غلامرضا هاتفی در گفتوگو با ایسنا، رودکی را نخستین شاعر مشهور پارسیزبان حوزه تمدن ایرانی در دوره سامانی معرفی میکند و میگوید: «ابوعبدالله رودکی» که در سده چهارم هجری میزیسته است، به استاد شاعران شهرت داشته و به دلیل اینکه نخستین شاعر فارسیزبان ایرانیتبار بوده که تا قبل از او کسی دیوان شعر نداشته، لقب «پدر شعر فارسی» نیز به او تعلق گرفته است.
وی با اشاره به این که رودکی در شعرهای خود مردم را به شادی و طرب فرامیخوانده است، تصریح میکند: این محتوای شعری او، نتیجه گستردگی عیش و فراغت بال او بوده زیرا محیط زندگی او برخلاف آنچه در اعماق جامعه گذشته وجود دارد، سرشار از نشاط و شادخوانی بوده است.
این مدرس زبان و ادبیات فارسی اضافه میکند: محیط دربارهای آسیایی در آن عصر، لحظههایی پر از کامجویی، دامگذاریهای عاشقانه، جشنهای بزرگ و شاد و شادخوانی را در برداشته و علاوه بر آن زندگی پرتجملی را برای رودکی رقم زده است و از این رو، وی در دوره اول زندگی خود، مخاطب را به بهرهگیری از حال و آن چه هست دعوت میکند و علیرغم رها کردن غم و اندوه، گاهی او را به خوشی ترغیب میکند به طوری که فرد محروم از این فعالیتها را شوربخت میداند.
هاتفی ادامه میدهد: رودکی در این رابطه سروده است: «نیکبخت آن است که داد و بخورد/ شور بخت آن که او نخورد و نداد/ باد و ابر است این جهان افسوس/ باده پیش آر هر چه بادا باد»
او همچنین نمونههایی از شعرهای رودکی را که در آنها تقابل غم و شادی وجود دارد اینگونه بیان میکند: مشاد زی با سیهچشمان شاد/ که جهان نیست جز فسانه و باد/ ز آمده شاد به باید بود/ از گذشته نکرد باید یاد». البته در مدیحهسرایی نیز در ابیاتی مانند «اکنون خورید باده و اکنون زهید شاد/ که اکنون برد نصیب حبیب از بر حبیب/ ساقی گزین و باده و می خور به بانگ زیر/ کز کشت زار نالد و از باغ عندلیب» به میگساری و شادی اشاره کرده است.
رودکی شاعر فارسیزبان عهد ساسانی بود که به دلیل مدیحه سرایی امیران این حکومت، ثروت زیادی را به دست آورد اما در اواخر عمر خود مورد بیمهری امرای ساسانی قرار گرفت و به بلخ بازگشت.
معمای نابینایی این شاعر هنوز کشف نشده است به طوری که در برخی از شعرهای بهجامانده رودکی، شاعری کور مادرزاد قلمداد میشود و در برخی دیگر دوران نابینایی او را به اواخر عمرش نسبت میدهند.