این رسانه عرب زبان ادامه داد: با اینکه سفر نتانیاهو به عمان دلایل ویژه ای دارد، اما جنبه های کلی آن، از روابط دو طرف فراتر می رود: یک مقام سیاسی بلند پایه اسرائیل تاکید کرد که مذاکرات نتانیاهو با سلطان قابوس از روز پنجشنبه آغاز شده و پس از ساعاتی طولانی در ساعت شش و نیم صبح روز جمعه به پایان رسید. این مساله سوالهای زیادی را در مورد موضوع مذاکرات و نتایج آن، مطرح می کند.
تنها موضوع غافلگیر کننده در این سفر، پیشینه عمان بود که معمولا در صدر حوادث و نقشه های منطقه قرار نداشت و با توجه به نقش میانجی که معمولا عهده دار آن است، به نظر نمی رسد نتانیاهو به دنبال یک میانجی در بین دولتهای منطقه باشد؛ چرا که اغلب دولتهای عربی به دنبال عادی سازی روابط خود با اسرائیل هستند.
سلطنت عمان، یکی از دولتهای خلیج فارس صاحب جایگاه در منطقه است و عمداً تلاش میکند خود را از محورهایی که مستقیما با یکدیگر درگیر هستند، دور کند. با این حال، عمان، ریشه در محور آمریکایی دارد و حتی اگر خود برای دوری از این محور تلاش کند، امکان جدایی از آن را ندارد. با توجه به این پیشینه، مشخص است که سفر مذکور، یکی از حلقه های مهم برای درخواست از نظام خلیج فارس، جهت عادی سازی با اسرائیل است.
اگر علت واقعی سفر نتانیاهو به عمان، نزدیکی بین این دو باشد، تمام تحرکات دولتهای خلیج فارس که به رهبری عربستان سعودی به سمت عادی سازی کامل روابط با دشمن صهیونیستی حرکت می کنند، با هدف تشکیل ائتلافی برای مقابله با ایران و هم پیمانان آن، صورت می گیرد. با توجه به این مساله می توانیم هویت هیئت همراه نتانیاهو در سفر وی به عمان را تفسیر کنیم: رئیس موساد، یوسی کوهین، مشاور امنیت ملی اسرائیل، مئیر بن شبات، مدیر عمومی وزارت خارجه، یوفال روتم، رئیس دفتر نتانیاهو، یوآف هوروفیتش، و منشی نظامی نخست وزیر، آفی بلوت.
خبری که از رادیوی عبری منتشر شد، اشاره به آگاهی قبلی عربستان سعودی از سفر نتانیاهو به عمان داشت؛ خبری مبنی بر اینکه هواپیمای نتانیاهو پیش از آنکه به آسمان بحرین و بعد از آن به عمان برسد، مدتی طولانی بر فرار عربستان پرواز کرد. بر این اساس، رادیوی اسرائیل بعید ندانست که سفر به عمان، باب روابط علنی بین اسرائیل و دیگر دولتهای خلیج فارس، از جمله عربستان را نیز بگشاید.
در ضمن این فرضیه، که احتمال صحت آن زیاد است، نمی توان باور کرد که محمد بن سلمان یا رئیس جمهور آمریکا در جریان این سفر نبوده باشند. حال یک سوال مهم مطرح می شود: ایا سرعت بخشیدن به عادی سازی با اسرائیل، بهایی است که بن سلمان برای خروج از ورطه قتل خاشقجی، چاره ای جز آن ندارد؟ مشخص است که این گرداب، عامل مناسبی برای تحت فشار گذاشتن شاهزاده سعودی در راستای نزدیکی سریعتر و بیشتر به سمت اسرائیل است. این یک فرضیه معتبر است، ولو اینکه سفر نتانیاهو، پیش از قتل خاشقجی در استانبول برنامه ریزی شده باشد.
سفر نتانیاهو دو جنبه خاص نیز دارد: اسرائیلی و عمانی. جنبه اسرائیلی آن است که ورود نتانیاهو به عمان، فواید متعددی دارد که قسمتی از آن به رژیم صهیونیستی، جایگاه، امنیت آن و بهبود قدرت کلی اش برای مقابله با دشمنان مربوط است و بخشی دیگر، به شخص نتانیاهو.
این در حالی است که مقامات علی رتبه در دولت اسرائیل تصریح کرده اند: روابط اسرائیل با سلطنت عمان به زودی از رابطه زیرزمینی به رابطه علنی تبدیل می شود و حتی دو طرف می توانند روابط دیپلماتیکی که در سال 2000 قطع شد را از سر بگیرند.
در مقدمه فواید این سفر برای اسرائیل، باید به این مساله اشاره کنیم که امکان پایان دادن به مساله فلسطین، بدون هیچ بهایی برای اسرائیلی ها، فراهم شده است، همانطور که نتانیاهو بر آن تاکید می کند: «اگر روابط خود با جهان عرب را عادی کنیم، این مساله، امکان صلح با فلسطینی ها را فراهم می کند.»
در مورد شخص نتانیاهو، این سفر باعث تقویت جایگاه وی در داخل اسرائیل، در آستانه انتخابات زود هنگام آن می شود که دو تا سه ماه اینده برگزار خواهد شد.
اما در مورد عمان، بدیهی است که این دولت در زمینه تسریع در عادی سازی روابط با دشمن، پیشتاز محسوب می شد. با این حال، در دوره اخیر، صدارت خود در این باره را از دست داده و جای خود را به عربستان سعودی داده است. سفر نتانیاهو که مشخصا به درخواست مسقط انجام شد، در واقع به سلطنت عمان کمک کرد تا جایگاه از دست داده خود را در کنار اسرائیل باز یابد و بهره های این اقدام را به آمریکا نیز برساند.
سلطنت عمان قصد دارد کارت های اعتماد خود به دولت امریکا را بار دیگر ارائه دهد، بدون آنکه مستقیما به نقشه های آن در منطقه بپیوندد یا با پیوستن به ناتو عربی، موافقت کند. این سفر، با تمام جنبه های خود، با هدف جلب رضایت طرف آمریکایی، از سوی عمان، و اکتفا به نقش تاریخی پادشاهی عمان در کنار امریکایی ها، بدون تحرک میدانی مستقیم، در میدانهای مختلف در منطقه، انجام شد.