شکست عشقی دختر جوان انگیزهای شد تا او با اسید به خواهر مرد مورد علاقهاش حمله کند و زن را به قتل برساند.
سال 93 از بیمارستانی در جنوب شهر تهران به مأموران پلیس خبر رسید که زنی جوان به نام مهناز با اسید سوزانده شده و وضعیت بسیار وخیمی دارد.
شدت سوختگی این زن به حدی بود که در بخش آیسییو بستری شده بود. زمانی که زن جوان به قدری بهبود یافت که توانست صحبت کند، گفت: این اسیدپاشی از سوی دختری جوان بهنام مینا اتفاق افتاده است. او گفت: مینا دختر مورد علاقه برادرم بود که مدتی میشد از هم دلخوریهایی داشتند، من نمیدانستم این دلخوری به چه دلیل است. روز حادثه مینا مقابل در خانه ما آمد و فحاشی کرد. او به پدرومادر من فحش داد و من هم ناراحت شدم و جوابش را دادم و گفتم خودت بودی که خواستی با برادرم رابطه داشته باشی و حالا حق نداری به پدرومادر من فحش بدهی. مینا هم ظرفی از کیفش بیرون آورد و مایع آن را روی من ریخت. من درجا سوختم. حتی کمی از آن مایع وارد دهانم شد و داخل بدنم را هم سوزاند.
مهناز ادامه داد: مینا بههمراه خواهرش میترا آمده بود. آنها با هم به من حمله کردند.
همان زمان مینا و خواهرش بازداشت شدند، اما اتهام را قبول نکردند و مدعیشدند آنچه روی زن جوان ریخته شده مایع تمیزکننده بوده و آنها قصدی برای اسیدپاشی نداشتند. درحالیکه دو متهم با قرار وثیقه آزاد شدند، دو سال بعد مهناز جانش را از دست داد. مرگ مهناز بنا بر نظریه پزشکی قانونی ناشی از عوارض اسیدپاشی بود.
بهاینترتیب، مینا و میترا یکبار دیگر بازداشت شدند.
روز گذشته متهمان برای محاکمه به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران برده شدند. در ابتدای جلسه رسیدگی کیفرخواست علیه متهمان خوانده شد و نماینده دادستان با استناد به نظریه پزشکی قانونی درباره علت تامه مرگ که گفته شده بود ناشی از عوارض شدید اسیدپاشی و ازبینرفتن جوارح حیاتی زن جوان بوده است، درخواست صدور مجازات برای متهم کرد.
در ادامه اولیایدم در جایگاه قرار گرفتند و خواستار صدور حکم قصاص شدند. آنها گفتند: دخترمان بعد از اسیدپاشی روزهای بسیار سختی را پشت سر گذاشت. مری و معده و ریه و زبانش سوخته بود. ما هر چیزی که داشتیم از دست دادیم، همه آن را خرج دخترمان کردیم، اما در نهایت زنده نماند و جانش را از دست داد. او در این ماجرا کاملا بیتقصیر بود؛ مینا با پسر ما، جمال، رابطه داشت و بعد هم که رابطهشان بههم خورد، ما دخالتی نکردیم مینا حق نداشت دخترمان را قربانی کند و حالا هم چیزی بهجز قصاص نمیخواهیم.
وقتی نوبت به مینا رسید، او اتهام قتل عمدی را رد کرد و گفت: من مدتها قبل از حادثه با جمال در ارتباط بودم و او را دوست داشتم و رابطهای هم با هم داشتیم. زمانی که جمال با من رابطه برقرار کرد، راضی نبودم، اما او گفت: میخواهد با من ازدواج کند و در نهایت من را وادار به این کار کرد، اما مدتی بعد او کارهای زشتش را شروع کرد. جمال به من گفت که از من عکس و فیلم تهیه کرده است و اگر به خواستههایش عمل نکنم، آنها را منتشر میکند. او هم از من باج میگرفت و هم من را وادار میکرد که به خواستههایش عمل کنم. بعد هم اصلا درباره اینکه با من ازدواج کند، حرفی نزد.
متهم ادامه داد: جمال خیلی به من بدی کرد و آبروی من را جلوی خانوادهام برد. وقتی موضوع را با خواهرم در میان گذاشتم، به من گفت: به مقابل خانه جمال میرویم و موضوع را با هم حل میکنیم. من و خواهرم به خانه خواهر جمال رفتیم. میخواستیم با او صحبت کنیم، چون فکر میکردیم او زن است و بهتر موضوع را درک میکند. وقتی در را زدیم و او آمد من گفتم که مدتی با برادرش رابطه داشتم و حالا برادرش از من باج میخواهد.
متهم ادامه داد: وقتی موضوع را با مقتول مطرح کردیم، با عصبانیت گفت: حق ندارید دراینباره با من یا خانوادهام حرف بزنید و بعد هم حرفهای بسیار زشتی درباره من زد و گفت: مقصر خودت بودی که برادر من این کار را کرده است. اگر تو نمیخواستی برادر من کاری نمیکرد، من هم عصبانی شدم و با ناراحتی فحاشی کردم. او هم گفت: حق ندارید به ما فحاشی کنید و حمله کرد. من و خواهرم داشتیم از خودمان دفاع میکردیم. من مایعی برای تمیزکردن خانه خریده بودم آن را باز کردم و برای دفاع از خودمان روی او ریختم، من نمیدانستم اسید است اگر میدانستم اسید یا حتی چیزی شبیه اسید است، هرگز این کار نمیکردم. در این مدت هم ما خیلی از خرجی او را دادیم و سعی کردیم حالش خوب بشود، اما دیگر طاقت نیاورد.
در ادامه متهم ردیف دوم در جایگاه قرار گرفت. او هم اتهام معاونت در قتل را قبول نکرد و گفت: من با خواهرم رفته بودم تا شاید موضوع را حل کنیم، من اصلا از اسیدی که همراه خواهرم بود، خبر نداشتم. وقتی فهمیدم جمال از خواهرم سوءاستفاده کرده است و حالا هم اخاذی میکند، گفتم به خواهرم کمک کنم.
متهم گفت: ما مقابل خانه خواهر جمال رفتیم، اما او بهجای اینکه از کارهای برادرش شرمنده باشد، خواهر من را محکوم کرد و او را فردی فاسد خواند. خواهر من عاشق جمال شده بود و جمال از او سوءاستفاده کرده بود، وقتی دعوا بالا گرفت خواهرم چیزی روی خواهر جمال ریخت؛ من اصلا خبر نداشتم و نفهمیدم آن را کجا مخفی کرده بود.
زن جوان در ادامه گفت: ما هر دو جوان بودیم و از کاری که کردیم خیلی پشیمانیم و درخواست بخشش داریم. اما این را بگویم که من اصلا از وجود اسید خبر نداشتم و از اتفاقی که افتاده است هم خیلی ناراحتم. بعد از این ماجرا جمال هیچ سراغی از خواهر من یا حتی خانواده خودش نگرفت، درحالیکه مقصر اصلی اوست.
بعد از گفتههای متهمان و وکلای آنها، هیئت قضات آخرین دفاعیات را اخذ کردند و برای صدور رأی دادگاه وارد شور شدند.