فارس نوشت: مولانا «سمیع الحق» پدر معنوی طالبان حدود 2 هفته پیش در منزل شخصیاش واقع در «بحریه تاون» شهر راولپندی پاکستان با ضربات چاقو به قتل رسید. حال این سوال مطرح است که چه کسی و با چه انگیزهای و چرا وی را به قتل رسانده است؟
«مولانا سمیع الحق» یکی از شخصیتهای مذهبی و سیاسی است که حمایت از برخی گروهها و مشارکت در ائتلافهایی مانند مجلس متحده عمل،کنفرانس دفاعی پاکستان و حمایت از طالبان همچنین صدور فتواهای مختلف، شخصیتی پیچیده از وی به وجود آورد که نقش مهمی در تحولات منطقه داشت.
تاکنون نظر قطعی درباره چرایی قتل مولانا سمیع الحق مطرح نشده است و فقط فرضیه و گمانهزنیهایی در این زمینه وجود دارد که سعی داریم این فرضیهها را بررسی کنیم.
این گمانهزنیها همگی در حد حدس و گمان و فرضیه بوده و البته گذشت زمان زوایای روشنتری از این حادثه را نشان خواهد داد.
سرویس امنیت و ارتش پاکستان
سمیع الحق چندی پیش در دیدار با علمای افغانستان و سفیر این کشور از میانجیگری برای مذاکره با طالبان در یک کشور ثالث خبر داد.
وی تاکید داشت که پاکستان و آمریکا نباید در این مذاکرات حضورداشته باشند تا دولت افغانستان بهصورت مستقیم با سران طالب به توافق برسد.
ممکن است سرویس امنیت پاکستان از شیوه مولانا سمیع الحق برای مذاکره مستقیم طالبان با دولت افغانستان ناراضی باشد که منجر به تصمیم برای ترور وی شود. سرویس امنیت پاکستان نمیپذیرد که کسی بدون هماهنگی با آنها در امور افغانستان بهویژه مذاکرات صلح ایفای نقش کند.
از سوی دیگر مولانا سمیع الحق یک شخصیت معمولی نبود و همیشه تحت نظر ارتش و سرویس امنیت پاکستان قرار داشت. منزل شخصی مولانا سمیع الحق در منطقه بحریه تاون قرار دارد که یک منطقه امنیتی و حفاظتشده از جانب ارتش است علاوه بر آن با انواع دوربینهای مداربسته و توسط نیروهای امنیتی تحت نظر است.
عامل یا عاملان ترور مولانا سمیع الحق چطور میتوانند بدون هماهنگی باوجود دوربینهای مداربسته و نیروهای امنیتی به منزل شخصی وی وارد شده و بدون شلیک حتی یک تیر او را به قتل برسانند.
از یک زاویه دیگر ممکن است سرویس امنیت و ارتش پاکستان سعی داشتهاند علت کشته شدن مولانا سمیع الحق را خصومت شخصی جلوه دهند به همین دلیل ترتیبی دادهاند تا وی با ضربات چاقو کشته شود تا به هدف خود برسند.
بررسی نکردن پرونده توسط پلیس و توجه نکردن به فیلم ضبطشده توسط دوربینها مداربسته فرضیه دست داشتن ارتش و سرویس امنیت پاکستان در ترور مولانا سمیع الحق را تقویت میکند.
برخی مقامات داخلی و خارجی
«حامد الحق» فرزند سمیع الحق ساعاتی پس از قتل پدرش در مصاحبه با روزنامه اردوزبان «دیلی اکسپرس» گفت که یکی از دلایل قتل پدرش، مشارکت در مذاکرات صلح افغانستان بوده است.
وی تصریح کرد: برخی ارکان دولت افغانستان و برخی مقامات پاکستانی با میانجیگری مولانا سمیع الحق در مذاکرات صلح مخالف بودند که امکان داشت برای ترور وی توطئهچینی کرده باشند. تاکنون نظر قطعی درباره چرایی و چگونگی قتل این حامی طالبان افغانستان، وجود ندارد اما اظهارات فرزند مولانا سمیع الحق نشان میدهد که برخی افراد در افغانستان مخالف مشارکت پدرش در مذاکرات صلح بودند و ممکن است آنها نقشه ترور وی را اجرا کرده باشند.
رد پای موساد و عوامل قتل «خاشقچی»
دور از انتظار نیست که موساد و یا عربستان سعودی نیز در کشتن سمیع الحق دست داشته باشند چرا که وی در یکی از سخنرانی های خود به صراحت به حاکمان این دو رژیم تاخته بود.
سمیع الحق در سخنان خود گفته بود: از حاکمان کشورهای اسلامی به ویژه شاه سلمان پادشاه عربستان که مدعی وحدت بین مسلمین و ائتلاف ارتش کشورهای اسلامی است تقاضا داریم که به درخواست ما توجه کنند.
به گفته وی، ائتلاف نظامی کشورهای اسلامی دوای چه درد و چه مرضی است. باید ببینیم که آیا این ائتلاف نظامی میتواند بیت المقدس را از سلطه اسرائیل نجات دهد یا خیر.
ما از شاه سلمان مطالبه داریم که ایشان اگر مدعی دفاع از حرمین شریفین هستند قدس شریف نیز حرم است. حرم و قبله اول مسلمانان مسجد الاقصی است.
سمیع الحق گفته بود: باید روابط دیپلماتیک با آمریکا را قطع کنیم و سفارت این کشور در کشورهای اسلامی از جمله پاکستان تعطیل شود.
برای آزادی فلسطین باید جان خود را فدا و خون خود را جاری کنیم باید ارتش ائتلاف کشورهای اسلامی در این زمینه وارد میدان کارزار شود.
سرویس امنیت افغانستان
گمانه بعدی درباره قتل سمیع الحق، دخالت سرویسهای اطلاعاتی افغانستان در این ماجرا است. ممکن است وی در انتقام کشته شدن «عبدالجبار قهرمان» و «عبدالرازق»، کشته شده باشد.
سمیع الحق، از بدو شکلگیری جریانهای تندرو در افغانستان مثل طالبان و شبکه حقانی، با قاطعیت به حمایت از آنان برخاست.او نقش ستون خیمه را برای طالبان و شبکه حقانی در پاکستان داشت که هرگاه قرار بود، این خیمه متزلزل شود، سمیع الحق آن را با لابیگری، استوار نگه میداشت.
بنابراین، حذف فیزیکی او برای سرویسهای امنیتی افغانستان بسیار مهم بود و بعید نیست که قتل سمیع الحق این گونه برنامهریزی شده باشد.
و در نهایت حذف فیزیکی مولانا سمیع الحق که حامی طالبان و شبکه حقانی در پاکستان بود از هر نظر به نفع سرویس امنیت افغانستان بود بنابراین بعید نیست که آنها برای ترور وی نقشه کشیده باشند و در نهایت خود را بیگناه جلوه دهند.
خصومت شخصی
با اینکه فرزند و برادر مولانا سمیع الحق انگیزه خصومت شخصی برای ترور مولانا سمیع الحق را رد کردهاند اما فردی مانند وی میتواند دشمنانی داشته باشد که وی را در برخی موارد مقصر بدانند و در صدد انتقام از وی برآیند.
«محمود الحق» برادر سمیع الحق در مصاحبه با خبرگزاری جنگ گفت: مولانا در امور سیاسی و در فامیل با کسی خصومت شخصی نداشت.
وی افزود: مولانا سمیع الحق یک دفترچه خاطرات داشت که اتفاقات روزانه را در آن یادداشت میکرد و بعد از مطالعه یادداشتهای ایشان به خوبی میتوان پی برد که ما برادران خصومت شخصی با هیچ فرد یا گروهی نداشتیم.
وی افزود: انتشار این خبر که برادرم بر اثر خصومت شخصی به قتل رسیده است برای انحراف افکار عمومی و جلوگیری از تحقیقات برای کشف حقیقت است.
دور از احتمال نیست که مولانا سمیع الحق با قدرتی که داشت فتوایی صادر کرده باشد که برخی افراد نپذیرند یا بر کسی حد جاری کرده باشد و همین موضوع آتش کینه شخصی را در طرف شعلهور ساخته و او را مجبور به انتقام گرفتن کرده باشد.
البته فرضیه خصومت شخصی از بقیه فرضیهها ضعیفتر است.
گرهی که با مفقود شدن «شاه کلید معما» کورتر شد
حدود یک هفته قبل معاون «سمیع الحق» نیز ناپدید شد. «احمد شاه حقانی» راننده، محافظ و تقریبا همه کاره مولانا سمیع الحق بود و تنها سر نخ برای شناسایی عاملان ترور پدر معنوی طالبان بود.
حل معمّای قتل سمیع الحق به این سادگی نیست زیرا در کشوری مثل پاکستان، معمّایهای ترورها به راحتی حل نمیشوند چون سابقه نشان داده قرار بر این است که حل نشوند.
با کشته شدن مولانا سمیع الحق طالبان افغانستان و شبکه حقانی یکی از حامیان بزرگ خود را از دست دادند اما فعالیت این گروهها ادامه پیدا میکند و امکان دارد که ارتش و سرویس امنیت پاکستان فرد دیگری را جایگزین مولانا سمیع الحق کنند.