به گزارش خبرنگار مهر، پس از انتشار خبر کلید خوردن فیلم سینمایی «23 نفر» به کارگردانی مهدی جعفری با سرمایهگذاری سازمان رسانهای «اوج» بر مبنای کتابی به همین نام، علیرضا رئیسیان از کارگردانان سینما خبر از خرید حق انحصاری ساخت فیلم برمبنای این کتاب داد و نسبت به این سرمایهگذاری معترض شد.
این اعتراض که با پاسخ روابط عمومی سازمان «اوج» همراه شد، احمد یوسفزاده نویسنده کتاب را هم دست به قلم کرد تا خطاب به رئیسیان جوابیهای را منتشر کند.
در متن جوابیه نویسنده کتاب «بیستوسه نفر» با عنوان «حرفهایی سوزناکتر از تازیانه سرباز عراقی!» آمده است:
«پیراهنی که آید از او بوی یوسفم
ترسم برادران غیورش قبا کنند
وقتی که به اتفاق آن بیست و سه نفر، مهمان امام هشتم علیه السلام بودیم و برادرمان آقای مهدی جعفری را به روال همیشگی نشستهایمان در جمع خود دعوت کرده بودیم و او هم مثل همیشه آمده بود و ما کتبا از ایشان خواستیم که فیلم سینمایی آن بیست و سه نفر را بسازد و او قبول کرد، هر گز فکر نمیکردیم بعد از سی سال که از آزادشدنمان میگذرد هنوز اسیریم و اختیارمان به جای عراقیها دست دیگریست و فقط اوست که باید تشخیص بدهد فیلم خاطرات ما را چه کسی میتواند بسازد چه کسی نمیتواند بسازد! اصلا من تا همین دو هفته پیش که جناب علیرضا رئیسیان به ایسنا گفته بودند «انحصار تصویری آن بیست و سه نفر در مالکیت شخص من است»، مثل قدیمیها فکر میکردم آدم زنده وکیل و وصی نمیخواهد، آن روز اما با ادعای عجیب ایشان در ایسنا، متوجه شدم که نخیر در صنعت سینما آدم زنده هم وکیل وصی می خواهد!
من حقوقدان نیستم ولی اینقدر حالیم هست که پخش تصویر هیچ آدم زندهای نمیتواند در انحصار آدم زنده دیگری ولو علیرضا رئیسیان باشد، مگر اینکه صاحب تصویر، قراردادی چرب و دندانگیر با چنین علیرضایی بسته باشد و حق و حقوقی هم بابتش گرفته باشد که الحمدالله ما تاکنون این برادر محترم را نه دیدهایم و نه میشناسیم و نه اصولا قراردادی برای واگذاری حق تصویر با این بنده خدا بستهایم بلکه خودشان در سال 85 مستندی برای تلویزیون ساختهاند و بیاجازه ما پخش کردهاند و پولش را هم به تنهایی از صدا و سیما گرفتهاند خوردهاند. نوش جانشان.
و اما بعد از آن مستند (بیست و سه و آن یک نفر) که مهدی جعفری کارگردانش بود، ارتباط دوستانه ما با این فیلمساز بااخلاق (منظور مهدی جعفری است) برقرار ماند و آنچنان دوستیمان ریشه دواند که او را یار بیست و چهارم نامیدیم. در مراسم غم و شادیمان بود و بارها برای دیدنمان به کرمان آمد و در سفر دسته جمعیمان به مشهد هم از او دعوت کردیم و خواستیم فیلم سینمایی آن بیست و سه نفر را بسازد. این خواسته مکتوب از سوی آقای جعفری پذیرفته شد و موسسه اوج به تهیهکنندگی برادر بزرگوار آقای مجتبی فرآورده پا پیش گذاشتند تا هفته قبل با حضور فرمانده آن بیست و سه نفر - سردار سلیمانی- فیلمبرداری این پروژه کلید بخورد.
گذشت تا اینکه متاسفانه در یکی از رسانهها سخنانی از آقای رئیسیان خواندم با زبانی که زهرش از تازیانه سرباز عراقی سوزناکتر بود. سخنانی به شدت توهینآمیز! توهین به قهرمانان وطن که هیچ گناهی جز خلق یک حماسه بزرگ نداشتهاند و مستحق نیش و کنایههای دور از انصاف این آدم نیستند. ما برای آن مستند و برای این فیلم ذرهای چشمداشت مادی نداشتهایم و نداریم. لااقل درباره اولی خودشان شاهدند!
در پایان، دوست نادیده جناب آقای علیرضا رئیسیان! از راه دور کرمان صورت ماهتان را میبوسم و استدعا دارم ما را وارد دعواهای صنفی خودتان که یحتمل بر سر پول است نکنید، به ما تهمت سوژه فروشی نزنید و به قول رضا مثقالی قیمت هم رویمان نگذارید که الحمدالله هنوز با این مقولات بیگانه ایم. اصلا بیخیال این نمد و کلاه احتمالی آن بشوید. خیر ببینید.
احمد یوسف زاده. مهر ماه 97 . کرمان»