چند هفتهای از مرگ تلخ ملیکای چهارساله میگذرد. دختر خردسالی که به دلیل شدت ضرب و جرح و کودکآزاری در فلاورجان جان داد. این دختر ٢٣ روز در خانه یک مرد سابقهدار شکنجه شد و درنهایت در همان خانه و قبل از رسیدن اورژانس نفسهایش به شماره افتاد و جان باخت.
حالا، اما جزییات بیشتری از این حادثه هولناک فاش شده. از روزهای تلخی که ملیکا همراه خواهر و برادرش در اسارتگاه مخوف جواد در فلاورجان گذراندند. جوان سابقهداری که پیش از این به جرم کودک آزاری، خرید و فروش موادمخدر و حمل اسلحه چندبار به زندان افتاده بود.
اما او این بار هرکاری که میتوانست انجام داد؛ از سیخ سرخ و وافور داغی که روی شکم ملیکا میغلتاند تا تجاوزهای گاه و بیگاه او به مریم ١٨ ساله. جواد متهم ٣٥ ساله این پرونده حتی به برادر ١٤ساله این دختر هم رحم نکرد.
کبودی و شکستگیهای گونه و دندههای محمد هنوز هم بعد از چند هفته خوب نشده است. درواقع جواد با ربودن هر سه فرزند یک خانواده روزهای تلخ و سیاهی را برای آنها رقم زد و درنهایت باعث شد ملیکا در برابر دیدگان وحشتزده و هراسان مریم و محمد جان دهد.
اینها بخشی از رازهای هولناک خانه جواد است. این جزییات را مریم و محمد پس از رهایی از چنگال او فاش کردند. آنها همه لحظات سخت و دلهرهآور آن خانه را برای پدر و مادر بازگو کردند. برای والدینی که کار زیادی از دستشان برنمیآید.
حسین پدر ملیکا خودش سالهاست که درگیر اعتیاد است و همین اعتیاد او هم چندان با این حادثه هولناک بیارتباط نیست و مادرشان هم آنطور که خودش میگوید بیماری مزمنی دارد که توان هرکاری را از او گرفته است. اما علیاکبر هادی عضو کانون وکلای استان اصفهان بهعنوان وکیل این خانواده پیگیری این پرونده را بهصورت رایگان برعهده گرفته تا خون ملیکا و آنچه بر مریم و محمد گذشته پایمال نشود.
آنچه در ادامه میخوانید گفتگو با این وکیل دادگستری است:
پرونده ملیکا به کجا رسید؟
پرونده درحال بررسی است. متهم که بازداشت است و تحقیقات هم ادامه دارد. اما در همین مدت هم خیلی از مسائل مطرح شده. دیگر در این پرونده فقط مرگ ملیکا به دلیل کودکآزاری مطرح نیست. این دختر همراه با برادر و خواهرش ٢٣ روز در خانه متهم تحت انواع و اقسام شکنجه و اذیت و آزار قرار داشتند. درواقع متهم پرونده این بچهها را به زور به خانه خودش برده و با تهدید اسلحه اقدامات مجرمانهاش را انجام میداد.
یعنی او بچهها را ربوده بود؟
بله. ١٣ شهریور جواد به سراغ این کودکان میرود. پدر آنها در خانه نبوده و مادر هم وقتی متوجه حضور این مرد میشود، در خانه را باز نمیکند. اما او از طریق پنجره وارد خانه میشود و به تهدید اسلحه هر سه فرزند این خانواده را با خود میبرد.
چطور والدین آنها موضوع را به پلیس اطلاع نمیدهند؟
جواد یکی از اشرار و افراد بدنام منطقه است. او پدر و مادر بچهها را با اسلحه تهدید میکرده که در صورت اطلاع دادن ماجرا به پلیس هر سه آنها را میکشد. ضمن اینکه پدر خانواده اعتیاد دارد و سر همین موضوع خردهحسابی هم با متهم داشته. متهم هم در بازجوییها به این موضوع یعنی طلب مالی از پدر این بچهها اعتراف کرده است.
او به خاطر طلبش بچهها را ربوده و شکنجه کرده است؟
ظاهرا همینطور است. پدر خانواده از متهم، مواد میگرفته و پولش را نداده بوده، البته متهم ربودن این بچهها را منکر شده و گفته فقط آنها را چند ساعت به خانهاش برده که همان موقع ملیکا حالش بد شده است. اما واقعیت این است که این بچهها ٢٣ روز در خانه جواد شکنجه شدهاند، علت مرگ ملیکا هم ضرب و شتم شدید و ضربات مهلک جواد به این دختر چهار ساله بوده است.
این بچهها چطور شکنجه شدند؟
واقعا باور کردنی نیست. ماجرای هولناک و تلخی است. آثار سوختگی و کبودی همه جای بدن ملیکای چهارساله مشهود بود. محمد برادر ملیکا هم بارها مورد ضرب و شتم او قرار گرفته است. به مریم خواهر ملیکا هم چندین بار تجاوز کرده. متهم سیخ داغی که با آن شیره مصرف میکرده را روی بدن این دختر چهار ساله میگذاشته، وافور داغ را روی شکمش قرار میداده و او را بارها مجبور کرده تا روی قیر داغ راه برود و او را مدام کتک میزده. محمد را چندبار تا سرحد مرگ زیر مشت و لگد گرفته. در این مدت ٢٣ روز چندبار به مریم تجاوز کرده. پزشکی قانونی تجاوز به خواهر ملیکا را تایید کرده. شکستگی و کبودی روی صورت و بدن محمد با گذشت چند هفته هنوز بهبود پیدا نکرده است.
علت مرگ ملیکا مشخص شده؟
هنوز پزشکی قانونی بهطور رسمی اعلام نکرده است. براساس قانون این سازمان ٤٠ روز فرصت دارد، اما همه شواهد نشان میدهد که این کودک مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته است. آنطور که مریم و محمد میگویند آن روز یعنی پنجم مهرماه جواد دوباره شروع به کتک زدن این کودک میکند و چندبار با لگد به پهلو و شکم ملیکا ضربه میزند. بعد از چند دقیقه جواد متوجه میشود که این کودک نفس نمیکشد.
از خواهر ملیکا کمک میخواهد، مریم در همان حال چندبار به ملیکا نفس مصنوعی میدهد. بعد هم به اورژانس اطلاع میدهند، وقتی نیروهای اورژانس به آنجا رسیدند، ملیکا دیگر تمام کرده بود. در گزارش اورژانس هم آمده که این کودک هیچ علایم حیاتی نداشته، با این وجود او را به بیمارستان منتقل میکنند، اما تلاش پزشکان هم هیچ نتیجهای نداشت.
متهم چگونه دستگیر شد؟
وقتی ملیکا توسط اورژانس به بیمارستان منتقل میشود، جواد در آمبولانس حضور داشته، اما بعد از آن کسی از او خبر نداشت. جواد فرار کرده و متواری بود تا اینکه بعد از ٥ روز دستگیر شد. مریم و محمد نیز به همین واسطه از اسارتگاه آزاد شدند. بیشتر دانستههای ما از شکنجههای این مرد هم براساس گفته آنهاست، البته شواهد و مدارک موجود هم گفتههای آنها را تایید میکند. یکی از همسایههای جواد در اظهاراتش به ماموران گفته که چند روز صدای گریه یک دختربچه و دادوبیداد جواد از خانهاش به گوش میرسیده است.
چطور همسایههای جواد موضوع را به پلیس اطلاع ندادند؟
محل زندگی جواد شرایط خاصی دارد. خانه او در کوچهای است که همه اقوام نزدیک او همانجا زندگی میکنند، همین مسأله باعث شده بود در این مدت پلیس از ماجرا بیاطلاع باشد. پدر ملیکا در این مدت چندبار سراغ جواد میرود، اما هربار با تهدید برادران و اقوام متهم مجبور به ترک آنجا میشود.
متهم سابقهدار است؟
بله. او چندین بار دستگیر شده و سوابق کیفری زیادی دارد. کودکآزاری، خرید و فروش موادمخدر، حمل اسلحه و موارد متعدد دیگری در پروندهاش ثبت شده، همچنین در منطقه سوءشهرت دارد و با ٣٥سال سن فرد بسیار بدنام و خلافکاری است.
به جرمش اعتراف کرده؟
همانطور که گفتم او یک خلافکار حرفهای است و به هر طریقی سعی دارد ماجرا را کتمان کند. او همه اقدامات مجرمانهاش را انکار کرده، حتی مدعی شده که ملیکا همراه با خواهر و برادرش فقط چندساعت در خانه او بودهاند، البته همه شواهد علیه او است. درواقع او هم کودکربایی کرده، هم با اسلحه گرم بارها اقدام به تهدید کرده است، کودکآزاری منجر به مرگ هم دارد، ضمن اینکه چندبار به مریم هم تجاوز کرده، به همین دلیل پرونده بسیار سنگینی دارد.