حافظ خوانی را نخستین بار به لطف طبع لطیف مادرم انجام دادم. از آنجایی که همیشه اولینها در ذهن و جان ما ماندگارند من هم تصویر آن روز را خوب به خاطر دارم. یک جلد حافظ قطع پالتویی در دستان مادرم، چشم بستن و نیت کردن و بازکردن صفحهای بهتصادف از میان دیوان… آن بعدازظهر و آن لحظه نخستین باری بود که کتاب را به دست منِ هشت ساله سپرد و از من خواست که از صفحهی سمت راست شروع به خواندن کنم: یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور… در این مقاله شما را با پیشینه و تاریخچه تفأل به دیوان حافظ، نخستین فال حافظ و نحوه گرفتن فال حافظ از دیوان حافظ آشنا خواهیم کرد.
پیش از شروع و بهمنظور رعایت حقوق مؤلفان و حافظپژوهان برجسته که سالها در این زمینه به پژوهش و تحقیق پرداختهاند اعلام میکنم که این مقاله صرفا گردآوری قطراتی است از بحر بیپایان این بزرگان که بهواسطهی علاقهی شخصی مطالعه کردم و اینجا مجالی یافتم تا آن را در اختیار باقی حافظدوستان هم قرار بدهم.
این شرح بینهایت کز زلف یار گفتند/ حرفیست از هزاران کاندر عبارت آمد
حافظ حافظه ماست
شمسالدین محمد حافظ یکی از دو غزلسرای بزرگ تاریخ شعر فارسی (آن دیگری سعدی) و یکی از نوابغ بزرگ عالم انسانی است که در آغاز سدهی هشتم هجری در شیراز پا به عرصهی وجود نهاد.
در جوانی قرآن را به چهارده روایت از بر کرد و به همین سبب حافظ نام گرفت و طبع شاعریش نیز در همان دوران گل کرد. دیوان حافظ که مشتمل بر حدود 500 غزل است دلنامه، روحنامه، آیینه جانبینی و جهانبینی ایرانی است. حافظ حافظه ماست.
در قدیمالایام به دیوان حافظ «لسانالغیب» لقب داده بودند که بعدها این صفت از شعر به شاعر تسری یافت و به خود او اطلاق گردید.
پیشینه تفأل و فال گرفتن در میان اقوام مختلف
بشر همواره بهدنبال آگاهی از سرنوشت و آیندهی مبهم و دانستن فرجام کارهای خود، پیش از مبادرت به انجام آنها بوده و برای تحقق این خواسته به وسایل و راههای گوناگونی ازجمله فال گرفتن متوسل شده است.
پیشینهی انواع گوناگون تفأل به اعصار کهن باز میگردد. تفأل زدن با هر کتابی معمول بوده است و ظاهرا فال زدن به کتاب و دیدن صفحهی راست در سدههای نخستین اسلامی رواج داشته است. ازجمله کتابهایی که بیشتر در تفأل از آن استفاده میشده قرآن، شاهنامه، مثنوی و دیوان حافظ است. یونانیان و رومیان باستان نیز به اشعار شاعرانی مانند هومر و ویرژیل تفأل میزدهاند.
حافظ نیز در غزلیاتش بارها به فال زدن اشاره کرده است: «به ناامیدی از این در مرو بزن فالی…» یا: «زدم این فال و گذشت اختر و کار آخر شد» و این اشارات او بیانگر رواج فال گیری و فالگشایی با کتاب است.
روایتی در باب نخستین فال حافظ
ذوق افسانهساز عامه پس از مرگ حافظ از او یک قهرمان ساخت و از او افسانهها ساختند. افسانهی نانوا، افسانهی شاخ نبات، افسانهی سفر دریا، افسانهی پسر قاضی و … .
گرچه در زمان حافظ هم تفأل زدن مرسوم بوده اما شواهد و قراین نشان میدهند که فال گرفتن با دیوان حافظ و یاری جستن از او در میان ایرانیان احتمالا باید سالها پس از درگذشت حافظ مرسوم شده باشد. دربارهی پیشینهی نخستین تفأل به دیوان حافظ نوشتهاند که مشایخ بر سر نماز گزاردن یا نگزاردن بر جنازهی این شاعر رند و کافر به اختلاف افتاده بودند و برای حل چنین معضلی به فالگشایی با شعر او روی آوردند و اوراق شعرهای پراکندهی او را جمع کردند و در سبویی ریختند و از کودکی معصوم خواستند تا یکی از اوراق را بیرون آورد. کودک ورق شعری را بیرون آورد که این بیت در آن آمده بود:
«قدم دریغ مدار از جنازه حافظ/ که گرچه غرق گناه است، میرود به بهشت»
روایت یادشده نمیتواند چندان بنیان درست و پذیرفتنی داشته باشد؛ چرا که حافظ اشعارش را به هنگام حیات خود جمع و تدوین نکرده بود و جمع کردن اشعار پراکندهی او در زمانی کوتاه و به هنگامی که هنوز جنازهی حافظ روی زمین بوده، به آسانی ممکن نمیبوده است.
چرا ایرانیان فال حافظ میگیرند
شنیدهاید که میگویند آنچه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند! کلام حافظ نیز چنین است. غزل حافظ صدای سخن عشق است و جاودانی است. ایهام لطیفی که در اشعار او وجود دارد و مناظر گوناگونی که در غزلش جلوه میکند آن را برای بیم و امیدهایی که در فال به کار میرود مناسب میکند. از همین روست که ما در هنگام نگرانی و دلهره، در زمانی که برای انجام کاری مرددیم، یا زمانی که میخواهیم خیر و شر بودن فرجام کاری را بدانیم به سراغ فال حافظ میرویم. از آنجایی که بیشتر غزلها و سمبلهای بهکار رفته در آنها مضامینی مثبت و امیدبخش دارند تأثیر روانی این کار اغلب موجب آرامش روحی و قوت قلب افراد میشود.
بهاءالدین خرمشاهی در پاسخ به این پرسش که چرا فال حافظ در میان فارسی زبانان از دیرباز رسم شده است و مثلا به سراغ غزلیات مولانا یا سعدی نرفتهاند چنین میگوید: «حافظ به واقع نه دارای کشف و کرامات و نه حتی مدعی آنها بوده، ولی نفس صدق داشته است. غیبگو و غیبدان نبوده ولی به ژرفی و گستردگی زیسته است. گوشههای نزیسته را زیسته است. گوشههای پنهان مانده را که کمتر کسی توانسته است بزید، زیسته و اندیشه کرده و به شعر درآورده. شعر او آینهدار طلعت و طبیعت یک قوم است. زندگینامهی جمعی ماست. همین است که عاشق و غریب و اسیر و دردمند و مهجور و آرزومند و مشتاق و منتظر و گبر و ترسا و مؤمن و آزاداندیش و عارف و عامی و مست و هشیار همه نقش خویشتن را در آینهی صافی شعر او بازمییابند.»
نحوه فال گرفتن از دیوان حافظ
ایرانیان به هنگام فال گرفتن، دیوان حافظ را در دست میگیرند و جملاتی از این دست را بیان میکنند: ای حافظ شیرازی، تو کاشف هر رازی، ما طالب یک فالیم، بر ما بنما رازی. عدهای هم میگویند: حافظ ای حافظ شیرازی، بر من نظر اندازی، من طالب یک رازم، تو کاشف هر فالی به شاخه نباتت قسم میدهم به قرآنی که در سینه داری، این فال مرا بگشای. گاهی میگویند: ای حافظ شیرازی، تو کاشف هر رازی، به حق شاخ نباتت، به حق جام شرابت منظور خودت را از مراد ما بیان کن. بعد انگشت خود را لای دیوان میگذارند و باز میکنند. غزلی را که در صفحهی سمت راست قرار دارد میخوانند و تفسیر میکنند. اگر مضمون غزل مثبت باشد فال را خوب و گرنه آن را بد میدانند.
منابع
- بهاءالدین خرمشاهی، حافظنامه؛
- دیوان غزلیات حافظ، به کوشش دکتر خلیل خطیب رهبر؛
- عبدالحسین زرینکوب، از کوچه رندان؛
- علی بلوکباشی، فالِ حافظ از منظر مردمشناسی، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی؛
- دکتر مریم محمودی و همکاران، فال حافظ و کارکردهای اجتماعی آن، فصلنامهی تخصصی تفسیر و تحلیل متون زبان و ادبیات فارسی.