به گزارش مشرق، در روزی که تعدادی از خبرنگاران نیامدهاند (چون تصمیم بر این شده تا سرمربی تیم ملی و مصاحبههایش را تحریم کنند) کیروش سر حالتر از هر زمان دیگری به نظر میرسد. حرفهایی دارد که شاید اگر غایبان در کنفرانس هم میشنیدند، به تلطیف شرایط کمک میکرد. کارلوس حرفهای زیادی زد. وقتی میکروفنها و دوربینها خاموش شد، چیزهای زیادی گفت. تمام ماجراها را برایمان بازگو کرد. از هر جا و هر چیزی که فکر کنید. کنفرانس دیروز یکی از صمیمانهترین کنفرانسهای کارلوس بود. او بارها و بارها رو به خبرنگاران گفت: اگر سؤالی دارند، حتی سختترین سؤالشان را بپرسند...
* (بعد از صحبتهای حسینی درباره برگزاری کنفرانس، کارلوس کیروش شروع کرد)
در هفته گذشته به این نتیجه رسیدیم که بهتر بود کادر فنی و بازیکنان صحبت نکنند و به همین خاطر سکوت کردیم. آن جریانات حالا تمام شد و تیم ملی به زندگی معمولی خود بازگشت. بار دیگر از حضور خبرنگاران در اینجا تشکر میکنم. اگر امروز سؤالی دارید، حتماً بپرسید. فعلاً تمرکز اصلی ما روی بازی با ونزوئلاست. این تیم نسبت به آخرین باری که چند ماه قبل با آنها بازی کردیم، بهتر شده. ونزوئلا موفق شده ژاپن را متوقف کند. خب... آقایان حالا توپ در زمین شماست. به من پاسخ سخت هم بدهید، مشکلی نیست!
* توانستید یکصدمین برد ملی خود را در دیدار با ترینیداد به دست بیاورید. این خبر بین اخبار اخیر گم شد.
البته باید تأکید کنم 100 برد یا بیشتر از 100 برد در طول مربیگری من کار سخت و دشواری بود. فکر میکنم 108 برد با 5 تیم ملی مختلف در قارههای مختلف داشتم. بسیار خاضعانه و با فروتنی کامل از این اتفاق خوشحال هستم. شما دیروز اخبار اروپایی را چک کردید و شاید به همین خاطر مطلع هستید. بسیار تشکر میکنم و درود میفرستم به کشور ایران که چنین فرصتی به من داد تا بتوانم در زندگی شخصیام به چنین اعداد و ارقامی برسم. این دستاوردها نه تنها وظیفه من را سنگینتر میکند بلکه شور و اشتیاق بیشتری خواهد داد تا تمام توانمندیام برای خدمتگزاری و عملکرد بهتر در تیم ملی را به کار بگیرم. امیدوارم با تجاربی که در چند دهه به دست آوردهام بتوانیم قهرمان جام ملتهای امارات شویم. مطمئناً مهمترین مطلب موفقیتهای من نیست، بلکه موفقیتهای تیم ملی ایران است که در این 8 سال به وجود آمده است. مثلاً دیدید که احسان حاجصفی در سن 28 سالگی به صدمین بازی ملی خود رسید که این یک افتخار است. برای من مهمترین دستاورد در این 8 سال ایجاد نسلی جدید برای فوتبال ایران است. اگر 8 سال قبل بازیکنانی، چون نکونام، رحمتی یا عقیلی نبودند کل کشور مضطرب میشدند ولی حالا ما تیمی داریم با تداوم بالا، تیمی که راهکارهای زیادی دارد. حالا حتی سردرد دارم که باید 4 دفاع وسط برای جام ملتها انتخاب کنم ولی در حال حاضر 6 یا 7 دفاع وسط دارم. برای تمام خطوط چنین مشکلی دارم، از پست هافبک بگیرید تا نوک خط حمله.
در همین رابطه ببینید:
* آقای کیروش برای شما و تیم ملی آرزوی موفقیت میکنیم. به نظر میرسد فضای خوبی در کشور وجود ندارد. اخیراً مفاد قرارداد شما لو رفت و به نظر میرسد یک فضای دوقطبی در فوتبال ایران به وجود آمده است. شاید این در آستانه جام ملتها اتفاق خوبی نباشد.
شما داستانها را کامل میدانید. اکثر شما دوستان مطلع هستید گاهی یکسری مزاحمتهای خاصی برای ما در تیم ملی ایجاد میشود. این افراد دوست ندارند تیم ملی به موفقیت برسد. همانطور که شما گفتید، یک پیشزمینههای فکری و یک جبهههای خاص فکری وجود دارد. اکثریت رسانهها و دوستان ما که از تیم ملی حمایت کردهاند این مسئله را میدانند. من مطمئن هستم پس از 8 سال ما به خوبی یکدیگر را میشناسیم. همه میدانند که چه کسی است. مهمترین مطلب این است؛ چه کسی دیگر به این مسائل اهمیت میدهد؟ مطلب مهم تعهدی است که بازیکنان نسبت به اهداف تیم ملی دارند. آیا از بازی خوب تیم ملی لذت بردید. در جام جهانی یکسری افراد و یکسری دوستان من گفتند کارلوس باید مراقب باشی احتمال شکست حاصل کار شماست. حتی بعضی از دستیارانم من را ترک کردند ولی دیدید در روسیه چه اتفاقی افتاد؟ واقعیت اینجاست بعضی افراد سر و صدایی میکنند، با جبهههای فکری خاص میآیند ولی ما فوتبال را خوب بازی میکنیم. هیچ وقت حتی تصور این را هم نمیکردم در چنین موقعیتی قرار بگیرم. شما بازی ترینیداد و توباگو را دیدید؟ (احتمالاً اشاره به تشویق برانکو در آزادی) هیچ وقت فکر نمیکردم به جایی برسم که از افرادی که در این چند ساله سر و صدا کردند، تشکر کنم. اگر به خاطر آنها نبود امروز با این اقتدار، همبستگی و اتحاد نمیتوانستیم به کارمان ادامه دهیم. هیچ وقت فکر نمیکردم خاضعانه بنشینم و از دشمنانمان تشکر کنم که باعث شدند ما یکدل شویم.
* آقای کیروش در یک هفته گذشته شما تصمیماتی در تیم ملی گرفتید، از جمله ممنوعالمصاحبه کردن تیم. آیا مشکلات تیم ملی اصلاً ربطی به رسانهها پیدا میکرد که شما چنین تصمیمی گرفتید؟
در 6، 7 روز گذشته آقای حسینی کاملاً توضیح داد چرا هیچ کس در تیم ملی صحبتی نکرد. در واقع نمیخواستیم از صحبتهای ما سوء برداشت شود. ما تلاش کردیم این پیام را منتقل کنیم. بگذارید شفاف بگویم، ما با مسئله حساسی (در فدراسیون) مواجه بودیم. این موضوع میتوانست و هنوز هم میتواند حساسیت زیادی ایجاد کند. این مسائل میتواند باشگاهها و تیم ملی را از بازیهای خارجی محروم کند. بعد از تحلیل عمیق راجع به این مسئله به این نتیجه رسیدیم بهترین کار این است که خیلی هوشیارانه و حواس جمع پیش برویم. تلاش ما این بود که خودمان را مقابل سؤالات قرار ندهیم چرا که وظیفه شما خبرنگاران این است که سؤال بپرسید. مطمئن بودیم بعضی از اصحاب رسانه دیر یا زود از ما درباره اش سؤال میکنند (منظور درباره وضعیت تاج و تعلیق فدراسیون فوتبال)؛ ممکن بود ما حرف بزنیم و سوء برداشتی شود، پس تصمیم گرفتیم قبل از بازی با ترینیداد در این باره اصلاً حرف نزنیم. هیچ مشکل و مسئلهای بین ما و رسانهها وجود ندارد. ما همیشه رابطه خوبی داشتهایم.
* چرا در همان زمان و به صورت شفاف این مسئله را اعلام نکردید تا یکسری حاشیهها به وجود نیاید؟
گفتن این مطلب 7 روز قبل کار دشواری بود. تصور کنید این اطلاعات را شما 7 روز پیش دریافت میکنید. برداشت شما چه بود؟ قطعاً تصور میکردید ما داریم در این مسئله دخالت میکنیم. من 37 سال تجربه مربیگری دارم و قویاً فکر میکنم تمامی بازیکنان و ما مربیان بهتر بود از مسائل سیاسی دور باشیم. اگر ما باعث هرگونه سوء برداشت و عدم شفافیت شدهایم، عذرخواهی میکنم. به همین خاطر هر بار بنده یا حسینی نزدیک مردم بودهایم از کلمه عذرخواهی استفاده کردهایم. امیدوارم شما موضوع را درک کرده باشید. شاید بعضیها موافق نباشند ولی فکر میکنم تصمیم درستی بود.
* آقای کیروش در چند وقت اخیر بین تیم ملی و پرسپولیس فاصله افتاده است و پیشکسوتان پرسپولیس بحثهایی را مطرح کردهاند. توقع این بود که شما به استادیوم آزادی میرفتید و فینال را از نزدیک تماشا میکردید. برای نزدیکتر شدن تیم ملی و پرسپولیس چه خواهید کرد؟
سؤال خیلی خوبی مطرح کردید. فکر میکنم در زندگی خیلی راحت است انیستیتوهای مختلف را با مردم اشتباه بگیرید. اگر شخصی یا افرادی در گذشته برای پرسپولیس بازی کردهاند، مطمئناً نظر آنها، نظر کل هواداران پرسپولیس نخواهد بود. در تیم ملی هم اگر شخصی سالها اینجا بوده، نظر او نمیتواند نظر همه باشد. وقتی گفتید بین تیم ملی و پرسپولیس فاصله وجود دارد این یک مطلبِ کاملاً اشتباه است. این یک برداشت کاملاً اشتباه است. اگر شما بگویید یک سوء تفاهم یا نظراتی بین یکی، دو نفر که قبلاً یا حال در پرسپولیس یا تیم ملی کار میکنند، این قابل قبول است. عدم توافق افراد قابل قبول است ولی این حق را دادند به یک شخص که بگوید من پرسپولیس هستم یا من تیم ملی هستم، این یک تفکر کاملاً اشتباه است. من باید از این باشگاه بزرگ تقدیر کنم، آن هم به خاطر دستاوردهایی که داشته است. هیچ فاصلهای بین ما وجود ندارد ولی در آخر، من با B موافق نیستم و او هم با من موافق نیست. این یک چیز عادی است. فقط اگر احترام لازم را داشته باشیم، دیگر مشکلی وجود ندارد، چون ما نماینده سازمان خودمان هستیم. اگر شما به عنوان نماینده بنفیکا یا منچستر دروغ بگویید، این کار درستی نیست. این حق برای شما وجود ندارد دروغ بگویید و تهمتهای دروغ بزنید و اذهان عمومی را منحرف کنید. برعکس؛ وقتی شما نماینده منچستر هستید وظایف زیادی بر دوش دارید. شما باید اعتبار و وجاهت باشگاه منچستر را لحاظ کنید، چون نماینده آن هستید. شما نباید از قدرتی که باشگاه دارد برای سوء استفاده علیه افراد و ظلم به آنها استفاده کنید. دقیقاً باید برعکس باشد. به جایی رسیدیم که بعضی افراد به خاطر نظرات شخصی یا جبهههای فکری خودشان، صحبتهای دروغ و نادرستی را مطرح میکنند و افرادی که به آنها ظلم شده وقتی میخواهند از خود دفاع کنند، داستان برعکس میشود. در واقع شخصی که میخواهد از خودش دفاع کند میشود ظالم و فردی که اتهامات را زده میشود مظلوم. مثلاً من الان به رسانه شما تهمت بزنم و شما بخواهید از رسانه تان دفاع کنید، من بگویم شما حق دفاع ندارید و نه شما دارید به منچستر بیاحترامی میکنید. ببینید این اصلاً ربطی ندارد. این مطلب بسیار شفاف است. شما این را میدانید، اکثریت شما این را میدانید. مدرک داریم این حرف درست است. من درباره باشگاه بزرگی مثل منچستر یا پرسپولیس حرف نمیزنم. بعضی افراد در تلاش بودند اذهان عمومی را به انحراف ببرند و هواداران پرسپولیس را علیه تیم ملی بشورانند. یا دقیقتر بگویم علیه کیروش. داستان دقیقاً همینجاست. یک بار دیگر خدمت شما بگویم. اگر داستان را با جزئیات کامل میخواهید... یکی از کمکهای من در طول بازی که همبازی و دوست زیکو بوده است، از دور تلاش کرد به زیکو سلام دهد. از دور برای او دست تکان داد ولی شخصی این وسط آمده تهمت زده است. او از رسانههای داخلی استفاده کرده و بعد از بیبیسی استفاده کرده که این دستیار تیم ملی برای قهرمانی کاشیما جشن گرفته است. متأسفانه تلویزیون ایران قبل از انتشار چنین چیزی آن را چک نکرده است. بیبیسی وقتی از ماجرا مطلع شد، برای من عذرخواهی رسمی فرستاد. سردبیر بیبیسی برای من نامه عذرخواهی فرستاد. آنها این فرصت را به من خواهند داد تا راجع به دروغ بیپایه و اساس مسعودی جواب بدهم. فکر میکنم اگر ما احترام به رسانه و روزنامهها بگذاریم، لازمه اولیه آن این است که صادقانه مسائل را به هم بگوییم و البته با شرافت کامل. هیچ وقت در طول چند سال گذشته یکی از اصحاب رسانه به من زنگ نزد که بگوید فلان بازیکن را به تیم ملی دعوت کن. من به این مسئله خیلی احترام میگذارم و از آن تقدیر میکنم ولی از آن طرف داستان مطمئن هستم هیچ شخصی در این فضا نمیتواند بگوید من با کیروش تماس گرفتم و درخواست کردم تا داستانی را منتشر کنم و دربارهاش بنویسم. من وقت خودم را با ناهار یا شام دادن به خبرنگاران نمیگذرانم. من احتیاج ندارم خودم را تبلیغ کنم و ایمان و اطمینان دارم اگر رابطه خوبی داریم مبنای آن صداقت، شرافت و دوستی متقابل است. بعضی از شما آقایان من را یک شخص غرغرو خطاب میکنید، شخصی که مدام گلایه میکند، میدانید چرا؟ چون وظیفه من است تا وقتی خون مورد نیاز را ندارم، عمل جراحی را انجام ندهم. بعضی از افراد راجع به این مسئله گمراه میشوند و یک جنگجو را با یک غرغرو قاطی میکنند. محسن معتمدکیا (مدیر رسانهای سابق) و حسینی شاهد هستند؛ از روز اول من برای حق و حقوق خبرنگاران و اصحاب رسانه جنگیدم. همیشه جنگیدم شما آقایان کارتان را مستقل انجام دهید. بگذارید یک سؤال صادقانه بپرسم، لطفاً جواب بدهید؛ ایران قرار است با ونزوئلا بازی کند. چند نفر از شما آقایان با تیم ملی به قطر سفر میکنید؟
* هیچ کس.
چرا؟
* فدراسیون باید در این زمینه با رسانهها همکاری کند.
نه، در کشورهای دیگر هم رسانهها برای حفظ استقلال کاریشان هزینههای سفر خود را تأمین میکنند ولی من جنگجو هستم، چون پشت پرده جنگیدهام. شما وقتی درباره طلاق و فاصله بین تیم ملی و مردم حرف میزنید، این طلاق یا فاصله وقتی 7 روز صحبت نمیکنیم، ایجاد نشده است، از آنجایی شروع شد که در 8 سال گذشته رسانههای ایرانی حمایت لازم را نداشتند تا از تیم ملی حمایت کنند. حتی با دانستن این مطلب، کارلوس کیروش همیشه پشت پرده برای شما آقایان جنگیده است، چون رسانهها را نزدیک مردم نگه دارند. بله، من غرغرو بودم در زمان کفاشیان که رسانهها را به برزیل یا استرالیا ببریم. من زمان خودم را برای ناهار خوردن یا شام خوردن با شما دوستان سپری نمیکنم بلکه میجنگم تا در تورنمنتهای مختلف کنار ما باشید.
* داستانها در این مدت زیاد بوده است، مثلاً ماجرای اختلاف نظر با استیلی.
کسی که در تیم ملی دیگری کار میکند، به دروغ گفت: نتوانستند از پک استفاده کنند. بیش از یک سال است ساختمان باز است و مورد استفاده تمام تیمهای ملی قرار گرفته ولی حرفی به دروغ گفتند. بعضی دیگر از دوستان لوپز را قضاوت میکنند. شما این دو فرد را فراموش کنید. تا به حال از من سؤال کردید چرا دیگر به استادیوم نمیروم؟ سؤال از من پرسیدید چرا قبلاً میرفتم و دیگر نمیروم؟ نپرسیدید ولی انتقاد کردید. شاید این شجاعت وجود نداشته باشد. شاید بعضیها از پاسخ من هراس داشتند. در استادیوم بازی یکی از تیمهای بزرگ را میدیدم. چند تن از بوقچیها تلاش کردند من را در طول بازی بزنند، به من توهین کنند و من را مورد ضرب و شتم قرار دهند. مسئولان امنیتی آن باشگاه خندیدند. من از آنها شکایتی تنظیم کردم. چه اتفاقی افتاد؟ هیچی! چرا؟ و حالا اگر میخواهید بدانید چرا من در فینال نبودم، بدانید اصلاً ربطی نداشت که بازی فینال بود یا بازی سایپا. من در اینگونه بازیها به عنوان مهمان نمیروم قاطی افراد بزرگ بنشینم. من فقط برای دیدن بازیکنان به استادیوم میروم. من همیشه با احترام میروم و البته اگر امنیتم کامل تضمین شده باشد. دقیقاً همان افرادی که شما نمایندهاش هستید از طرف آنها این دستور را گرفته بودند تا من را کتک بزنند. آقایان! دو صعود به جام جهانی. دستاوردهایی در جام جهانی برزیل و روسیه. بیش از 4 سال است که تیم اول آسیا هستیم. نسلی ایجاد کردیم که برای 10 سال آینده ایران کافی خواهد بود. آقایان من با قلب باز برایتان صحبت میکنم.
* سؤال من دو قسمت دارد. ابتدا درباره برنامههای تیم ملی تا جام ملتها برایمان صحبت کنید و دوم شنیدهایم در صورتی که ایران به جمع 4 تیم نهایی جام ملتها برود، قرارداد شما تمدید میشود. البته بحث زیاد است که شاید جام ملتها ایستگاه آخر کیروش در ایران باشد. درباره این مسائل حرف میزنید؟
بگذارید از قسمت دوم سؤال شما شروع کنم. بگذارید بعضی از افراد ریلکس باشند، ذهنشان آرام باشد. بعد از جام ملتها دیگر هیچی نیست! بعد از جام ملتها دیگر آرامش داشته باشید، دیگر مشکلی وجود نخواهد داشت. دیگر نباید نگران من باشید (کنایه به اینکه احتمالاً میرود). سؤال خیلی جالبی پرسیدید. این دقیقاً همان جایی است که گاهی رابطه ما شاید کار نکند. بیایید درباره شرایط کلی کشور صحبت کنیم. آیا شخصی در اینجا هست که نادیده بگیرد کشور تحت تحریمهای ظالمانه است؟ همه به نوعی با این مشکل دست و پنجه نرم میکنند. این مسئله درباره فوتبال هم صدق میکند. ما با مشکلاتی روبهرو هستیم. نمیتوانیم بازیها و اردوهایمان را برگزار کنیم ولی چیزی که میدانید و مطمئن باشید، ما همیشه داریم میجنگیم تا تیم پیدا کنیم. امروز که 18 نوامبر است هنوز برنامه نهایی خود را انتخاب نکردهایم. هنوز یک پلن A و B داریم. امیدواریم در 48 ساعت آینده تصمیم نهایی را بگیریم که اردوی ما در قطر خواهد بود یا در امارات. مطلب اصلی که داریم با آن به مشکل میخوریم این است که رقبای بازیهای دوستانه را پیدا نکردهایم. یا توافق با تیم دیگری کردهاند و یا اصلاً نمیخواهند با ما بازی کنند. اگر حریف مناسب پیدا کنیم در قطر اردو میزنیم، اگر نه به امارات میرویم. شاید از من بپرسید چرا دیر تصمیم گرفتید؟ برای همان دلیلی که شما نمیتوانید همراه ما به قطر بیایید، چون بودجه نداریم، منابع مالی نداریم. مطمئناً بدون بودجه لازم نمیتوانیم تصمیم لازم را بگیریم. امیدواریم بعد از بازی با ونزوئلا بگوییم به امارات میرویم یا قطر. خب هر سؤالی، هر شک و شبههای هست بپرسید. در قلب تان چیزی نگه ندارید. ببینید بعد از جام جهانی روسیه و بعد از لحظات کلیدی و در 8 سالی که اینجا بودم را دوست داشته باشید یا نه؟ تنها زمانی که 65 میلیون نفر در خیابان ریختند و شادی کردند، بعد از صعود به برزیل بود. وقتی 65 میلیون نفر میآیند بیرون و پایکوبی میکنند ما هم خوشحال میشویم، چون برای آنها بازی میکنیم. وقتی مردم و هواداران خوشحال هستند ما هم خوشحال هستیم.
* آقای کیروش بارها از شما تعریف یا انتقاد کردهایم. ولی گاهی میپرسیم کارهایی که شما میکنید، یک آدم عاقل نمیکند! برایمان شفاف بگویید اصلاً چرا اینجا هستید؟
اگر شما از من تعریف کنید بینیام بالا نمیرود و مغرور نمیشوم. وقتی از من انتقاد میکنید، دوست دارم از شما یاد بگیرم. مطمئناً خیلی وقتها وقتی انتقاد میکنید، حق دارید. هیچ کس کامل نیست. همه ما اشتباهاتی را مرتکب میشویم، مخصوصاً در لحظات حساس. شما میتوانید کمک کنید من چهکار کنم تا بهتر شوم. هیچ اشکالی ندارد و این جزئی از زندگی است. اینکه میگویید افراد عاقل کاری را که شما میکنید، نمیکنند خب، این دنیا فقط برای افراد عاقل نیست. جهان متعلق به افرادی است که از مطالب عاقلانه استفاده کنند تا تصمیم درست بگیرند. با انگیزه و اشتیاق کامل کار کنند. یک مطلب را خیلی شفاف میگویم چرا وارد بعضی جنگها میشوم. دیروز داشتیم بین خودمان صحبت میکردیم. قبل از جام جهانی روسیه اکثر افراد توقع شکست بزرگی از ما داشتند. اکثراً میگفتند این آخر خط کیروش است. میگفتند جام جهانی میبازد و تمام. تفاوت آن با جام ملتها چیست؟ دارند پیش خودشان میگویند وای، اینها میتوانند قهرمان جام ملتها شوند. همین مسئله اذهان بعضی افراد را تغییر داده است. ما همان مسیرمان را میرویم و اگر کسی یک نفر از تیم من را مورد هدف قرار دهد، من واکنش نشان میدهم. ماجرای لوپز مربوط به او نیست، بلکه هدف من هستم. (مکثی میکند و ادامه میدهد) آقایان وقتی کار را به جایی برسانید که نفس نتوانید بکشید، گره را سفت کنند، ما دیگر نمیتوانیم نفس بکشیم. آقایان بیاییم شفاف و صادقانه بگوییم، تمام این تلاشهای اخیر فقط یک هدف دارند؛ من را عصبی کنند. که من استعفا بدهم و بروم. فقط دو تا گزینه داریم؛ یا این کار را کنم تا خوشحال شوند یا ادامه بدهم.
* شاید گاهی وقتها توقع این بوده شما واکنشی نشان ندهید.
من از این صندلی بلند نمیشوم تا بروم آنجا و مشکلی ایجاد کنم ولی اگر شما در منزل من را بزنید و مشکلی ایجاد کنید، آدمی نیستم که رویم را برگردانم. قبول دارم، شاید کار درستی نباشد ولی اگر سر برگردانم نشان دادهام فرمانده قوی نیستم. در دعوا سرم را برنمیگردانم تا کسی دنبالم کند. دنبال شر هم نمیگردم. یک جمله معروف هست که میگوید اگر دنبال مشکل میگردی، آدم بدی را انتخاب کردی. از من پرسیدید چرا اینجا هستی؟ همه اینها را گفتم تا جوابتان را بدهم. آیا من باید افرادی را که از قصد تحریکم میکنند عصبی شوم را خوشحال کنم یا وفادار باشم به 65 میلیون نفری که از خانه بیرون آمدند و برای موفقیت تیم ملی خوشحالی کردند؟ آیا باید به 4 نفری که عصبیام میکنند توجه کنم یا بازیکنانم؟ آنها که اعتقاد دارم میتوانند کار بزرگی کنند. شاید بگویید من احمقم که اینجا هستم و در جواب بله بگویم ولی در جوابتان باید بگویم من جنگجو هستم، سنگر را رها نمیکنم. باور کنید یا نه دلیل دیگری هم دارد. خانوادهام از من پرسیدند داری در ایران چهکار میکنی؟! به جایی رسیدهام که دیگر میدانم باید چه بگویم. برای اینکه دوستان، بچهها و خانوادهام را در این چند ساله فدا کردم ولی به جایی رسیدم که به اینجا که، چون یک مربی خارجی هستم، اشخاص حق دارند به من مشت بزنند و بگویم ممنون، یک بار دیگر به من مشت بزنید. آقایان من 8 سال اینجا بودهام. این آن طریقی نیست که این کشور فکر میکند. این آن راهی نیست که کشور الان هست. من بعد از 8 سال به این نتیجه رسیدم بعضی افراد که سر و صدا میکنند، نماینده 70 میلیون ملت بزرگ ایران نیستند. یک چیز به شما قول بدهم. اولین روزی که در خیابانها قدم بزنم و یک نفر به من بگوید تو را دوست نداریم، ول کن برو، چون از تو بدمان میآید، همان روز ایران را ترک میکنم ولی به خاطر چند نفر خاص بخواهم بروم هرگز.
* بعد از 8 سال حضور در ایران عدهای میگویند شما یک جام به تیم ملی بدهکار هستید و اصلاً عملکرد ایران در جام ملتها سرانجام میتواند عیارتان را نشان دهد.
بعضیها توقع دارند پدیده قهرمان آسیا شود. شما دارید اینجا یک نفر را میکشید ولی برای من مهم نیست. ببینید ما از کجا شروع کردیم و حالا کجا هستیم. برای 10 سال آینده فوتبال ایران نسل بزرگی داریم. بیش از 5 سال تیم اول فوتبال در آسیا هستیم. دو صعود پیاپی به جام جهانی، آیا این کافی نیست؟ آیا میخواهیم اینجا تمام کنیم؟ نه ما میخواهیم با یک استایل خاص کار کنیم. الان نیاز به کمک شما داریم.