مردانی که با برقراری رابطه با زنان ثروتمند آنها را مورد سوءاستفاده قرار داده و خودروهای گرانقیمتشان را از چنگشان درمیآوردند، تحت تعقیب پلیس قرار گرفتند.
اولین شکایت از سوی زنی جوان که صاحب یک خودروی شاسیبلند و خارجی بود، به پلیس داده شد. این زن گفت: چندیقبل با مرد جوانی که خود را آرش معرفی میکرد آشنا شدم. او نسبت به من ابراز علاقه کرد و مدام با من تماس میگرفت تا همدیگر را ببینیم. از آنجا که پدر من فرد ثروتمندی است و برایم یک ماشین شاسیبلند خریده است، با ماشینم سر قرار حاضر میشدم.
یکی، دو ماه که از ماجرا گذشت و رابطه من و آرش بیشتر شد، یک روز به من گفت: حاضر است ماشینم را بخرد و مدعی شد، چون خاطرات زیادی در این ماشین با هم داشتیم میخواهد آن را بخرد؛ او هم خودش را فرد ثروتمندی معرفی میکرد.
من قبول کردم ماشین را به او بدهم و خودم ماشین دیگری بخرم. قرار شد پول را به حساب من واریز کند؛ سند را به نامش زدم و روزی که قرار بود پول را از او بگیرم، سر قرار حاضر شد و من را مورد آزار قرار داد و بعد هم بدون اینکه پولم را بدهد رفت.
چندباری با او تماس گرفتم، اما تلفنش خاموش بود؛ او رفت و دیگر خبری از او ندارم و حالا بهخاطر سرقت و تعرض از او شکایت دارم. مدتی بعد زن دیگری نیز چنین ادعایی را مطرح کرد و گفت: مردی که خود را عاشق من معرفی میکرد، از من سرقت کرد و رفت. او گفت: این مرد بعد از اینکه فهمید به او اعتماد کردم، از من خواست ماشین را به نامش کنم و من هم قبول کردم. گفت: همه پول را یکجا پرداخت میکند، اما من خواستم بخشی از پول را من بدهد و بعد سند را به نامش کنم؛ او هم قبول کرد بخشی از پول را داد و من که مطمئن شدم میخواهد همه پول را بپردازد، سند را به نامش زدم.
او در این مدت با من چند بار با وعدههای مختلف رابطه برقرار کرد؛ اما از من خواست سکوت کنم و به من وعده داد که با من ازدواج میکند. با توجه به این گفتهها بود که مأموران تحقیقات خود را آغاز کردند. این در حالی بود که در این مدت شکایت مشابه دیگری هم به پلیس گزارش شد؛ هرچند در ابتدا تصور میشد این شکایتها ربطی به هم ندارند، اما بررسیها نشان داد احتمالا افرادی که چنین کاری میکنند، اعضای یک باند هستند. چراکه اولا همه این شکایتها از غرب تهران به مأموران داده شده بود و دوم اینکه، همه این زنان ثروتمند بودند و همگی نیز خودروهای گرانقیمت خارجی داشتند.
با توجه به اینکه ادعای تعرض در بعضی از این پروندهها مطرح شده بود، پرونده بهطور مستقیم زیر نظر دادگاه کیفری استان تهران قرار گرفت و شعبه 12 مسئول بررسی آن شد.
تیم قضائی این شعبه بلافاصله دستور تحقیقات بیشتر را صادر کرد و مأموران بررسیهای خود را برای دستگیری اعضای این باند آغاز کردند. برای تحقیقات بیشتر دراینباره زنانی که بهعنوان شاکی در این پرونده حضور داشتند، به دادگاه فراخوانده شدند؛ آنها یک بار دیگر ادعای خود را مطرح کردند.
یکی از شاکیان گفت: بعد از اینکه با مرد جوان آشنا شدم، او به شدت به من ابراز علاقه کرد و رفتارهایی میکرد که من باورش کنم و متأسفانه اشتباه کردم و او را قبول کردم. یک بار به من تعرض کرد و زمانی که به او معترض شدم، گفت: از علاقه زیادی که به من دارد این کار را کرده است و میخواهد با من ازدواج کند. به همین خاطر هم شکایتی نکردم تا اینکه یک روز به من گفت: ماشینم را به او بفروشم و ماشین بهتری بخرم؛ من هم قبول کردم، چون باورش کرده بودم و فکر میکردم من را رها نمیکند، اما بعد از اینکه ماشین را به او دادم، بلافاصله تلفنش را قطع کرد و دیگر جواب نداد.
هرجایی که فکر میکردم رفته باشد، گشتم، اما پیدایش نکردم. او از دوستان و خانوادهاش هم به من شماره تلفن و آدرسی نداده بود؛ بعد از رفتنش فهمیدم قصدش کلاهبرداری بوده و هیچ علاقهای به من نداشته است. شاکی دیگر پرونده نیز اظهارات مشابهی را مطرح کرد و گفت: فردی که با من وارد رابطه شد، خود را بسیار ثروتمند معرفی کرد و حتی گفته بود میتوانیم در خارج از کشور در رفاه کامل زندگی کنیم؛ به همین خاطر هم قبول کردم با او دوست باشم، اما بعد از اینکه با ترفندهای مختلف ماشینم را از من گرفت، رفت و دیگر خبری از او نیست؛ او چند میلیون تومان از من کلاهبرداری کرد. به دستور قضات شعبه 12 تحقیقات مأموران برای دستگیری مردانی که از زنان ثروتمند کلاهبرداری کرده و آنها را مورد سوءاستفاده قرار میدادند، آغاز شده و این تحقیقات همچنان ادامه دارد.