خبرگزاری فارس: روزنامه لبنانی «البناء» در یادداشتی به قلم «وفیق ابراهیم»، تحلیگر سیاسی برجسته این کشور با عنوان «آخرین دیوار نظام تک قطبی آمریکا از ادلب به تهران»، تقلای سردمداران کاخ سفید برای توقف افول هژمونی آمریکا بر منطقه و جهان را شکست خورده توصیف کرد.
در این یادداشت آمده است: جنگهای آمریکا علیه ایران و مشرق عربی با عناوین تخیلی مختلف خود یک هدف را دنبال میکند و جغرافیای این جنگها تنها چندین کیلومتر از هم فاصله دارند، درحالی که با یک پروژه عمیق درارتباطند.
به نوشته البناء، از حدود نیم دهه گذشته تاکنون با افول نقش آمریکا در منطقه پهناور مملو از ثروت در غرب آسیا، امپراطوری آمریکا تلاشهای فوق العادهای برای توقف روند افول خود در پیش گرفته است از همین رو دربلافاصله صدد ایجاد یک دیوار محکم راهبردی برآمد که مرزهای سیاسی بیش از یک کشور را درنوردیده و ادلب را به شرق فرات در سوریه متصل کرده و از آنجا با عبور از عراق حلقه بزرگی اطراف ایران درست میکند.
این روزنامه لبنانی افزود: در این مسیر آمریکاییها تنها این نیست که از قدرت نظامی خود و تلاشهای تروریسم، ترفندهای ترکیه، خصومت اسرائیل و انحطاط آل سعود بهره میبرند بلکه همه ظرفیتهای راهبردی، سیاسی، تاریخی و نظامی امپراطوری خود و ائتلافها را برای تحت فشار قرار دادن ایران و از بین بردن نقش تاریخی سوریه به کار بستند.
البناء در ادامه این سوال را مطرح کرد که، اما چه دلایلی آمریکا را وادار میکند همه قوای خود را وارد نبردی در چارچوب منطقه کند؟
این روزنامه لبنانی در پاسخ به سوال خود گفت، آمریکاییها میدانند که این نبرد بسیار سرنوشت ساز است، چون خلاص شدن سوریه از نقشههای تجزیه طلبانه مترادف با ارتباط این کشور با عراق و ایران در راهبردهای بزرگ و ارتباط با روسیه و چین است به گونهای که دیدار مقامات سوریه و عراق به پروژهای چند ملیتی و چند بعدی برای سرنگونی نظام تک قطبی آمریکا بر جهان و منزوی کردن آن در منطقهای دور افتاده بین اقیانوس اطلس دریای ظلمات و اقیانوس آرام دریای تبعیدگاههای دور مبدل میشود.
البناء ادامه داد: آنچه که آمریکا را از این سرنوشت سیاه به شدت نگران کرده است، گرایش اروپا به خروج از زیر سلطه آمریکا و حرکت به سمت غرب آسیا است، جایی که ثروت هایش تمام شدنی نیست.
این روزنامه در ادامه با طرح سوالی دیگر ادامه داد: بنابراین آیا خط دفاعی آمریکا میتواند افول امپراطوری این کشور را متوقف کند و هژمونی نظام تک قطبی آن بر دنیا را نجات دهد؟
در جواب این سوال هم البناء نوشت: واشنگتن ظرفیتهای عظیمی دارد که همزمان بر امکانات دهها کشور روی هم و در هر سطحی فزونی دارد، چون برتری نظامی، اقتصادی، فرهنگی و ژئوفیزیکی را یکجا در خود جمع کرده است، اما برای نخستین بار است که آمریکا با ائتلافی در شرف تشکیل مرکب از کشورهای نخبهای روبرو شده که برای خود برنامههایی دارند.
نویسنده تاکید کرد: چین، اقتصاد آمریکا و متحدان آن را به چالش کشیده است، اما روسیه هم از مرزهای سیاسی نفوذ آمریکا عبور کرده و تسلیحات منحصر به فرد آن گوی سبقت را در دنیا ربوده است، روسیه همچنین برنامهای برای بازگشت به دایره تصمیمگیریهای بین المللی آن هم از خاستگاه سوریه دارد و نفوذ خود را با مشارکت در جنگهای گهگاه منطقهای و یا از طریق مذاکرات بیشتر میکند برای همین است که اگرچه لاوروف بیشتر اوقات فقط از شرکا سخن میگوید، اما در بیشتر جبههها با آنها مبارزه میکند.
البناء، ایران را نقطه اتصال پیشرفت چین، بین المللی شدن نقش روسیه و مقاومت سوریه خواند و گفت: اگر مسکو و پکن قدرتهای کاندید برای نفوذ بین المللی هستند تهران به نوبه خود در شرایط دشوار تحریمهای آمریکا، اروپا، کشورهای عربی حاشیه خلیج (فارس) و اسرائیل موفق به ایجاد ائتلافهایی در قلب جهان اسلامی شده که تسلیم نفوذ آمریکا و وهابیت است.
به نوشته البناء، این توسعه روسیه، چین، ایران و سوریه منجر به زاده شدن تلاشهای سریع آمریکا برای متوقف ساختن تمایل این چهار کشور به سمت همپیمانی است از همین رو چین با تحریمهای تجاری و اقتصادی روبرو شد و روسیه نیز با تحریمهای ظالمانه ترامپ برای اثبات نقش آمریکا روبرو شد و واشنگتن به سرعت نقشه «از ادلب به ایران» را وضع کرد تا ارتباط دریایی از مدیترانه به روسیه و چین و ارتباط خشکی ادلب، شرق فرات، عراق و در نهایت ایران را قطع کند.
به عقیده نویسنده، از لحاظ میدانی آمریکاییها در وادار کردن غربیها به مقابله با تکمیل پیروزی سوریه از طریق عملیات آزاد سازی ادلب موفق عمل کردند و آن را به نبردی علیه تروریسم در دو بخش داعش و متحد ترکیه به تعبیر خود برای دفاع از غیرنظامیان ادلب در برابر حملات احتمالی ارتش سوریه مبدل کردند؛ اما آنها به حمایت از تروریستهای این منطقه ادامه داده و هر آنچه میخواهند دراختیارشان قرار میدهند و خطوط تماسی بین تروریستها با شرق فرات باز کردند که تحت نظارت آمریکا و ترکیه قرار دارد.
البناء افزود: آمریکاییها شرق فرات را هم به خطوط نبرد کُردها با سوریه و کُردها با داعش تبدیل کردند و از بالا بر آنها نظارت میکند، به گونهای که از متخلف حمایت و به پیروز نهیب میدهد و بدین ترتیب مناطق شرق فرات را به جبهههای جنگ بازی مبدل کرده که به واشنگتن اطمینان میدهد بحران سوریه از ادلب تا بوکمال تحت پوشش آمریکا ادامه پیدا میکند، جنگی که بهانهای توجیهی برای بقای ارتش آمریکا و متحدان بین المللی آن در آنجا شده است.
این روزنامه فرامنطقهای آورده است: از سوی دیگر آمریکاییها به منظور تکمیل خطوط تنش بار دیگر بحرانهای سیاسی در عراق را شعله ور کردند که همان تکمیل تشکیل دولت در آنجا بود و این به تنهایی برای ایجاد شکافهای سیاسی در داخل یک حزب و تجزیه عراق به سه منطقه کافی است چگونه شکاف یک حزب باسابقه به دهها گرایش ضد و نقیض را درک کنیم، کُردها، اهل تسنن و شیعیان هر کدام چند دسته هستند و اقلیتها هم خود چند پارهاند؛ این در کنار وجود دهها پایگاه آمریکایی است که نهادهایی راهبردی در داخل عراق را تحت کنترل دارد و مانع بازگشایی مرزهای بین سوریه و عراق میشود.
به عقیده نویسنده، آمریکاییها برای تکمیل آخرین دیوار نظام تک قطبی خود شروع به محاصره اقتصادی، سیاسی، راهبردی و نظامی ایران کردند و دراین مسیر ابزارهای جهانی، منطقهای و داخلی را بکار گرفتند ابزاری که آن را برای مقابله با بزرگی ایران در منطقه ضروری میدانند.
البناء آورده است: واشنگتن گمان میکند در ایجاد این دیوار موفق بوده دیواری که موقتا نقش بازدارنده در تکمیل ساخت حاکمیت سوریه، پیشرفت چین و بازگشت روسیه به دنیا را دارد و این به معنای به تعویق انداختن موعد فروپاشی امپراطوری و ممانعت از تشکیل ائتلاف چند قطبی بین المللی است.
البناء ادامه داد: بنابراین آیا این نقشه آمریکا موفق است؟
این روزنامه در جواب به سوال بالا نوشت: روسها معتقدند موفقیت ایران در گریز از زیر فشارهای آمریکا به معنای نابودی هژمونی نظام تک قطبی آن بر دنیا است بنابراین ابایی در بیان صریح این قضیه ندارند که با همه راههای اقتصادی مطلوب و با سطوح دیگر موازی نقشه آمریکا به نبرد دفاع از ایران ورود کردهاند.
البناء افزود: چین هم میداند که مبارزه ایران، مبارزه حفاظت از بازار اقتصادی خود است بنابراین هرگز خود را ملزم به تصمیم ضد ایرانی آمریکا نمیکند تا مقدمه اعلام ائتلافی متناسب با میزان خصومت آمریکا علیه ایران باشد.
به عقیده نویسنده، اما درباره ادلب احتمالا پکن و مسکو معتقدند که ادلب بحرانی برای آمریکاییهاست بیشتر از اینکه مشکلی برای آنها باشد، چون حمایت از تروریسم موضوعی خسته کننده است و میتواند برای مدت محدودی از آن استفاده برد، اما بعد از آن آمریکا چه باید بکند هنگامی که تیر حمایت از تروریسم به سمت آمریکا و حامیان تروریسم در ترکیه کمانه میکند؟
البناء نوشت: در اینجا باید از کسانی که کارشناس امور منطقه خلیج فارس و ترکیه هستند بپرسید چگونه آمریکا در ایجاد دیواری پیروز میشود که بر اساس اختلافات «کُردها با ترکیه»، «کُردها با داعش» و «کُردها، تروریستها و ترکیه با دولت سوریه و متحدانش» و اختلاف بین «سوریه و آمریکا» شکل گرفت علاوه بر اینکه ایران موفق شده بیشتر متحدانش در عراق را با نخست وزیر جدید گرد هم آورد.
اما نویسنده در پایان یادداشت آورده است: در نهایت معلوم میشود که پروژه دیوار، واقعی است، اما سیلهای سوریه، روسیه و ایران به زودی برای فروریختن این دیوار به راه خواهد افتاد که همان پافشاری بر حفظ حاکمیت سوریه، نقش منطقهای ایران و پروژههای سرنگونی نظام تک قطبی آمریکا بر جهان است.