طرح اصلاح ماده 1041 قانون مدنی در 16 اسفندماه 96 تقدیم هیئترئیسه مجلس شد. طبق این طرح ازدواج دختران قبل از 13 سالگی و پسران قبل از 16 سالگی ممنوع است. همچنین ازدواج دختران 13 تا 16 سال و پسران 16 تا 18 سال مشروط به اذن ولی و تشخیص مصلحت دادگاه و تشخیص صحت جسمی برای ازدواج توسط پزشکی قانونی است.
در 4 مهرماه 97، یکفوریت این طرح با 151 رای موافق، 34 رای مخالف و 7 رای ممتنع تصویب شد.
موافقان طرح، از استدلالهای گوناگونی برای بالابردن حداقل سن ازدواج استفاده میکنند که در این گزارش به بررسی سه استدلال مهم آنها پرداخته میشود:
استدلال اول: لزوم رسیدن به بلوغ عقلی عاطفی برای زندگی زناشویی
از مهمترین دلایلی که برای افزایش حداقل سن ازدواج مطرح میشود لزوم رسیدن به بلوغ عقلی عاطفی برای زندگی زناشویی است. موافقان افزایش حداقل سن ازدواج، صرف بلوغ جسمی را برای ازدواج کافی ندانسته و بر لزوم رسیدن به بلوغ عقلی عاطفی برای ازدواج تاکید دارند. در همین زمینه فاطمه ذوالقدر، عضو فراکسیون زنان گفته است: «سازمانها و نهادهای مربوط باید هوشیاری لازم را به خانوادهها بدهند. باید آموزش داد که برای ازدواج، تنها بلوغ جنسی کافی نیست بلکه باید به بلوغ فکری و عقلی نیز رسید».
در مقدمهی طرح اصلاح ماده 1041 قانون مدنی آمده است: «ازدواج، یکی از مهمترین وقایع حیاتی هر انسانی است و تصمیمگیری صحیح و مناسب در این زمینه، سعادت فرد و شکوفایی جامعه را در پی دارد. در این زمینه علاوه بر بلوغ جسمی، برخورداری از استعداد روحی و روانی لازم برای پیشبرد زندگی زناشویی شرط اساسی است.
کماهمیت پنداشتن بلوغ فکری و روانی (رشد) زوجین در ازدواج میتواند صدمات جبرانناپذیری بر خانواده و بالنتیجه بر پیکره اجتماع وارد سازد و عموماً افرادی که به سن رشد نرسیدهاند در ادای تکالیف شرعی خود در مقابل همسر با مشکل مواجهاند. مطابق آمار، والدین نوجوان از مهارتهای پایینی برای پرورش فرزند خود برخوردارند و غفلت و سهلانگاری و کودکآزاری در ایشان بالاتر است».
استدلال دوم: ازدواج در سنین پایین منجر به آسیبهای روحی و خشونت خانگی میشود
بر اساس آنچه گفته شد، تاکید بر آسیبهای روحی متاثر از ازدواج زودهنگام، دلیل دیگر موافقان طرح افزایش حداقل سن ازدواج محسوب میشود. از دیدگاه موافقان افزایش حداقل سن ازدواج، این نوع ازدواجها موجب استرس، افزایش خشونت خانوادگی، افسردگی و اقدام به خودکشی در سنین نوجوانی میشود.
معصومه آقاپور، عضو کمیسیون اقتصادی مجلس، گفته است: «ازدواج زودرس موجب میشود دختران از رشد کافی برخوردار نشده و باعث مشکلات سقطجنین و آمارهای خطرناک جسمی شود. ناتوانی در مطالبهگری احقاق حق یکی دیگر از مشکلات این دختران است. در این زمینه آمار طلاق تا اندازهای خطرناک است و منجر به خودزنی و خودکشی میشود».
در این راستا و در مقدمه طرح اصلاح ماده 1041 قانون مدنی آمده است: «ازدواج در سن پایین که در اکثر موارد با اجبار از سوی والدین همراه است ازآنجاکه باعث میشود فرد بدون گذراندن دوران کودکی و نوجوانی، بهیکباره پا به عرصه مسئولیتهای اجتماعی ازجمله خانهداری، همسرداری و ... بگذارد در بلندمدت باعث نارضایتی و مشکلات مزمن روحی و روانی ازجمله اضطراب، افسردگی و پرخاشگری میشود. همچنین کودکان و نوجوانان متاهل بیشتر در معرض سوءاستفاده و خشونتهای خانگی هستند».
استدلال سوم: طلاق در سنین پایین بسیار زیاد است
استدلال دیگری که به تبع دو استدلال پیشین به آن استناد میشود، بالا بودن طلاق ازدواجهای زیر 18 سال است. در همین زمینه فاطمه سعیدی، عضو فراکسیون زنان مجلس، گفت: «یکی از عوامل افزایش آمار طلاق در کشور، طلاقهای رخداده در میان کودکانی است که در سنین کودکی ازدواج کردهاند. این کودکان در سالهای آینده با وجود فرزند یا بدون حضور او از همسران خود جدا میشوند».
همچنین معصومه آقاپور، عضو دیگر فراکسیون زنان مجلس، گفته است: «24 هزار کودکبیوه زیر 18 سال در کشور وجود دارد. ازدواج کودکان برازنده جمهوری اسلامی نیست و سن ازدواج باید افزایش یابد».
در مقدمه طرح اصلاح ماده 1041 قانون مدنی نیز آمده است: «بسیاری از کودکان و نوجوانانی که زودهنگام ازدواج کردهاند، پس از رسیدن به سن رشد و شکلگیری شخصیت، بدین بهانه که در زمان نکاح، از قدرت تصمیمگیری لازم یا تمیز کافی برخوردار نبودهاند، اقدام به طلاق میکنند که تبعات ناشی از این امر برای همگان روشن است».
پاسخ استدلال اول: سن مشخصی برای رسیدن به بلوغ فکری وجود ندارد
کارشناسان متعددی به موضوع لزوم رسیدن به یک سن مشخص برای بلوغ فکری و عوارض ناشی از ازدواج زودهنگام انتقاد دارند. به عقیده مخالفان طرح افزایش حداقل سن ازدواج، همهی افراد در یک سن مشخص به بلوغ فکری نمیرسند. در این راستا محمدتقی کرمی، عضو هیئتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی، میگوید: «مفهوم جوانی مرزهای کودکی را کوچک کرده و کودک 10 ساله آگاهی جنسی، Image و موضع دارد و درعینحال عاملیت دارند و اراده میکنند. در چنین شرایطی چرا اراده یک دختر 16 ساله را بهرسمیت نشناسیم؟ نمیتوان متر و معیار یکسانی قرار داد».
همچنین در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس با عنوان «ابعاد مسئله و وضعیت موجود ازدواج دختران در سنین پایین» آمده است: «بهطورکلی بهصرف رسیدن یا نرسیدن فرد به یک سن خاص نمیتوان در مورد توانایی او برای پذیرش نقشهای اجتماعی تصمیم گرفت. ازاینرو اظهارنظر در خصوص توانایی فرد، وابسته به شرایط محیطی، جسمی و فرهنگ منطقهای اوست؛ بنابراین استناد به یک سن مشخص فاقد هرگونه مبنای استدلالی است».
پاسخ استدلال دوم: متاهلین در سنین پایین، رضایت بالایی از زندگی خود دارند
به نظر منتقدان طرح اصلاح ماده 1041 قانون مدنی، افرادی که در سنین پایین ازدواج میکنند بیشتر از زندگی خود رضایت دارند. در همین زمینه در گزارش مرکز پژوهشهای مجلس آمده است: «طبق پژوهش «بررسی تاثیر ازدواج زودهنگام و دیرهنگام بر رضایت زناشویی» سن ازدواج بهتنهایی نمیتواند عامل پیشبینی کننده رضایت زناشویی باشد. همچنین بنا بر کتاب «طنین سکوت» نوشته کامیل احمدی، بهغیراز استان خراسان رضوی (37.5 درصد)، میزان رضایت جنسی در 6 استان دیگرِ با بالاترین نرخ ازدواج در سنین پایین (آذربایجان شرقی، خوزستان، سیستان و بلوچستان، آذربایجان غربی، هرمزگان و اصفهان)، از 66 درصد تا 89 درصد بوده که میزان بالای رضایت جنسی را نشان میدهد.
پایین بودن رضایت جنسی افراد زیر 18 سال نهتنها قابلیت اثبات ندارد که شواهد و تحقیقات موجود خلاف چنین ادعایی را نشان میدهد. در رابطه با خشونت خانگی، جامعترین پژوهش صورت گرفته از سوی دفتر امور اجتماعی وزارت کشور، مرکز امور زنان ریاست جمهوری و وزارت علوم در سالهای 1380 تا 1383 با عنوان «بررسی خشونت خانگی علیه زنان» است. طبق این پژوهش سن افراد در هنگام ازدواج از متغیرهای تاثیرگذار بر خشونت خانگی نیست و ازدواج در سنین پایین در دستهبندی این متغیرها جایگاهی ندارد».
پاسخ استدلال سوم: پایدارترین ازدواجها برای ازدواجهای در سنین پایین است
ازنظر مخالفان طرح افزایش حداقل سن ازدواج، دوام ازدواجهای دختران زیر 18 سال بیش از سایر گروههای سنی است. در این رابطه زهرا آیتاللهی، رئیس شورای فرهنگی و اجتماعی زنان و خانواده گفته است: «براساس آمارها شمار طلاق در ازدواجهای زیر 18 سال از ازدواجهای بالای 18 سال کمتر بوده و آمار طلاق در ازدواجهای بالای 18 سال چند برابر است».
بررسی آمارهای سازمان ثبتاحوال نشان از رابطهی مستقیم سن ازدواج و طلاق دارد. براساس آخرین گزارش سازمان ثبتاحوال کشور در سال 96، بیش از 50 درصد طلاقها برای زنانی است که بالای 30 سالگی ازدواج کردهاند. این آمار همچنین نشان میدهد که کمتر از 10 درصد از طلاقها مربوط به زنانی است که در سنین زیر 20 سال ازدواج کردهاند، درحالیکه بیش از 33 درصد ازدواجهای کشور در سنین زیر 20 سال رخ داده و تنها 19 درصد از ازدواجها مربوط به دختران بالای 30 سال است.
درصد ازدواج و طلاق(بر حسب سن زن در زمان ازدواج) در گروههای سنی مختلف؛ منبع: جدولهای برگزیده سالنامه آماری 1396 سازمان ثبتاحوال کشور
طبق نمودار فوق پدیدهی طلاق در زنانی که در سنین بالای 30 سال ازدواج میکنند بیش از 5 برابر زنانی است که در سنین زیر 20 سال ازدواج می کنند.
اولویت و استدلالهای اشتباه برای افزایش حداقل سن ازدواج
در پایان میتوان گفت در حالی طرح افزایش حداقل سن ازدواج توسط فراکسیون زنان مجلس در حال پیگیری است که مهمترین استدلالها برای توجیه این طرح با توجه به پژوهشها و آمارهای رسمی کشور رد شده است. ضمن آنکه این اتفاق در تقابل با سیاستهای کلی جمعیت مبنی بر تسهیل و کاهش سن ازدواج است.
منابع:
http://www.icana.ir/Fa/News/374089
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1397/07/04/1837705
http://www.irna.ir/fa/News/82341215
http://rc.majlis.ir/fa/legal_draft/show/1074320
http://www.yjc.ir/fa/news/6156233
http://www.salamatnews.com/news/223711
http://www.icana.ir/Fa/News/385680
http://rc.majlis.ir/fa/legal_draft/show/1074320
https://wrc.ir/news/view/2/76540
https://www.farsnews.com/news/13960719001703
https://www.sabteahval.ir/avej/tab-4770.aspx
http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=26440