با مقایسه گزارش مهارتهای اصلی مورد نیاز در سال 2015 و مهارتهایی که برای سال2020 پیش بینی شده است متوجه خواهیم شد که مهارتهایی مانند کنترل کیفیت و گوش دادن فعال از فهرست جدید حذف و فناوریهای جدید، هوش هیجانی و انعطاف پذیری شناختی جایگزین آنها شدهاند. نکته قابل توجه جهش مهارتهای نوآوری و خلاقیت از رتبه دهم به جایگاه اول لیست مهارتها است. با توجه به نمونه آماری مدیران و افرادی که طبق این گزارش مجمع جهانی اقتصادی (WEF) مورد تحقیق و بررسی قرار گرفتهاند، در آینده حدود 52درصد از شغلها نیاز به مهارتها و قابلیتهایی مانند خلاقیت، استدلال منطقی و تحلیل حساسیت مساله دارند. این موارد بهعنوان قابلیتهای اساسی و نوعی از خلاقیتهای جدید در نسل بعدی هستند.
اریک ج.مکنالتی سرپرست واحد تحقیقات بخش نوآوری میگوید: من سالها مدیر واحد نوآوری و خلاقیت بودم. در گذشته، اگر شخصی یک شغل خلاقانه را به عهده میگرفت، از معدود کسانی بود که میتوانست زمان تفکر زیادی خارج از برنامه کاری خود، در اختیار داشته باشد. اما محیط کار امروز و محیط کار آتی، نیاز به رویکردهای مناسبی برای ایجاد خلاقیت دارد و در عین حال بر تکمیل پروژهها، محصولات و خدمات تمرکز دارد. بنابراین مادامی که به پرسنل خود، صرفا بهصورت لفظی بگویید «خلاق باشید» هیچ نتیجهای نخواهد داشت. مدیران باید در راستای شفافیت در مورد معنای «خلاقیت برای یک شغل خاص» برنامهریزی کنند که برای تحقق این مهم، تفکر درخصوص معنای خلاقیت در زمینههای مختلف، آنها را کمک خواهد کرد. من با افراد مختلفی که شکلهای متفاوتی از خلاقیت را استفاده میکنند مصاحبه و از آنها سوال کردم که در کار شما، خلاقیت به چه معناست؟ آنها چهار اصل مفید را بیان کردند.
چهار روش برای پیشتازی در خلاقیت
صرفا گفتن جمله «خلاق باشید» به کارکنان برای همه بیهوده است. مدیران باید چهار قاعده زیر را هنگام شفافسازی معنی خلاقیت برای یک شغل خاص در نظر داشته باشند:
1- دانستن اینکه کدام مرزها باید اضافه و کدام باید حذف شود، درک پارامترهای ویژه برای یک پروژه و اجازه دادن به کارکنان برای خلاق بودن و تبدیل پروژه به واقعیت توسط آنها کمک میکند که افراد به سمت مسیری شفاف حرکت کنند و در آن مسیر باقی بمانند.
2- ایجاد محیطی در راستای پرورش خلاقیت ایجاد محیطی برای بهرهگیری از تجارب و شبیهسازی آنها و همچنین پاداش دادن به ریسک پذیری، دو گام بسیار مهمی هستند که مدیران میتوانند از آن استفاده کنند تا خلاقیت را در میان کارکنان پرورش دهند. این موارد تکنیکهایی اثبات شده با نتایجی درخشانتر نسبت به فعالیتهای آکادمیک هستند.
3- تصمیمگیری در مورد زمان و مکان بهکارگیری خلاقیت در برخی موارد متغیرهای تصمیم خارج از کنترل مدیران هستند. در چنین مواقعی اولویتبندی کنید و در زمان، مکان دیگری از عنصر ابتکار و خلاقیت استفاده کنید. زمانی که یک مکانیزم دشوار است، ممکن است مکانیزم دیگری بسیار ساده باشد.
4- بهجای تکیه روی پاسخ بر سوالات متمرکز شوید. به سرعت در یک مسیر سرمایهگذاری نکنید. خصوصا زمانی که در مورد خروجیهای کار تردید دارید، خلاقیت بسیار مشکل است. کمی زمان بدهید تا لحظه کشف نهایی فرا برسد.
در این خصوص با «بیل هارتمن» مدیر تیم استراتژی نوآوری شرکت مشاوره طراحی Essential Design مصاحبهای کردم. هارتمن برای تبدیل شدن به یک صنعتگر ماهر، به تحصیل پرداخت و سپس در دورههای طراحی صنعتی شرکت کرد. هارتمن چالش خلاقانهای که دو نفر از بهترین پرسنل او به نامهای «چارلز» و «ریایمز» با یکدیگر داشتند را شرح داد:
چگونه میتوانیم در دنیای امروز بهترین تاسیسات را با منابع محدود طراحی کنیم؟ چارلز و ایمز طراحی را برنامهای برای چیدمان المانها به بهترین شکل برای انجام یک هدف خاص توصیف کردند. با اینکه فضاهای آزاد زیادی برای فعالیت وجود ندارد اما خلاقیتهای ایمز، گزینههای مناسبی را طراحی و ارائه کرد.«هارتمن» میگوید دانستن حداکثر پارامترهای ممکن در مورد یک پروژه و اجازه دادن به کارکنان برای ارائه و رشد خلاقیت در راستای تبدیل ایدهها به پروژه، سبب خواهد شد افراد در مسیر شفاف و رو به رشدی حرکت کنند و در آن مسیر باقی بمانند. بنابراین مدیران باید محیطی را ایجاد کنند که خلاقیت در آن محیط پرورش یابد.
برای درک خلاقیت در یک محیط کاملا متفاوت به «سمیر کاپوریا» نایب رئیس ارشد و مدیر عمومی خدمات ایمنی سایبری مراجعه کردم. یکی از چالشهایی که کسب و کار او با آن مواجه است مدیریت چالشها و خنثیسازی مشکلاتی است که احتمال وقوع آنها وجود دارد. تنها گفتن این جمله به افراد که «خلاقتر باشید» بدون هیچ گونه تعریف بیشتر، امری کاملا بیهوده است. وی به من گفت: «ما تیم خود را طوری سازماندهی میکنیم که وقوع تغییرات و حملات سایبری جدید و آتی را پیشبینی کنند.»
او ادامه داد: «ما باید خلاق باشیم، زیرا دشمن ما بهطور مداوم تاکتیکها و تکنیکهای خود را عوض میکند. تیم مستقر در شرکت برای پرورش فکر، تجارب گذشته را برای یافتن موضوعات جدید شبیهسازی میکند. این کار یک محیط با ریسک پایین بهوجود میآورد، اما محیطی است که چالشهای گذشته را درخصوص اطلاعات و تغییرات مداوم ایجاد میکند.» کاپوریا تفکر خلاق را به خود سازمان توسعه میدهد و میگوید: «شما به سازمانی با فرهنگ خودسازندگی نیاز دارید که در راستای ماموریت و اهداف سازمان، مایل به ریسکپذیری باشد.» وی محیطی ایجاد کرده است که به پرسنل خود در قبال ارائه نوآوری در مقابل ریسکها پاداش میدهد و این کار را با تشویق افرادی که تمایل دارند تفکر خود را در راستای تقویت اقتصاد سازمان و کسب و کار دیجیتال گسترش دهند، انجام میدهد. ایجاد محیطی برای شبیهسازی تجارب و پاداشدهی به ارائه نوآوری در مقابل ریسکها دو اقدام مهمی هستند که مدیران میتوانند برای ایجاد و استمرار خلاقیت در میان پرسنل خود داشته باشند. این دو مورد تکنیکهای ثابتشدهای هستند که نسبت به اقدامات سنتی اثربخشی بالاتری دارند.
مدیران باید به این نکته واقف باشند که ابتکار عمل در چه زمان و چه مکانی مناسبتر است. در برخی موارد، متغیرهایی وجود خواهند داشت که فراتر از کنترل مدیران است و مدیران نمیتوانند آنها را در اختیار خود بگیرند بهطور مثال برای کشاورزان و تولیدکنندههای مواد غذایی این عامل تغییرات آب و هوایی است. در کسب و کار دیگر ممکن است محدودیت بودجه نرمافزار یا سختافزار باشد. در برخی موارد متغیرهای تصمیم خارج از کنترل مدیران هستند. در چنین مواقعی از عنصر ابتکار و خلاقیت در زمان یا مکان دیگری استفاده کنید. زمانی که یک مکانیزم دشوار است، ممکن است مکانیزم دیگری بسیار ساده باشد.
به جای تکیه بر پاسخ به محدودیتها، روی سوالها توقف کنید و به آن زمان بدهید تا خلاقیتی نوآورانه ظهور کند. جولی دالی، رئیس نوآوری سازمانی به من گفت: «هر فردی خلاق است. این ذات ماست. ما از آن تعلیم میبینیم. خلاقیت و نوآوری میتواند یک راه مخاطرهآمیز در نظر گرفته شود. ما برای این ماجراجویی آماده هستیم، بخشی از ما آن را میخواهد و نباید صرفا نتیجهگرا باشیم.» هرچه خودتان را بیشتر صرف پاسخ کنید، احتمال کمتری دارد که به پاسخ مورد نظر دست یابید. وی توصیه کرد که روی سوال یا همان مجهول مکث شود و سریعا زمان و پتانسیل خود را صرف پاسخ نکنیم. به اعتقاد وی زمانی که شما درباره نتایج سختگیر و اصطلاحا نتیجهگرا باشید، از خلاقیت دور خواهید شد. جولی دالی میگوید: «اجازه پرورش خلاقیت را بدهید، برای این کار باید مدتی از مساله دور بمانید. در صورتی که رویکرد ما نوآورانه و هوشمند باشد، اهمیت روزافزون نوآوری در محل کار موجب میشود که بسیاری از وظایف جذابتر باشد و سبب شود بسترهای تشویق مهیا شود.»
وظیفه اصلی مدیران در اختیار گرفتن و چارچوببندی چالشها بهصورت مناسب است، بهطوری که قواعد درونسازمانی را شفافسازی کرده و شرایط پربازدهی را ایجاد کنند تا افراد بتوانند به بهترین نحو به آنها کمک کنند.