نیکولاس کیج Nicolas Cage در مرکز «مندی» Mandy، این فیلم ترسناک با داستانی در مورد انتقام و کنار آمدن با غم، قرار دارد. در این جدیدترین ساخته کارگردان «آنسوی رنگینکمان سیاه» Beyond the Black Rainbow، پانوس کوزماتوس Panos Cosmatos، نیکولاس کیج در نقش رد میلر Red Miller، مردی که در جنگلی دور از همه زندگی میکند، بازی میکند. همهچیز بهخوبی پیش میرود تا اینکه سروکله رهبر فرقهای به نام جرمیا سند Jeremia Sand (با بازی لینوس روچی Linus Roache) پیدا میشود و زندگی رد به هم میریزد. در نیمه دوم فیلم، کیج، در نقش رد که با سلاحهای مختلف مثل تبر و ارهبرقی در پی گرفتن انتقام است، بازی تماشایی از خود به نمایش میگذارد که یکی از بهترین بازیهای او در سالهای اخیر است.
کیج میداند که اکثر تماشاچیها، «مندی» را نیز در کنار سایر فیلمهای هیجانانگیزی که در سالهای اخیر بازی کرده است، قرار میدهند، اما او برای بازی در هرکدام از این نقشها دلیلی داشته است. در زیر مصاحبهای با او در این مورد را بخوانید.معمولاً تو نقش آدمهای بیثبات و یکم دیوانه را بازی میکنی و گاهی مردم فکر میکنند که داری زیادهروی میکنی. نظرت راجع به این شخصیتها چیست؟
خیلی وقت پیش با خودم عهد بستم که فقط به دنبال بازی در نقشهای معمولی نروم. البته بعضی وقتها بازی در این نقشها را دوست دارم، مثل فیلم «جو» Joe، اما دوست داشتم جنبه دیگری از بازیهایم را نیز به نمایش بگذارم. من به توازن هنری اعتقاد دارم، اینکه بتوان اثری را که در قالب هنرهای مختلف به نمایش گذاشت؛ بنابراین دوست داشتم که کمی غیرمعمول باشم، مثل وقتیکه برای بازی در «روحسوار» Ghost Rider از شخصیت ادوارد مونچ Edvard Munch در «فریاد» The Shout الهام گرفتم. من اولین بازیگری نیستم که در ژانرهای مختلف بازی کرده است.
ایتان هاوک Ethan Hawke از بازی تو بسیار خوشش میآید و تأثیرگذاری آن را با آوازهخوانهای دورهگرد قدیمی مقایسه کرده است.درست میگوید. از این تعریف خوشحال شدم. آنها نیز اجرا در سبکهای مختلف را تجربه میکردند، همینطور ستارههای قدیمی سینما. به جیمز کاگنی James Cagney در فیلم «اوج التهاب» White Heat وقتیکه میگوید «مامان، به بالاترین نقطه دنیا رسیدم»، نگاه کنید. آیا رفتارش واقعگرایانهست؟ معلوم است که نه. آیا هیجانانگیز و صادقانه است؟ بله خیلی! و یا ریچارد بورتون Richard Burton در «شب ایگوانا» Night of the Iguana و با بروس لی Bruce Lee در «اژدها وارد میشود» Enter the Dragon. لیست بازیگرانی که نقشهای مختلف را تجربه کردند و از ژانر معمول خود خارج شدند، ادامه دارد.
نظرت در مورد میمهایی meme که از تو در اینترنت پخش میشود چیست؟
مسئله این است که امروزه در شبکههای اجتماعی، با انتخاب صحنههایی از فیلمها و یا سریالها، بدون داشتن زمینهای از داستان و یا ایده کلی فیلم، میمهای زیادی ساخته میشود. حتی به تعدادی از این میمها از فیلم «مندی»، عنوان «خشم کیج» داده شده است که من را ناراحت میکند. به نظرم برای پانوس بیشتر ناراحتکننده است که فیلم جالب و هیجانانگیزی ساخته است و الآن تیکه تیکههای فیلمش با عنوان «خشم کیج» در اینترنت دستبهدست میچرخد. من علاقهمند به ادامه همکاری با پانوس هستم، اما به نظرم اینترنت در حق فیلم او بدی کرده است.به نظرت این اتفاق فقط راجع به این فیلم افتاد و یا یکجورهایی برای فیلمهای دیگرت نیز پیش آمد؟
به نظرم به خاطر این تیکههایی که از فیلم در اینترنت پخش شده است و اصلاً مسیری که این شخصیت طی کرده و چرا به این حالت رسیده است را نشان نمیدهد، «مندی» آنطور که باید دیده نشد. صادقانه بگویم، من تصمیمم را گرفته بودم تا در این سبک بازی کنم، بازی در نقش آدمهای متفاوت و دیوانه و یا معتاد و یا با قدرتهای ماورایی.
برای بازی در این نقش نیز دنبال منبع الهام بودم، مانند وقتیکه تصمیم گرفتم در نقش پیتر لو Peter Loew در فیلم «بوسه خونآشام» Vampire’s Kiss، مردی که در مرز دیوانگی بود، بازی کنم و برای بازی در این نقش از بازی ماکس شرک Max Schreck الهام گرفتم. برای بازی در نقش ترنس Terence در «ستوان بد» Bad Lieutenant که درگیر اعتیادش بود، از جیمز کانگی الهام گرفتم. همیشه برای بازیهایم به دنبال انگیزه و الهام هستم و همهچیز برنامهریزی شده و با فکر جلو میرود.
فروش فیلمهایت را چطور میبینی؟ در این سالها در فیلمهای زیادی بازی کردی ولی بیشتر آنها مستقیماً وارد شبکه VOD شدهاند (شبکههایی که برنامهها زمان پخش مشخصی ندارند و بیننده میتواند انتخاب کند چه زمانی کدام فیلم یا سریال را ببیند، مانند نتفلیکس Netflix)مانند هر بازیگر دیگری من هم در ابتدا از این ایده خوشم نیامد، چراکه دوست دارم فیلمهایم در سینما دیده شوند؛ اما کمکم آن را درک کردم و از آن خوشم آمد. این سبک از نمایش فیلم، هرروزه فراگیرتر میشود. تعداد بینندههای این شبکهها اندازهگیری نمیشود و کسی نمیفهمد کدام فیلم بیشترین بازدید و درآمد را داشته است. تنها دلیلی که من به کار کردن در فیلمهای VOD ادامه میدهم این است که موفقیت این فیلمها را دیدهام و بسیاری در این صنعت من را شناختهاند و برای همکاری با من مشتاقاند.
اینگونه فیلمها فرصت خوبی برای دیده شدن فیلمهایی است که اگر قرار بود در سینماها اکران شوند، هرگز ساخته نمیشد. چراکه استودیوهای فیلمسازی الآن بیشتر درگیر ساخت فیلمهای داستانهای مصور هستند؛ که ایرادی هم ندارد، اما دیگر برای ساخت فیلمی مانند «مندی» سرمایهگذاری نمیکنند. VOD این فرصت را به فیلمسازان داده است که فیلمنامههای عجیب و چالشبرانگیز خود را بسازند.
نظرت در مورد اینکه مخاطبان فیلمهایت اکثراً آن را در خانه و نه در سینما میبینند چیست؟من حقیقتی را فهمیدهام. اینکه یک خانواده با بچهها بخواهند همگی برای دیدن فیلم به سینما بروند، تجربهگرانی است. باید بلیت و پاپکورن و شکلات بخری و تقریباً نزدیک به 100 دلار هزینه یک سینما رفتن میشود. میتوان بهجای خرج کردن صد دلار برای یک شب، سیستم نمایش خوبی برای خانه خرید و در خانه خود و با آرامش هرچه دوست داری تماشا کنی. به نظر من این راهی است که در سالهای آینده بیشتر فیلمها پیش میگیرند.
وقتی در دهه 70 بچه بودم، دوست داشتم سریع از مدرسه به خانه بیایم تا «فیلم میلیون دلاری» Million Dollar Movie را ببینم. با خیال راحت در خانه مینشستم و تلویزیون تماشا میکردم. جذابیت VOD برای من در همین است که این امکان را به بیننده میدهد که در محیط خانه خود و بهراحتی هرچه دوست دارد را تماشا کنند. برای هر فیلمی من تمام تلاشم را میکنم. مهم نیست که فیلم خیلی موفق باشد یا نه من کارم را به بهترین نحو انجام خواهم داد. من به کارم اهمیت میدهم، به مخاطبهایم اهمیت میدهم و کاملاً از فیلمهای VOD حمایت میکنم.
این مطلب از نوشته اریک کان Eric Kohn در سایت ایندیوایر Indiewire گرفته شده است.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
0