به گزارش مشرق، جمله تکراری «ما همه سرباز فدراسیون یا ورزش هستیم» را بارها و بارها از زبان ملی پوشان رشتههای مختلف شنیدهایم. برخی از آنها در ظاهر و برخی دیگر در عمل نشان دادهاند که در شرایط مختلف برای تیم ملی بدون چشمداشت بازی کردهاند اگر چه اعتراضها و اختلاف سلایقی که همیشه بین ملی پوشان و کادر فنی و فدراسیونها وجود داشته، قضیه دیگری است.
روز گذشته امیر خوشخبر، سرپرست تیم ملی والیبال در حالی که ارتباط صمیمی و شاید منحصر به فردی با بازیکنان داشت پس از حدود 12 سال از این تیم جدا شد.
در این رابطه بیشتر بخوانید:
در این میان اما موضعگیری سعید معروف، کاپیتان تیم ملی ایران که در حال حاضر برای تیم سیهنا در سری A1 ایتالیا بازی میکند در نوع خود قابل توجه بود. او در صفحه شخصی خود با ادبیاتی بسیار تند و توهین آمیز، فدراسیون والیبال و احمد ضیایی، رئیس این فدراسیون مورد خطاب قرار داد و نوشت: «چند وقت پیش فکر میکردم که یه سری اتفاقا داره میوفته که نه تنها ترمز والیبال کشیده شه بلکه باید سرعت پسرفتش بیشتر از پیشرفتش باشه.امروز خبری شنیدم که تایید کرد بازم درست فکر میکردم.کسی رو گذاشتن تو راس کار که سرعت تخریبش خوب باشه و اصلأ نفهمه چیکار داره میکنه. اصلأ این ادم شعور درک مسائل رو نداره نه به دلیل اینکه زبان والیبال سخت باشه یا من خیلی پیچیده حرف زده باشم نه, فقط قدرت فهمش رو نداره. سکوت کردیم که قبل بازیهای اسیایی و جام جهانی تیم ضربه نخوره ولی بعد این همه ندانم کاری، برکناری سرپرست تیم بدترین اتفاق ممکن بود. امیدوارم قبل از اینکه داستان ملا نصرالدین و حیوون روی پشت بوم خونش تکرار بشه، وزارت محترم ورزش سریعأ قانون بازنشسته ها رو اجرا کنه که این اقا فکر نکنه هر کاری دلش بخواد میتونه بکنه.به امید روزی که دیگه ادمهای نا لایق رو تو پست ریاست نبینیم»
داستان «ملا نصرالدین و حیوون روی پشت بوم خونش» هم اشاره به این داستان دارد که ملانصرالدین حیوان چهارپای خود را به پشت بام برد و آن حیوان که نمیتوانست از پله پایین بیاید، سقف خانه را خراب کرد و در نهایت هم خودش هلاک شد و هم خانه را خراب کرد.
کاپیتان تیم ملی والیبال ایران که از نظر فنی مورد تحسین تمام مربیان والیبال جهان است، شمشیر مبارزه با احمد ضیایی را از رو بسته و قاعدتا نمیتوان واضحتر از این به کسی توهین کرد.
وظایف و اهمیت نقش کاپیتان در هر تیم کاملاً مشخص است. سعید معروف نیز به عنوان بازیساز و یک مهره بدون جایگزین در تیم ملی، نقش انکار ناپذیری در نتایج تیم داشته و قدرت و نفوذ او در تیم ملی والیبال نیاز به تعریف ندارد. حکایتهای زیادی هم از تاثیرگذاریهای عجیب او در تغییرات سرمربی تیم ملی و حتی تغییر ساعات تمرین در بین اهالی والیبال شنیده میشود و وجود دارد ولی نباید فراموش کرد که همه بازیکنان در نهایت سرباز تیم ملی هستند و باید تابع قوانین فدراسیون و تیم ملی باشند. اختلاف سلیقه در هر مجموعهای وجود دارد ولی قطعاً نباید با تشبیه یک مدیر به حیوان ملانصرالدین، شخصیت کسی را تخریب کرد. یک بازیکن حتی اگر کاپیتان باشد به چه حقی به خودش اجازه میدهد این ادبیات سخیف و زشت را درباره رئیس فدراسیونش به کار ببرد؟ اینجا بحث ضیایی مطرح نیست بلکه بحث جایگاه حقوقی در میان است یعنی رئیس فدراسیون.
وقتی بازیکنی وظیفه مهم کاپیتانی تیم ملی را بر عهده میگیرد باید توجه داشته باشد که الگوی بسیاری از ملی پوشان و جوانان و حتی طرفداران رشته خود است. وظیفه یک بازیکن ملی پوش، پوشیدن پیراهن تیم ملی، احترام به آن و بازی زیر پرچم کشورش است. اینکه سطح درک و شعور رئیس فدراسیون چقدر است و این چنین بیمهابا صحبت کردن در مورد مدیر یک مجموعه، هر چقدر هم که ناکارآمد باشد، خارج از حیطه مسئولیتهای یک ملی پوش و به ویژه کاپیتان تیم ملی است. معروف که یک بازیکن حرفهای است حتما از این مسائل خبر دارد.
پیشتر گفته میشود برخی بازیکنان در مشخص شدن ساعت تمرین یا تغییر سرمربی نقش دارند حالا انگار این «بچه معروفها» میخواهند نقشی بزرگتر ایفا کنند و رئیس فدراسیون را هم تغییر کند. وای بر این ورزشی که کاپیتان تیم ملی والیبالش این چنین ادبیات سخیفی به کار میگیرد و حرمت بزرگترش را نگه نمیدارد. وای بر این ورزشی که کاپیتان تیم ملی والیبال کشورش برای حمایت از سرپرست همان تیم، شخصیت خودش را اینگونه نشان میدهد. آیا این حمایت و این نوع ادبیات پشت پردهای دارد؟