سرویس سیاست مشرق- عباس آخوندی، وزیر سابق مسکن و شهرسازی، در مراسم تکریم و معارفه وزیر راه و شهرسازی(19 آبان) با افتخار اعلام کرد:
"در این 62 ماه چه طور وقتی بنده از لحاظ بنیادی با مسکن مهر مخالف بودم، باید به افتتاح این واحدها فکر میکردم، پس بنابراین افتخار میکنم یک مورد از این واحدها را افتتاح نکردم و این موضوع باعث شد، ضد رسانهها از این موضوع حداکثر استفاده را کرده و از بنده چهره ضد مسکن مهر بسازند."[1]
این در حالی است که در 22 شهریور ماه امسال، آخوندی در مراسم افتتاح پروژههای از جمله 3742 واحد مسکن مهر، بوستان مشاهیر و کلنگ زدنی 3400 واحد مسکن مشارکتی شرکت کرد و این برداشت ایجاد شد که آخوندی برای اولین بار اقدام به افتتاح مسکن مهر کرده است، اما خود او در پاسخ به ایسنا این موضوع را تکذیب کرد و گفت:
"لطفا رسانهها تقلب نکنند و از حضور من در این مراسم برداشت افتتاح نداشته باشند. من فقط از واحدهای آماده مسکن مهر پرند بازدید صورت دادم."[2]
او در 28 مرداد 96، در جریان جلسه رای اعتماد برای وزارت مسکن در دولت دوازدهم، به نمایندگان مدعی شد:
" از یک سو من متعهد بودم مسکن مهر را خانه به خانه و واحد به واحد بسازم و تکمیل کنم به همین خاطر در چهار سال 900 هزار واحد مسکن مهر را به طور کامل تحویل دادم این در حالیست که بسیاری از خانه های تحویلی مسکن مهر در دولت قبل به صورت ناقص به ساکنان داده می شد اما من به طور کامل و با تکمیل زیرساخت ها و روساخت ها آنها را تحویل دادم. من معروف شدم به کسی که به مسکن مهر بی مهری می کند اما همه واحدها را تحویل دادم. من داوطلبانه از فرصت های تبلیغاتی خود استفاده نکردم و در هیچ یک از افتتاح ها حضور نیافتم تا مخالفت خود را با طرح مسکن مهر نشان دهم. "[3]
و این همان عباس احمد آخوندی بود که حتی قبل از جلسه رای اعتماد برای دولت یازدهم در مجلس نهم، در مصاحبه با تسنیم (20 مرداد 92)، با لحنی بسیار مسالمتجویانه و ناصحانه (با هدف اصلاح نواقص طرح) سخن گفته بود:
" پروژههای این طرح با دو مسئله بسیار بزرگ مواجه هستند؛ یکی تأسیسات و زیرساختهای آن و دیگری نحوه خدماترسانی شهری. اینها دو مسئله اصلی است که فعلاً این طرح با آنها دست به گریبان است. علاوه بر این موضوع تأمین منابع مالی پروژههای نیمهتمام طرح مسکن مهر نیز یکی دیگر از مسائل آن است. قاعدتاً برای این مسائل باید اندیشهکرد. ایدههایی دارم در این خصوص که چگونه میتوانیم خدمات شهری مسکن مهر را که در مجموعه خدمات شهری قرار دارند به شهرداریها واگذار کنیم. بهعبارت دیگر دولت تمام اعتباراتی را که میخواهد برای تأسیسات زیربنایی و خدمات شهری هزینه کند در اختیار شهرداریها قرار دهد. برای پروژههای خارج از محدوده شهر نیز بهفکر ایجاد شهرداریهای جدید هستم تا بهنحوی به نهادهای خدمات شهری وصل شوند. امکان اینکه خدمات حدود 2 میلیون واحد مسکونی را دولت تأمین کند وجود ندارد و مسکن ناپایدار خواهد بود. بنابراین باید بهنحوی تلاش کنیم خدمات زیربنایی و شهری پروژههای مسکن مهر را تأمین کنیم. "[4]
و البته در جریان جلسه رای اعتماد برای کرسی وزارت مسکن و شهرسازی دولت یازدهم در مجلس نهم(23 مرداد 92) ادعای جالبی مطرح کرد. او بعد از ان که به صراحت گفت «هیچ وقت مخالف مسکن مهر نبوده و نیستم»، مدعی شد که اصولا طرح مسکن مهر را او اولبار مطرح کرد:
" من جزو اولین کسانی بودم که این موضوع را وارد نظام برنامهریزی ایران کردم که بعد از آن، این مسئله ردیف پیدا کرد و مباحث دیگری چون بهسازی مسکن روستایی و مسکن اجتماعی تا قبل از دوره مسئولیت من در تاریخ ایران سابقه ندارد."
این که یک سیاستمدار شناختهشده، برای گرفتن رای اعتماد چنین مبالغه کند که حتی طرح مورد انتقاد را از اساس به نام خود سند بزند، ولی بلافاصله بعد از مستقر شدن بر کرسی وزارت، انتقادات تند و تیز خود را به همان طرح (که فارغ از هر قضاوتی درباره خوب یا بد بودن آن، صدها هزار نفر از اقشار کمدرآمد برای خانهدار شدن به آن امید بسته بودند) آغاز کرد و به تعابیری چون «مزخرف» درباره آن رسید، و البته در عمل هم نه تنها تلاشی جدی برای تکمیل طرحهای مسکن مهر نکرد که حتی هیچ طرح بدیل واقعی هم برای آن ارایه نداد، در ادبیات علم سیاست تعبیر مشخصی دارد: ماکیاولیسم (ماکیاولی، فیلسوف سیاسی ایتالیایی بود که ابزارهای مختلف را برای رسیدن به اهداف سیاسی مباح می دانست و اصولا بنیانگذار تفکیک حوزه اخلاق از سیاست در اندیشه سیاسی غرب مدرن محسوب می شود).
بیشتر بخوانید:
آخوندی؛ بهترین گزینه برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی! +تصاویر
نقش «عباس آخوندی» در رهاشدگی بازار از سوی دولت چیست؟
شاید کنه تفکر آخوندی را در مخالفت با طرحهایی چون «مسکن مهر» برای اقشار کمبرخوردار (یا به تعبیری همان مستضعفان که قرار بود ولینعمت انقلاب باشند) بتوان از زبان مشاور او در دوران وزارت، حسین عبده تبریزی شنید که در مصاحبهای در برنامه مناظره شبکه یک سیما(22 تیر 97) گفت:
" آیا توصیه میکنیم در تهران افراد بیشتری بیایند؛ طرح مسکن مهر شرایطی را به وجود آورد تا مردم از روستاها به شهر بیایند. این طرح مناسبات جمعیتی را بر هم زد افراد 45 هزار تومان را گرفت و چوپانی را رها کرد و آمد در شهر ساکن شد."[5]
این ذهنیت عیان و بینقاب جماعتی است که به آنها «نولیبرالهای وطنی» لقب دادهاند (که حتی به الگوهای اصلی نولیبرالیسم هم چندان پایبند نیستند، بلکه تفکر و رفتارشان ملغمهای از نولیبرالیسم و چیزهای دیگر است). کسانی که قائل به «شوکدرمانی» های شدید در اقتصاد، آزادسازی همهجانبه، به حداقل رساندن نقش دولت در اقتصاد، به صفر نزدیک کردن یارانههای دولتی و در یک کلام برداشتن کامل دست حمایت حاکمیت از پشت اقشار کمبرخوردار یا مستضعفین هستند. تحقیر و تفرعن عجیبی در کلام و رفتار این جماعت «اشرافیتخو» نسبت به اقشار محروم موج می زند، جماعتی که زمانی کل دارایی آنها یک موتور سیکلت و کارت دانشجویی در جیب بود و با همان وارد کار اجرایی شدند، اما بعد از گذشت 4 دهه، به واسطه روابط بوروکراتیک و البته شبکه خویشاوندی، به حدی از مکنت و ثروت رسیدهاند که خواندن صفرهای جلوی حساب بانکی آنها، برای «چوپان» ها بسیار دشوار است!
عباس آخوندی که بلاخره بعد از سه بار استیضاح و سه بار استعفاء، بلاخره به واسطه فشار انتقادات همهجانبه (از جناحهای مختلف سیاسی) به مشت پوچ او در زمینه عملکرد در وزارت مسکن، شخصا از این وزارتخانه کنارهگیری کرد، به ناگهان به عنوان گزینه اول شهرداری تهران از سوی شورای شهر تماما اصلاحطلب تهران مطرح شد. البته کم کم در دوران زمامداری اعتدالیون و اصلاحاتیها به این نوع خبرهای عجیب عادت می کنیم، چرا که وقتی محمد شریعتمداری، وزیر سابق صمت، به واسطهی فشار شدید انتقادات از فسادهای بزرگ رخ داده در زیرمجموعه خود و ناکارآمدیها در اداره این وزارتخانهی استراتژیک، استعفاء کرد، بلافاصله از سوی رییس جمهور به عنوان نامزد کرسی وزارت در یک وزارتخانه استراتژیک دیگر (وزارت کار) معرفی شد و با رای بالا هم از سوی مجلس تایید شد! یا قبلتر، وقتی ولیالله سیف، که سیاستگذاریهای ارزی فاجعهبار او به عنوان رییس کل بانک مرکزی، موجب اتلاف میلیاردها دلار از منابع ارزی کشور شد و نوسانات قیمت ارز را به مرز عنانگسیختگی رساند، از ریاست کنار رفت، از طرف رییس جمهور به عنوان مشاور ویژه اقتصادی حکم گرفت!
به نظر می رسد که دستکم تا 1400، مردم ایران باید به این سنخ عجایب سیاسی عادت کنند تا از این تجربیات گزاف، این درس را بگیرند که در انتخاب سیاستورزان تصمیمساز، مصالحی بزرگتر از آنچه شبکههای تبلیغاتی پیچیده برای ایشان «اولویت سازی» می کنند، در نظر داشته باشند.
[1] https://www.tasnimnews.com/fa/news/1397/08/19/1872619
[2] http://sedayiran.com/fa/news/199873
[3] https://www.mehrnews.com/news/4062777
[4] https://www.tasnimnews.com/fa/news/1397/07/27/1856288
[5] https://www.mashreghnews.ir/news/873925