به گزارش خبرآنلاین، متن این خاطرات به شرح زیر است:
تا ساعت نُه صبح، کارها را انجام دادم. آقای [محمدرضا]یزدان پناه، مدیرعامل سابق[سازمان عمران]کیش آمد. از برخورد آقای [حمید]میرزاده، [معاون اجرایی رییسجمهور] با خودش ناراحت است. گفتم دربارة بندرآزاد چابهار بررسی کند و پیشنهاد بیاورد.
[آقای غلامحسین کرباسچی]، شهردار تهران آمد و دربارة طرحهای اصلاح ساختار تهران و تقویت شرکت مترو مطالبی گفت. دکتر حبیبی آمد. در خصوص هماهنگ کردن شرکت مخابرات و سازمان صداوسیما و کمک به رفع اختلافات آنها دربارة بدهیها و نرخ خدمات و همچنین در مورد مسایل جاری، گزارش داد.
آقای [عبدالله] نوری، [وزیرکشور] تلفن کرد و از اعلان راهپیمایی فردا در مقابل مجلس اظهار نگرانی نمود و خواستار اعمال نفوذ برای لغو آن شد. گفتم به دفتر رهبری پیشنهاد بدهد. سپس از دفتر رهبری، در این خصوص تلفنی از من نظر خواستند؛ نظر دادم که دفتر رهبری اعلام کنند که با تشکر از مردم، مراسم لغو شود. با آیتالله خامنهای در این خصوص تلفنی مذاکره شد؛ با لغو [برنامه راهپیمایی در مقابل مجلس] موافقت کردند.
عصر شورایعالی امنیت ملی جلسه داشت. بحث در امنیت شرق کشور بود که ناتمام ماند. شب حدود دویست نفر از روحانیون آزاده آمدند. نماز جماعت خواندیم و آقایان [سیدعلیاکبر]ابوترابی و جمشیدی صحبت کردند. سپس صحبت مفصلی برایشان نمودم [1]و شام خوردیم؛ روحیة خوبی دارند.
دکتر ولایتی، [وزیر امورخارجه]، خبر ورود معاون وزارت امورخارجه عربستان سعودی و توافق بر سر حج را داد؛ هنوز در عدد به توافق نرسیدهاند. باران خوبی بارید. در دفتر ماندم و به خانه نرفتم.
214214