فرادید؛ در مسیر رسیدن ترامپ به ریاست جمهوری و در طی دو سالی که در قدرت بوده، یک مسئله ثابت بوده است. اینکه رفتارهایی که برای هر سیاستمدار نرمال دیگری نه تنها ریسکی بلکه کاملاً احمقانه است بروز میدهد و به نفعش تمام میشود.
به گزارش فرادید به نقل از پولیتیکو، این عصارۀ جذبۀ ترامپ است. سابقۀ سه سالهاش در نشان دادن اینکه بسیاری از کمافیسابقها، الگوها و مصلحتاندیشیهای عرصۀ سیاست آمریکا بر او کارگر نیست. این جذبه؛ آیا واقعی است یا توهم؟ آیا جادوی منحصر بفرد او هنوز کارگر است؟ اینها از جمله سوالاتی است که در انتخابات سهشنبه در بوتۀ آزمون قرار میگیرد.
تصمیمات ترامپ در یک ماه گذشته این مسئله را، که آیا ترامپ گرانش سیاسی را شکست داده یا تنها تاثیر آن را به تاخیر انداخته، بیشتر پررنگ کرده است.
اگر از دیدگاه مرسوم به قضیه نگاه کنید، کار هوشمندانه برای رییس جمهوری که هرگز نتوانسته حمایت اکثریت را جلب کند، این است که سعی کند تا خود را از انتخابات میاندورهای جدا کند و به سیاستمداران حزبش اجازه دهد تا در ابعاد محلی بر انتخابات متمرکز شوند. احمقانه به نظر میرسد که مخالفان را با تاکید بر این که انتخابات کنگرهای، رفراندومی ملی در رابطه با خودش است، با هم متحد کند و آنها را در نفرتشان نسبت به او تحریک کند.
اگر بنا به بازی بر اساس قواعد معمول بود، هوشمندانه این بود که یک رهبر در رابطه با بهترین ارقام اشتغالزایی در دهههای اخیر مانوور دهد و اقتصاد را وزنهای برای انتخابات میاندورهای که حزب مطبوعش از دیرباز با آن مشکل داشته، قرار دهد. احمقانه به نظر میرسد، که به جای این موضوع، در روزهای پیش از انتخابات اولویت را به بحث مهاجرت و خشونتهای اجتماعی اختصاص دهد.
در وضعیت مشوش سیاست معاصر اما، آنچه که در حقیقت احمقانه به نظر میرسد این است که کسی وانمود کند میتواند نتیجۀ تصمیم ترامپ در در پیش گرفتن تمام قد ترامپیسم پیشبینی کند.
همانطور که ترامپ خودش در توقف آخر هفتهاش در جورجیا، شهادت داد: "نمیگویم که این انتخابات به مهمی انتخابات 2016 است، اما دست کمی از آن ندارد. "
برخی از مولفهها، ظاهراً به صورت غیرقابل انکاری حقیقی هستند. یکی از آنها این است که تقریباً در هر پیچ مهمی که منطق سیاسی ایجاب میکرد تا ترامپ لحن نرمتری اتخاذ کنند و میزان حمایت از خودش را گسترش دهد - از سخنرانی پیروزیش در سال 2016 تا سخنرانی مراسم تنفیذش در سال 2017 و موقعیتهای بیشمار دیگر از آن زمان - ترامپ مسیر معکوس را در پیش گرفته و در طول مسیر ارتباطش را با وفادارترین و دوآتشهترین هواداران خود تقویت کرده است.
یک مثال روشن این موضوع در قضیۀ اتهامات آزار جنسی مطرح شده علیه برت کاوانا، که ترامپ به عنوان نامزد قضاوت دادگاه عالی معرفی کرده بود، دیده میشود. ترامپ چند روزی به خرد جمعی که نیاز است تا با کریستین بلاسی فورد که اتهام را مطرح کرده بود، محترمانه برخورد کند و ذهنی پذیرا و بیطرف از خود نشان دهد، تن داد. اما چیزی نگذشت که به غرایز همیشگی خود بازگشت و فورد، دموکراتها و رسانهها را مورد حمله قرار داد و از حملاتی که خود کاوانا علیه دموکراتها مطرح کرده بود نیز حمایت سنگینی کرد.
به ازای هر مسئول جمهوریخواهی که فکر میکند استراتژی ترامپ برای انتخابات میاندورهای دیوانهوار است، (یک استراتژیست ارشد جمهوریخواه که مسئول راهبردی رقابتهای نزدیک ایالتی است گفته است که در طول 10 روز گذشته، از محبوبیت وجهۀ رییسجمهور 15 درصد کم شده است)، یک مسئول دموکرات هم هست که نگران است رویکرد قطبیسازی ترامپ، ممکن است همچون سال 2016، او را پیروز میدان کند.
اما همین رویکرد هزینۀ شکستهای جمهوریخواهان را برای ترامپ افزایش میدهد. او اغلب بر دیدگاه خود تاکید کرده است که قدرت تا حدودی مسئلۀ ایجاد تصور و همچنین حفظ هالهای از قدرت و موفقیت است. یک شکست خفیف را میتوان در قالب الگوهای عادی تاریخی توجیه کرد. اما اگر شکست ملی و فاجعهباری برای جمهوریخواهان رقم بخورد، فرقی نمیکند که ترامپ بخواهد تقصیر را گردن چه کسی بیاندازد، همه میفهمند که شکست زیر سر او است. راهی برای انکار ندارد.
در سال 1994، مشاوران کیلینتون از او خواستند تا سخت نگیرد و در طول کارزار انتخابات، بیشتر وقتش را صرف کاخ سفید و سفرهای خارجی کند. او حرف گوش نکرد. او که مصر بود که اگر وارد کارزار شود میتواند رایدهندگان را به حمایت از خود و دموکراتها جلب کند. نظرسنجیها حکایت دیگری داشتند و دستیاران سیاسی او بعداً به این نتیجه رسیدند که تلاشهای بیذوق رییسجمهور، در پیروزی تاریخی جمهوریخواهان در انتخابات کنگرۀ آن سال، نقش داشته است.
در سال 2002، ماجرای 11 سپتامبر که سال پیش اتفاق افتاده بود، فضا را برای جورج بوش تغییر داد. او با تاکید بر موضوعات امنیت ملی، به جمهوریخواهان کمک کرد تا پیروزیهای بینظیری در کنگره به دست آورند.
در سال 2010، اوباما خود را با تهاجم محافظهکاران بر سر خرجهایش برای مبارزه با رکود و سقوط مالی و همچنین لایحۀ بیمۀ ارزان، مواجه میدید. او در برخی نواحی که میدانست در آنها محبوب است وارد کارزار شد، اما میدانست که کار چندانی از او برنمیآید. او در یک تجمع در کلیولند گفت: "شکی نیست که این انتخاباتی دشوار است. " و حق با او بود: انتخابات نوامبر شکست سنگینی با خود آورد که باعث از دست رفتن کنگره شد.
اگر روز سه شنبه، نتایج مشابهی در جهت عکس علیه جمهوریخواهان، اتفاق بیافتد، نه تنها قدرت استیضاح در دستان دشمنان سیاسی رییس جمهور قرار میگیرد، میتواند منتهی به این شود که معدود مخالفان شناختهشدۀ ترامپ در حزب جمهوریخواه، دیگران را به سمت خود بکشند.
بیل کریستول، سردبیر ویکلی استاندارد و از منقدان سرشناس ترامپ میگوید: "بله، او مجلس نمایندگان را خواهد باخت. هشت تا ده تا فرمانداری را هم احتمالاً از دست خواهند داد. خوب کجایش فوقالعاده است؟ جادوی سیاسی کجاست؟... او سال 2016، 46 درصد رای داشت. به نظر جمهوریخواهها اگر خوششانس باشند، همین حدود رای بیاورند یا کمتر... خوب الان ترامپ برای این حزب چه کار کرده است؟ "
البته ترامپ چنین چیزی را نمیپذیرد. تری سالیوان که مدیریت کارزار 2016 مارکو روبیو را بر عهده دارد، میگوید که یکی از جنبههای اصلی جذبۀ ترامپ این است که تاکید دارد که فارغ از نتیجه، چیزی از جذبۀ خودش کم نخواهد شد. سالیوان روز دوشنبه در این رابطه گفت: "حرف مرا قبول ندارد، فردا از خودش بپرسید. حرف مرا قبول ندارید از هوادارانش بپرسید. او خواهد گفت که نامزدهایی که او برایشان وارد عمل شده، بردهاند و آنهایی که نخواستند او در کارزارشان حضور داشته باشد، باختهاند؛ و در رابطه با آنهایی هم که با او همراه بودهاند و باز هم باختهاند، خواهد گفت که اگر او در کارزارشان نبود بدتر میباختند. او باعث شد که رقابت نزدیکتر شود، خیلی نزدیکتر. "