تقابل مدیریت ارزشی و مهندسی منفعت

تقابل مدیریت ارزشی و مهندسی منفعت

   در اعمال و رفتار های انسان ویژگی هایی با خصوصیاتی ملموس و محسوس وجود دارد که آنها را متصّف به ارزش می کند . این ویژگی ها ذاتا" و خارج از نظر فردی و شخصی قابل احترام   هستند و عقلِ جمعی انسان بر مطلوب بودن آنها گواهی می نماید . هر کار ی که  انسان  در نظر دارد ، انجام دهد با هدفی خاص و مسیر انتخاب شده است . انسان برای هدفی که دنبال می کند ارج و اهمیت قائل است .

ارزش گذاری برای کار  و منفعت بردن از آن ، دو روی یک سکّه ، از یک واقعیت هستند . هر دوی آنها از یک مقوله ، تفکیک ناپذیر و با واقعیت انسان ارتباط دارند . یک روی از آن ، در جهت رشد و تکامل و روی دیگرآن در راستای بهره برداری از منافع مادی مستمری است که خداوند متعال به عنوان نعمت ، در اختیار نوع بشر قرار داده است . وقتی هر دو در مسیردرست قرار گیرند ، دوبال از یک پرواز ، در مسیر سعادت خواهند بود  .

با چنین بینشی، شکوفایی هماهنگ استعدادهای بالقوه و پاسخ مناسب به نیازهای روحی و جسمی‌ در زمان فراهم و مقتضی ، موجب سعادت انسان خواهد بود . بسیاری از بزرگان معتقدند : از آنجائیکه انسان موجودی متشکل از روح و جسم است ، رسیدن به خیرات جسمانی و روحانی‌ و متنعم شدن به آن، در مسیر کمال ، با بهره برداری از نعمتها و مواهب الهی  ، متضمّن سعادت واقعی وی خواهد بود .

با این تفسیر ، دو جنبه مرکّب و ممزوج از آفرینش انسان ،  در گرو برخورداری از ارزشها و بهره مندی از نعمات الهی است که نوع بشر را مستعدِ کمال بی پایان (منافع معنوی) و منتفعِ از خیرکثیر (منافع مادی) می نماید . وقتی موتور محرکه انسان در مسیر دستیابی به اهداف ، بر اساس ارزشهای درست و منافع صحیح پایه ریزی شده باشند ، آنگاه جامعه انسانی در مسیر سعادت واقعی و آرامش حقیقی قرار خواهد گرفت .

 یکی از اصولی ترین روشها برای تحققِ جامعه هدف با ارزشهای والا و کسب منافع مشروع ، افزایش سطح رضایت مندی کارگزاران ، توسعه  مهارت ها ، نوآوری ، همگرایی ، هم افزایی ، افزایش راندمان نسبی ، اطمینان بخشی مدام به جامعه  ، با تلفیق شایسته ای از مدیریت دانایی و توانایی است که افراد شاخص می بایست بر اساس اصول ارزشی واخلاقی ،  رعایت اصول حرفه ای و التزام عملی به مبانی ، افکار و حرکت جامعه را عالمانه و در مسیر بالندگی آحاد  جامعه ،  ناخدایی نمایند  .

به همین جهت وقتی مدیریت دانایی و توانایی  ، در چارچوب ارزشهای والای اخلاقی و مقتضیات فرهنگی ، بدون تردید در گفتار و کردار ،  مورد پذیرش قرار گیرند  ،  سکان هدایت مدیریت شوندگان بر مدار اعتماد و اطاعت قرار خواهد گرفت . اعتماد در جایگاهِ مقبولیت و مشروعیت  و اطاعت در مقامِ پذیرش و وفاداری .

بدین ترتیب این دو ، دو رکن از  همگرایی ، هم افزایی در تقابل با رفتار های تزاحمی خواهند بود که نتیجه آن مقابله با  روان پریشی و اضمحلال روانی جامعه و رسیدن به فضای نسبی آرامش خواهد بود  .

با این مقدمه ، به نظر می رسد آحاد مردم ، بخش خصوصی وارکان دولت بر حسب وظیفه ذاتی خود ، وظیفه دارند ، انتظارات مشروع جامعه را  در زمان مقتضی  با جّدیت در کار و برنامه ، در حّد توان و تخصص خود ، در چارچوب فرصت ها و محدودیت ها ، به هنگام وعملیاتی  نمایند  .

بدیهی است این مهّم ، فقط در شرایطی محقق می گردد که  ساماندهی فعالیت ها و عملکرد ها ، با سازماندهی افراد درچارچوب امکانات موجود و در قالب بهبود ساختار ها و فرآیند عملی گردد .  

حال وقتی عدّه ای از ارکانِ جامعه ی تاثیر گذار با روشهای مختلف از قبیل دروغ  ، پنهان کاری  ، رانت ، رشوه ، جعل ، سوءعملکرد و مدیریت ،  سوء استفاده حرفه ای از قانون و دور زدن قانون با قانون ، روابطِ بینابینیِ مبتنی بررفتار های ضد ارزشی ، فضای مدیریت دانایی وتوانایی را با      تاثیر پذیر کردن جامعه از فضای مهندسی منفعت ، در ناکار آمدی وانزوا قرار دهند ، آنگاه ارزشهای اخلاقی والا، در افواه عمومی روز به روز کم رنگ تر و طیف گسترده ای از ، ارزشهای بدون مرزِ ، جایگزین ارزشهایی خواهد شد که جوانان غیور و رشید ایران اسلامی ، با ارزش ترین سرمایه خود را فدای آن نموده اند .

معمولا" ضدِ ارزشهای بدون مرزِ ، با هویتِ جایگزین ، آندسته از هویت های فرهنگی پیچیده و نهادینه شده ای هستند که شیوع آن با ارزشی شدن آنها و ضد ارزشی شدن ارزشها  ، کم کم در جایگاهی قرار خواهند گرفت که احساس درکنار هم بودن در زندگی اجتماعی را سخت و نتیجه آن انزجار از هم وانفجار در آستانه تحّمل خواهد شد .  

امروز و در شرایط حساس منطقه وحوزه منافع استراتژیک ایران در کنار منافع کوچک و  بزرگ کشور های بزرگ و کوچک ، با هژمونی منافع مشترک  ، بنظر می رسد جمهوری اسلامی ایران در کنار حفظ استقلال خود و برخورداری از سندرم مزمن مشکلات اقتصادی ناشی از فشار اقتصادیِ بیرون و نا مدیریتی درون و نیز بد گزینی سنواتی مدیران خود ، در سطوح مختلف کشور که از حّد نصاب لازم در شایستگی و رفتارهای ناشی از عرف گفتاری ، کرداری و رفتاری متعیّن ، در مدت مسئولیّت و بعدِ آن  برخوردار نبوده اند ، گرفتار  ، مجموعه ای از ناهنجاریها در حوزه عملکردی و ارزشی شده است که به هیچ عنوان نمی توان  ، حتی مسئولیت  بخش ناچیزی از آنرا به منشاء خارجی نسبت داد .

این پدیده ها و رخدادها که در بسیاری موارد  پیچیده ، مصلوب و غیر قابل انتظار بوده وهستند ناشی از عدم آشنایی به التزام و رعایت چارچوب های عرف مدیریت استراتژیک و حرفه ای و نیز عدم فرهیختگی کرداری ، رفتاری و گفتاریِ آندسته از تریبون داران و مدیران اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی کشور هستند که با توجه به واقعیات موجود ، به سهو ویا به عمد ،  برای تنظیم رفتارها در سه حوزه اخیرالاشاره ، از ظرفیت روحی و  توانمندی حرفه ای مهند سی استراتژیک و عملیاتی  لازم ، حتی در کمینه مورد انتظار به نحو ضرور و مقتضی ، برخوردار نبوده اند .

اگر چه  شرط لازم در علاقمندی ودغدغه داری مسئولان  در علاج مشکلات مبتلا بِه جامعه را  به ضرس قاطع ،  نمی توان کتمان کرد ،  لیکن بهرمند بودن از دانائی ،  توانائی و توانمندی عملیاتی و عملکردی در حوزه  مهندسی مناسب و متناسب سازی رفتارهای جامعه ، در حوزه مسئولیت های فرا گیر مسئولین ، در کنار ضعف دیپلماسی بیان و عمل ، شرط کافی در کفایت مُکیّفی است که به قطع نمی توان از عجز کلّی و جزئی ناشی از سهو و عمد آزار دهنده آن چشم پوشی نمود .

اگر علاوه بر موارد فوق ، واقعیّت موجود مهندسی مزوّرانه و حیله گرانه ی پنهان و پیدا ی منفعت ضد ارزشی را ، از سوی  برخی  افراد متنفذ وتاثیر گذار درتصمیم سازی و مدیریت جامعه  و  شرایط ناکافی ، مبهم و نامناسب مهندسی رفتارهای جامعه در حوزه مسئولیت های فراگیر مسئولین و افراد شاخص را  ، یکی از مهمترین عوامل تزاحمی در مسیر درست  رفتار ها و رخدادها بنامیم ، در حال حاضر با پدیده هائی مواجه هستیم که جامعه ، با تاسّی از رفتارهای رسمی  ، به سوی شیوع و جایگزینی ضد ارزشها  با ماهیت به هم ریختگی رفتاری سوق داده می شود  .

این اتفاق  نا میمون وناپسندِ که ناشی  از بد گفتاری و بد کرداری و تاثیر پذیری عینی جامعه ، از خواص نشان دار است ، جامعه را  به سوی آینده ی نامشخصی هدایت می کند  که مذاب ناشی از فوران آن ، آینده متعالی ایران اسلامی را با چالشی اساسی مواجه خواهد کرد .

فهرست بلند بالایِ جرائم وتخلّفاتی که می بایست جزء محرومیت های بزرگ وکوچک برای مجرمین و متخلفین قرار گیرد و قاطبه جامعه با دیدن آنها آزرده خاطر و متاسف می شود ، وقتی در اثر بی توجهی عمدی ، سهوی و یا ملاحظات رفتاری ، با  برخورد درست و عملی به سرانجام در خور نیانجامند ،  آنگاه مسیر جابجایی هنجارها به ناهنجاریها  به سمت وسویی خواهد رفت که ضد ارزشها در واقعیت جامعه  ، جای خوشِ کردگانی از جنس میهمانان ناخوانده و تازه وارد خواهند بود .

 امروز نخبگانی که از انگیزه ی الهی  مسئولیت و مسئولیت پذیری برخوردارند  از هر روز دیگر برای ایفای نقش دلسوزانه ومتعهدانه ، خارج از چارچوب های گروهی ، جناحی ، حزبی ، رفاقتی ، هم رایی ، هم پیمانی ، هم مرامی ، هم منفعتی و ..... وظیفه دارند درچارچوب منافع   ملّی ، با تقبیح وضعیت موجود وتبین اصول موضوعه ، از نفوذ فکری و بُردعملیاتی خود استفاده نمایند .

آنچه در این میان مهّم و در خور توجه است آگاهی به زمان ، موقعیّت وخطیر بودن وظیفه ای است که ملازمه آن ، عاملیّت به عملی است که دیده ها و شنیده ها گواهِ صادقی بر مدّعا و اعتقاد عوام وخواص پشتوانه آن باشند .

 

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر