به گزارش ایسنا، برای پی بردن به کیفیت و چگونگی دستیابی تفاهم، روابط عراق و آمریکا لازم است وقایعی را از زمان پیروزی انقلاب اسلامی تا آغاز تهاجم عراق علیه ایران، بررسی کنیم. بهرغم قطع روابط دیپلماتیک میان ایالاتمتحده و عراق در سال 1346 (1967)، دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد با 14دیپلمات همچنان دایر بود که البته، پس از پیروزی انقلاب اسلامی فعالتر شد. [1] چرا که یک روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، صدام آمادگی کشورش را برای عادیسازی روابط با آمریکا، به طورجدی مطرح کرد. وی به نشانهی حسن نیت و جدیت خود، فعالیت نیروهای ارتش عراق را در حزب کمونیست ممنوع و مجازات اعدام را برای آن پیشبینی کرد. [2] گامهای بعدی برای عادیسازی روابط آمریکا و عراق را واشنگتن برداشت. این کشور که از پیوندهای استوار عراق ـ شوروی و پیوندهای احتمالی ایران ـ شوروی بهشدت نگران بود و قدرت و نفوذش در خلیجفارس رو به کاهش بود، چاره را در پذیرش عراق بهمنزلهی جایگزین ایران دید و کوشید روابط با عراق را از سر بگیرد.
طی چند ملاقات مقامات آمریکایی و عراقی در بغداد، آمریکا به خواستهی عراق پاسخ مثبت داد. پسازآن، سطح روابط دو کشور با اقدام مشترک آنها در کودتای نوژه(نقاب) تکامل بیشتری یافت. شکست کودتا سبب شد تا عراقیها در اجرای عملیات تلافیجویانهی موردنظر برژینسکی شتاب کنند. در این هنگام، صدام مجدداً، آمادگی خود را برای اجرای این عملیات تلافیجویانه، یعنی تحمیل جنگ، اعلام کرد. پیشازاین نیز، یک روز پسازآنکه آمریکا در 19 فروردینماه سال 1359 (8 ماه آوریل سال 1980)، روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کرد، عراق چنین آمادگی را اعلام کرده بود. [3]
درک عراق از اهمیت ایران
عراقیها با درک اهمیت ایران برای آمریکا، معتقد بودند که تنها یک اشارهی تهران، آمریکا را از برقراری و ارتقای روابط با عراق منصرف خواهد کرد. باوجوداین، به دلیل اهمیتی که عراق در شرایط جدید داشت، آمریکا ناچار بود، مناسبات با این کشور را مستقل از ایران بپذیرد. بهعبارتدیگر، عراقیها معتقد بودند که روابطشان با آمریکا به روابط آمریکا با اسرائیل شبیه است که از مناسبات آمریکا به روابط آمریکا با اسرائیل شبیه است که از مناسبات آمریکا و اعراب جداست و زمانی که هستهی اعتماد کاشته شود، آنگاه، واشنگتن میتواند مساعدت و کمک بیشتر به عراق را به تداوم یاوری بغداد با آمریکا، در منازعات بین اعراب و اسرائیل، منوط کند. [4]
بههرحال، کمرنگ شدن خصومت بین ایران و آمریکا برای سران حزب بعث عراق که با پیگیری و ردیابی تحولات ایران، زمینههای لازم را برای تهاجم همهجانبه فراهم کرده بودند، ناخوشایند بود؛ موضوعی که در اعلام آمادگی مجدد عراق برای جنگ با ایران جلوهگر شد. از سوی آمریکا نیز، برژینسکی بهمنزلهی مغز متفکر و استراتژیست تأثیرگذار بر سیاست خارجی، ضمن ملاقات خود در مرز اردن با صدام در تیرماه سال 1359 (ماه ژوئن سال 1980)، برنامهی مذاکرهی محرمانهی مقامات عالیرتبهی آمریکا و عراق را برای مقابله با ایران، عملی کرد.
در این دیدار، برژینسکی صدام را نیروی متعادلکنندهی امام خمینی تلقی کرد. به گزارش نشریهی نیویورک تایمز، هدف از این دیدار، بحث و مذاکره دربارهی راههای هماهنگ کردن فعالیتهای آمریکا و عراق در مخالفت با سیاستهای ایران بود. [5]
سفرهای محرمانه برژینسکی
در ماه فوریهی سال 1980، مطبوعات آمریکا، این سفر برژینسکی و سفرهای مشابه آن را که برای آمادهسازی و اطلاع یافتن از وضعیت عراق برای آغاز جنگ صورت گرفت، فاش کردند. در این راستا، مجلهی «ایت دیز» چاپ آمریکا نوشت: «برژینسکی بعد از سفر محرمانهی خود به عراق در اوایل ماه «می» سال جاری (1980)، در مصاحبهای تلویزیونی گفت: ما تضاد درخور توجهی بین ایالاتمتحده و عراق نمیبینیم و معتقدیم عراق که تصمیم به استقلال دارد [استقلال از بلوک شرق] در آرزوی امنیت خلیج عربی(!) است [رهایی از موج انقلاب اسلامی] و تصور نمیکنیم که روابط آمریکا و عراق تضعیف شود. »[6]
کارشناسان و تحلیلگران مسائل ایران و آمریکا، از ملاقات ماه ژوئن برژینسکی با صدام و قراردادهای وی پیش از کودتای نوژه(نقاب) مبنی بر چگونگی اجرای مرحلهبهمرحلهی طرحهای نظامی علیه ایران، بهمنزلهی چراغ سبزهای آمریکا به عراق برای آغاز جنگ یاد میکنند. در پی این چراغ سبزها، واشنگتن در موقعیتهای گوناگون به بغداد پیام داد که تردیدی در واگذاری نقش جدید به آن کشور ندارد. [7]
تأکید آمریکا بر واگذاری نقش جدید به عراق، سبب شد تا عراقیها که از چند ماه پیش از کودتای نوژه، خود را برای تجاوز آماده و همزمان با کودتا نیز در بیست نقطهی مرزی درگیری ایجاد کرده بودند، [8] بلافاصله، بعد از کودتا، بر اساس اطلاعات کودتاچیان فراری از وضعیت نظامی ایران، به نقل و انتقالات نیرویی و گسترش درگیریهای مرزی دست زدند و سرانجام، صدام در مسافرت به عربستان فرمان پنهان حمله به ایران [9] را از آمریکاییان دریافت کرد و در 31 شهریورماه سال 1359 (23 ماه سپتامبر سال 1980)، تهاجم سراسری خود را علیه ایران آغاز کرد.
افزودن بر اینها، آمریکا از طریق عوامل و جاسوسان خود از اوضاع ایران آگاه میشد و میکوشید تا این اطلاعات را که شامل وضعیت سیاسی، اجتماعی و توان نظامی ایران بودند در اختیار رژیم عراق قرار دهد.
همچنین، فروش آواکسهای آمریکایی به عربستان سعودی در بحبوحهی آغاز جنگ عراق علیه ایران و تحویل آنها پیش از موعد مقرر و استفادهی عربستان از چهار آواکس با هدایت خلبانان و تکنسینهای آمریکایی، از موارد مؤثری بود که آمریکا آن را در برنامههای خود برای کمک به عراق قرار داد.
شمارش معکوس برای آغاز جنگ تحمیلی
در واقع، شمارش معکوس برای آغاز جنگ، به دنبال ناکامی آمریکا در اقدامات قبلیاش علیه جمهوری اسلامی ایران و بهطور مشخص، از زمان شکست طرح کودتای نوژه و با توجه به چراغ سبزهای این کشور به عراق آغاز شد. مجلهی فیگارو این مطلب را به نقل از طارق عزیز چنین گزارش داد:
«جریان جنگ ایران و عراق در واقع، از ماه ژوئن گذشته [تیرماه سال 1359] زمانی آغاز شد که برژینسکی به اردن سفر کرد و در مرز دو کشور اردن و عراق با شخص صدام ملاقات کرد و قول داد که کاملاً، از صدام حسین حمایت کند. همچنین، این موضوع را به مقامات بغداد تفهیم کرد که آمریکا با آرزوی عراق در مورد شطالعرب [اروندرود] و احتمالاً، برقراری یک جمهوری عربستان در این منطقه [خوزستان] مخالفت نخواهد کرد. سرانجام، تمامی اقدامات به کشاندن عراق به جنگ علیه ایران منجر شد و پیشبینیها بر این اساس استوار بود که در صورت پیروزی بغداد، رژیم جمهوری اسلامی از میان میرود و یک دولت طرفدار غرب بهجای آن به قدرت میرسد و در صورت شکست عراق، آمریکا میتواند خود را حامی و مدافع ایران معرفی کند».[10]
پیوستگی اهداف آمریکا و عراق در مقابله با انقلاب اسلامی در شکست دادن یا محدود کردن آن در درون مرزهای ایران، زمینه را برای هماهنگی بیشتر دو کشور بهظاهر متعارض ازنظر ایدئولوژیک فراهم آورد و به همسویی در عمل و آغاز جنگ از سوی عراق منجر شد. این پیوستگی بهرغم نگرانیهایی که عراقیها از احتمال توافق بین ایران و آمریکا داشتند، در مراحل بعدی جنگ، تداوم جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران و اقدامات نظامی مستقیم آمریکا منجر شد.
منابع و مأخذ:
[1]. معاونت تحقیق و پژوهش دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ مجموعه مقالات جنگ تحمیلی؛ تهران: انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1373، صص8 و 145.
[2]. روزنامهی کیهان، 1375/12/23.
[3]. معاونت تحقیق و پژوهش دانشکدهی فرماندهی و ستاد؛ پیشین، ص101.
[4]. لاوری میلروی، بغداد ـ واشنگتن در یک خط؛ اطلاعات سیاسی و اقتصادی؛ سال سوم، شماره 24، آبان و آذرماه 1367، صص4 ـ 8.
[5]. کنت تیمرمن؛ سوداگری مرگ؛ ترجمهی احمد تدین، چاپ دوم، تهران: مؤسسه فرهنگی رسا، 1376، ص262.
[6]. دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ گذری بر دو سال جنگ؛ تهران: مؤلف، بیتا، ص208 به نقل از: ایتدیز 11 اکتبر 1980.
[7]. معاونت تحقیق و پژوهش دانشکده فرماندهی وستاد؛ پیشین؛ ص102.
[8]. مهدی انصاری، محمد درودیان و هادی نخعی؛ خرمشهر در جنگ طولانی؛ تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1375، ص96.
[9]. خلاصهای از مذاکرات برنامه تلویزیونی در 16 فوریه 1993 میلادی، روابط پنهانی ایالاتمتحده و عربستان سعودی: اسلحه ـ نفت ـ عراق ـ ایران؛ ترجمه دکتر بهمن همایون؛ مجله اطلاعات سیاسی اقتصادی؛ شماره 71 ـ 72، مرداد و شهریورماه سال 1372، صص64 ـ 71.
[10]. روزنامه انقلاب اسلامی؛ 1359/9/17.