ماهان شبکه ایرانیان

پیامدهای انتخابات میاندوره‌ای آمریکا

خبرگزاری فارس: منظور از انتخابات میاندوره‌ای در ادبیات سیاسی آمریکا، انتخاباتی است که در آن رئیس جمهور انتخاب نمی‌شود. طی سال‌های اخیر، 2006 م، 2010 م. و 2014 م، معمولا میزان شرکت کنندگان در انتخابات میان دوره‌ای از انتخابات عمومی ریاست جمهوری کمتر بوده است.

اکنون با پایان شمارش آرای انتخابات میاندوره‌ای 6 نوامبر 2018 م، دموکرات‌ها موفق به تسخیر مجلس نمایندگان و جمهوری‌خواهان نیز اکثریت خود را در سنای این کشور حفظ و تقویت کردند.

البته تعداد زیادی از مقامات ایالتی و محلی، 39 کرسی شامل 36 فرمانداری ایالت‌ها به همراه فرمانداری 3 منطقه، نیز در این انتخابات که هر 4 سال یکبار برگزارمی شود، توسط آمریکایی‌ها برگزیده شدند.

تا قبل از این انتخابات، دوسوم فرمانداران آمریکا جمهوری‌خواه بودند.

لازم به ذکر است که فرمانداران می‌توانند با اعمال نفوذ در ترسیم نقشه‌های حوزه‌های انتخاباتی شان، نقش بسیار مهمی در انتخابات پیش رو ریاست جمهوری در 2020 م. بازی کنند.

فرمانداران، قدرت آن را دارند تا مرزبندی‌های حوزه‌های رای گیری در ایالت خود را تغییر داده و به این ترتیب با مهندسی آراء ماخوذه، بصورت غیر مستقیم بر نتایج انتخابات اثر بگذارند.

آنچه که در ادبیات سیاسی آمریکا به آن "Gerry mandering"، نوعی مهندسی آراء، می‌گویند.

در واقع در این حالت، با تغییر مرزبندی در حوزه‌های رای گیری سعی در شکستن آراء و مهندسی آراء به نفع یک نامزد خاص می‌کنند.

بررسی نتایج انتخابات

طی دو سال اخیر، از ژانویه 2017 م. تاکنون، حاکمیت یکپارچه جمهوریخواهان بر ساختار حاکمیت در امریکا، شامل دولت، کنگره، فرمانداری‌ها و دیوان عالی فدرال ادامه داشت و اکنون یکی از دو مجلس کنگره یعنی مجلس نمایندگان، به کنترل دموکرات‌ها در آمده است.

دموکرات‌ها پس از 8 سال اکثریت در مجلس نمایندگان را از آن خود کردند.

این نتایج در انتخابات میاندوره‌ای آمریکا، آثار و پیامد‌های خود را بر سیاست‌های کلان داخلی و خارجی آمریکا خواهد گذاشت.

بعد از دو سال از روی کارآمدن دولت ترامپ، این انتخابات به نوعی حکم یک همه پرسی را در خصوص میزان رضایت رای دهندگان آمریکایی از سیاست‌های داخلی و خارجی دولت جدید و عملکرد آن را داشت.

در پرتو بررسی نتایج این انتخابات، میزان اقبال رای دهندگان آمریکایی به سیاست‌های جدید دولت ترامپ مثل سیاست‌های مالی، تجاری، بیمه‌ای و مهاجرتی در حوزه داخلی و نیز سیاست‌ها و رویکرد‌های یکجانبه گرایانه بین المللی او طی این دو سال مشخص خواهد شد.

البته لازم به ذکر است که این انتخابات به نوعی نیز میزان اعتماد و تائید عمومی نسبت به کنگره آمریکا بعنوان نهاد قانون گذاری و نظارتی را نیز مشخص می‌کند.

در حدود 55% از رای دهندگان آمریکایی در انتخابات روز سه شنبه (6 نوامبر 2018 م) به سیاست‌های دولت ترامپ رای منفی دادند.

علاوه بر اینکه دمکرات‌ها توانستند اکثریت مجلس نمایندگان را در دست بگیرند و با توجه به ماهیت سراسری مجلس نمایندگان در مقایسه با مجلس سنا، در واقع جمهوری خواهان و دولت ترامپ در این انتخابات بخشی از آرای سابق خود در انتخابات ریاست جمهوری اخیر را نیز از دست دادند.

بطور مثال بخشی از آراء راست معتدل که در انتخابات اخیر ریاست جمهوری به جمهوری خواهان و شخص ترامپ تعلق گرفته بود را به نفع دمکرات‌ها از دست دادند؛ بنابراین بهبود شاخص‌های اقتصادی و اتخاذ سیاست‌های ضد مهاجرتی نتوانست آنطور که ترامپ انتظار داشت، رضایت اکثریت آمریکایی‌ها را جلب کند.

لازم به ذکر است که با ظهور ترامپ گسل موجود در جامعه آمریکا فعال شده و این جامعه را عملا به دو بخش تقسیم کرد:

1) یک بخش حامی سیاست‌های سنتی آمریکایی که بر چندجانبه گرایی بین المللی، لیبرالیسم، جهانی شدن و مشارکت بین المللی و هویت چند نژادی و چند فرهنگی جامعه آمریکا (سفید پوستان، رنگین پوستان و مهاجرین) تاکید دارد.

این‌ها حامی تسهیل قوانین و تدابیر مهاجرتی بوده و مهاجرت را منشاء پیدایش آمریکا و رمز ماندگاری اقتدار سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و علمی آن می‌دانند.

این طیف اقتدار ملی و حفظ منافع ملی آمریکا را در تعمیق و گسترش فرایند جهانی شدن می‌دانند و چند جانبه گرایی بین المللی را موید اقتدار آمریکا می‌دانند. توافقات دوجانبه یا چند جانبه بین المللی مثل برجام و پیمان آب و هوایی پاریس را سبب ارتقاءصلح جهانی دانسته و آن‌ها را تقویت کننده جایگاه رهبری آمریکا در عرصه بین الملل تلقی می‌کنند.

این طیف برای آمریکا بعنوان ابرقدرت، وظایف و تکالیف بین المللی حافظ آن جایگاه را تعریف می‌کنند.

طیف مزبور که عموما حامیان حزب دمکرات هستند بر دمکراسی عامه و حفظ منافع اکثریت تاکید داشته و نوعی دولت رفاه را در عرصه اقتصادی ترویج می‌کنند.

2) یک بخش دیگر که با ظهور ترامپ مجال بروز و نمود پیدا کرد و مجذوب شعار "اول آمریکای" ترامپ شد.

این بخش از جامعه آمریکا، بر ملی گرایی آمریکایی، امنیت گرایی، جامعه تک نژادی (سفیدپوستان آنگلوساکسونی یا اروپایی تبار)، هویت گرایی امریکایی تاکید می‌کند.

این‌ها از اتخاذ مکانیزم‌های سختگیرانه مهاجرتی توسط دولت فدرال جهت حفظ هویت آمریکایی استقبال می‌کنند.

این طیف بر اقتدار و منافع ملی تاکید موکد داشته و فرایند جهانی شدن و چندجانبه گرایی بین المللی را سبب تضعیف اقتدار سیاسی، اقتصادی و نظامی آمریکا در عرصه بین المللی می‌دانند و خواستار بازبینی جدی در توافقات چند جانبه بین المللی که آمریکا در آن‌ها حضور دارد، مثل پیمان آب و هوایی پاریس، پیمان ترانس پاسفیک، عضویت در یونسکو و برجام هستند.

این طیف عمدتا حامیان حزب جمهوری خواه هستند و از نظر اقتصادی بر حفظ منافع کمپانی‌های بزرگ (کورپراتوکراسی) تاکید داشته و طرفدار کاهش مالیات‌ها دولتی و تقویت سرمایه داران بزرگ هستند.

آثار و پیامد‌های انتخابات میاندوره‌ای در عرصه داخلی

به هر حال، از سوم ژانویه 2019 م. و با آغاز به کار کنگره یک صد و شانزدهم امریکا، دموکرات‌ها ریاست مجلس و تمامی کمیته‌های آن را در دست خواهند گرفت.

مجلس نمایندگان نقش تقریبا انحصاری در تدوین و تنظیم بودجه دولت فدرال دارد و قادر است با تغییر در ارقام بودجه، کاخ سفید را در پیشبرد برنامه‌های خود به شدت تحت فشار قرار دهد.

ضمن این که کنترل دموکرات‌ها بر مجلس نمایندگان، فرصت بسیار مناسبی را در اختیار آنان قرار می‌دهد که در مورد پرونده‌های متعدد امنیتی، اخلاقی و مالی دونالد ترامپ مثل اتهام تبانی با روس‌ها در انتخابات ریاست جمهوری اخیر، فرار مالیاتی شرکت هایش، روابط غیر اخلاقی او با برخی از زنان و ... تحقیقات کنند.

اختیارات مجلس نمایندگان تا حد اعلام جرم علیه رییس جمهوری و درخواست برای محاکمه، استیضاح و برکناری وی در سنا نیز امتداد می‌یابد.

کمیته‌های امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس نمایندگان می‌تواند تمامی جوانب سیاست خارجی دولت دونالد ترامپ را مورد بررسی قرار دهد و ابزارهایی، چون احضار دولتمردان (subpoena power) و مدیریت بودجه را در دست دارد.

فرایند استیضاح دولتمردان از جمله رییس جمهور از مجلس نمایندگان آغاز شده و سپس در سنا تعیین تکلیف نهایی خواهد شد.

اگر مجلس سنا با دو سوم آراء استیضاح دولتمردی را تائید کند او برکنار خواهد شد.

استیضاح احتمالی ترامپ باید توسط دمکرات‌ها از مجلس نمایندگان کلید بخورد، اما سرانجام آن در مجلس سنا رقم خواهد خورد که تحت تسلط جمهوری خواهان است.

البته لازم به ذکر است که مجلس نمایندگان ایالات متحده آمریکا خلاف مجلس سنا، در حوزه تایید نامزد‌های انتخابات‌های ریاست جمهوری و معاهدات خارجی دولت فدرال دارای اختیارات نیست.

اما به هر صورت ترامپ در دو سال بعدی ریاست جمهوری به شدت تحت فشار سنگین دموکرات‌ها بخصوص از جانب مجلس نمایندگان قرار خواهد داشت.

اما در مورد مجلس سنا لازم به ذکر است که هر ایالت با هر میزان جمعیت می‌تواند دو نماینده به مجلس سنا بفرستد؛ و همین شیوه رای گیری، سبب شد علی رغم اینکه دمکرات هادر انتخابات میاندوره‌ای اخیر، 9 میلیون بیشتر از جمهوری خواهان آوردند، اما مجلس سنا کماکان در دست جمهوری خواهان باقی ماند.

البته مجلس سنا بودجه را تعیین نکرده و مصوباتش نیز نباید بار مالی برای دولت فدرال داشته باشند. اما مجلس سنا در هدایت سیاست خارجی و تصویب و تائید معاهدات خارجی نقش منحصر بفرد دارد.

کنگره اختیار آن را دارد که وتوی رییس جمهور را بشکند، اما تنها در صورتی که دوسوم اعضای کنگره اعم از مجلس نمایندگان و مجلس سنا به آن رای بدهند.

البته باتوجه به تقسیم قدرت بعد از انتخابات میاندوره‌ای 6 نوامبر میان حزب دمکرات و حزب جمهوری خواه در مجلس نمایندگان و سنا عملا این اجماع علیه فرامین ترامپ روی نخواهد داد.

اما دولت ترامپ دیگر مانند گذشته نمی‌تواند به راحتی مصوبات قانونی خود را در حوزه‌های داخلی از جمله مالیات و بهداشت، رفاه اجتماعی و ... به تصویب برساند.

آثار و پیامد‌های انتخابات میاندوره‌ای در عرصه بین المللی و بویژه ایران

با توجه به نتایج بدست آمده و پیروزی دمکرات‌ها در کنترل مجلس نمایندگان، دونالد ترامپ بعد از این در عرصه داخلی دچار مشکلات بیشتری خواهد شد و به نظر می‌رسد برای فرافکنی مشکلات داخلی، توجه و تاکید خود را به سمت سیاست خارجی معطوف کند.

لازم به ذکر است که برخی از مهم‌ترین قوانین آمریکا در حوزه سیاست خارجی، نیاز به تصویب در مجلس نمایندگان دارد که از آن جمله می‌توان به لایحه سالانه دفاع ملی یا NDA اشاره کرد.

بخشی از مهم‌ترین تحریم‌های ایران مثل تحریم فروش نفت ایران و نیز تحریم بانک مرکزی ایران در لایحه دفاع ملی آمریکا، NDA، قرارگرفته است.

از این پس ترامپ در تصویب لوایحی که نیاز به استفاده از نیرو‌های مسلح یا تخصیص هزینه‌ها در امورخارجی داشته باشد، احتمالا با مشکلات فراوانی با دمکرات‌ها در مجلس نمایندگان روبه رو خواهد شد.

پیروزی دموکرات‌ها در مجلس نمایندگان، می‌تواند تا حدودی بر وضعیت برجام و آینده مناسبات ایران و امریکا تاثیر بگذارد.

البته به دلیل ساختار ریاستی هیات حاکمه آمریکا و نیز نفوذ قدرتمند لابی‌های اسرائیل و سعودی در آنها، انتخابات میاندوره‌ای تاثیر زیادی بر سیاست خارجی ایالات متحده ندارد بنابراین هدایت سیاست خارجی آمریکا، تقریبا در اختیار دولت ترامپ است.

بعبارتی دیگر، کنگره اعم از مجلس نمایندگان و مجلس سنا توان بازگرداندن دولت ترامپ را به توافق هسته‌ای با ایران (برجام) را ندارند و از طرفی دیگر تنها مورد اختلاف میان دموکرات‌ها و جمهوری خواه‌ها درباره ایران برجام است و در موارد دیگر اعم از نفوذ منطقه‌ای ایران و موشک‌های بالستیک، دموکرات‌ها و جمهوری خواه‌ها تقریبا متفق القول بوده و مواضع آن‌ها اختلاف اندکی با یکدیگر دارند.

لازم به ذکر است که انتخابات 2020 م. ریاست جمهوری آمریکا نزدیک است و هر دو حزب جمهوری خواه و دمکرات برای کسب آراء بیشتر نیازمند اتخاذ سیاست‌ها و مواضع تهاجمی‌تر در خصوص ایران هستند.

فلذا پیش بینی می‌شود که هرچه به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا 2020 م. نزدیک بشویم، رویکرد‌ها و مواضع ضد ایرانی دوحزب دمکرات و جمهوری خواه شدیدتر و غلیظ‌تر گردد.

در مورد تاثیر گذاری بر خط مشی و رویکرد‌های دولت آمریکا در حوزه‌های امنیتی و سیاست خارجی مجلس سنا نقش مهمتری نسبت به مجلس نمایندگان دارد.

اما به هرصورت تقسیم قدرت در کنگره آمریکا احتمال اجماع دو حزب بر سرمسائل مربوط به ایران را به میزان زیادی کاهش خواهد داد.

متوقف شدن برخی تغییرات اقتصادی و محدودیت درعملیات‌های نظامی در خارج از آمریکا از جمله پیامد‌های از دست دادن اکثریت در مجلس نمایندگان برای دولت ترامپ خواهد بود.

اما چون ماهیت ساختار سیاسی ایالات متحده آمریکا ریاستی است، ترامپ کمافی السابق می‌تواند سیاست‌های خود را تا حدودی با استفاده از فرمان‌های اجرایی به جلو ببرد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان