپرست یا جنسیت زده هستیم، پس چرا هیچکس از حضور زنان و یا سیاه پوستها در بازیهای دیگری چون اورواچ و حتی آخرین بسته الحاقی بتلفیلد 1 شکایتی نکرد؟»
فارغ از این کامنت، صدها یا هزاران کامنت اعتراضی دیگر نیز وجود دارد که در آنها اصلا اشارهای به حضور زنان دیده نمیشود و بیشتر آنها از رعایت نکردن جزییات تاریخی چون عدم تطابق سلاحها و ادوات جنگی با جبهه و نیروهای به تصویر کشیده، مینالند.
به بیان بهتر، بیشتر آنها از این ناراحتند که چطور میتوان ادعا کرد بتلفیلد 5 یکی از واقع گرایانهترین اقتباسها از جنگ جهانی دوم است وقتی سربازی انگلیسی، سلاح آلمانی در دست دارد و با شمشیر ژاپنی کاتانا در پشتش در جبههای میجنگد که در آن حضور نداشته.
اورواچ یکی از آن بازیهایی بود که بسیاری از قهرمانان آن را زنان تشکیل میداند اما چنین حواشی را تجربه نکرد.
متاسفانه یا خوشبختانه واکنشهای خبری تند و تیز الکترونیک آرتز و دایس به همین مورد ختم نشد و کمی بعد این دو، افرادی را که به جنبه تاریخی اشتباه بازی ایراد میگرفتند، «تحصیل نکرده» نامیده و اعلام کردند که اگر با بتلفیلد 5 مشکل دارید، آن را خریداری نکنید.
در واقع اگر بخواهیم جمله دقیق پاتریک سادرلاند (Patrick Soderlund)، مدیر اجرایی الکترونیک آرتز را نقل قول کنیم، او به صراحت گفت: «ما هیچ عقبنشینیای نمیکنیم. ما برای هدفی که داریم ایستادگی میکنیم و کسانی که آن را درک نمیکنند، دو راهکار دارند: یا آن را قبول کنید یا بازی را خریداری نکنید. من با هر دو راهکار مشکلی ندارم.»
بیسواد خطاب کردن معترضین، دست مایه تمسخر هزاران طرفدار عصبانی شد که حتی تا همین امروز نیز در زیر هر پست یا تریلری از بازی، به شکلهای مختلفی این قضیه را به سخره گرفته و برای مثال میگویند که به اندازه کافی تحصیل کرده نیستند که در مورد بازی نظر دهند. به نظر میرسد نتیجه واکنش دوم نیز این بوده که بسیاری به حرف الکترونیک آرتز گوش داده و بازی را پیش خرید نکردند.
در هر صورت چه شما فکر کنید حق با طرفداران عصبی است و یا به بتلفیلد 5 امید داشته و چنین حاشیههایی را احمقانه بدانید، در حال حاضر الکترونیک آرتز با تمام وجود در حال مدیریت بحران است و در چند هفته اخیر انعطاف پذیری بی سابقهای از خود نشان داده. شخصی سازی کاراکترها (برای مثال همان بازوی مصنوعی) از بازی حذف شده و استودیو دایس نیز در حال برطرف کردن مشکلات بتا در نسخه اصلی است، ایراداتی چون سیستم ریوایو و رنگ بندی محیط که ما نیز به آنها در بررسی بتا اشاره کرده بودیم.
در دنیای سینما مثال بهتر میتواند سری فیلم موفق Men in Black باشد.
حتی در یکی دو روز گذشته اخباری منتشر شد مبنی بر آن که چگونه استودیو دایس در حال تغییر دادن گانپلی بتلفیلد 5 بعد از بتا است تا نسخه نهایی تقریباً عاری از مشکلاتی باشد که گیمرها در تجربه خودشان به آن اشاره کرده بودند. به هر حال الکترونیک آرتز و دایسی که در این چند هفته اخیر در ویدیوهای اختصاصی خودشان بدون هیچ مقاومتی مشکلات بازی را میپذیرند و از اصلاح آنها میگویند، بدون شک آن استودیو سازنده و ناشری نیست که تا چند ماه پیش میشناختیم.
اما در انتها همه این حواشی با عرضه بازی در آبان ماه به اتمام می رسد و قطعا این احتمال نیز وجود دارد که محصول نهایی کمنقص و جذاب باشد ولی باید صبر کرد و دید که تلاش یکی دو ماه اخیر الکترونیک آرتز برای راضی کردن طرفداران عصبانی تا چه اندازه موفق بوده است.
اما فارغ از بتلفیلد 5 و مشکلات آن، فکر کنم شما هم موافق باشید که بهترین روش مبارزه با مشکلی چون تبعیض جنسیتی، نپرداختن به آن و عادی ساختن تفکری باشد که زن و مرد را برابر می داند. شما چی فکر می کنید؟ دیدگاههای خودتان را در قسمت نظرات با ما به اشتراک بگذارید.