از مسائل مهمی که جزء نیازهای انسان محسوب میشود دعا و نیایش است و درست مثل خداجویی از فطرت و ضمیر آدمی نشأت میگیرد. وقتی سیر و سیاحتی به این کره خاکی میکنیم و با ملت های مختلف و ادیان گوناگون و سنن و رسوم متفاوت آنها روبرو میشویم، میبینیم که هر کدام برای خود اوراد و اذکار و دعاهای مخصوصی دارند و هیچ جای دنیا را نمییابیم که مردمش از دعا جدا وبینیاز باشند. حتی آنها که بت میپرستند در معابدشان با تمام قد به خاک میافتند و دعا میخوانند. بنابراین دعا جزء نکات جدی و فطری ماست، ولی جای این گفت وگو هست که چگونه دعا کنیم و در برابر چه کسی دعا نماییم و بالاخره مسیر صحیح دعا کدام است؟
پاسخ به اینها در بحثهای ما روشن خواهد شد. قرآن شریف که چیزی را فرو گذار نکرده و جامعیت آن بر کسی پوشیده نیست، در تمامی مسائل مربوط به دعا، رهنمودهای بسیار روشن و جالبی را فرموده و در این جا که محور سخن درباره لزوم و ضرورت دعاست به دو آیه اشاره میشود تا فطرت های خفته و آشفته در خواب بیدار شوند و بیش از پیش به این مهم بپردازند. «قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ»[1] بگو اگر دعایتان نباشد پروردگار من اعتنایی به شما ندارد. «وَ قالَ رَبُّکُمُ ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ داخِرِینَ»[2] یعنی پروردگارتان گفته: مرا بخوانید تا اجابتتان کنم کسانی که از پرستیدن من کبر میورزند به خواری به جهنم وارد خواهند شد. امام محمد باقر ـ علیه السّلام ـ در تفسیر و تبیین این دو آیه چنین فرموده است: منظور از کلام خداوند که میفرماید: إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ... دعاست که برترین عبادت دعا میباشد.[3] و از آن گرامی سؤال شد آیا زیاد قرآن خواندن بهتر است یا زیاد دعا کردن. امام ـ علیه السّلام ـ فرمود: دعا خواندن، آیا نشنیدهای که خداوند متعال میفرماید: «قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ...» بگو اگر دعایتان نباشد پروردگار من به شما اعتنایی ندارد.[4]
ادب در دعا
این که انسان باید بداند چه چیزهایی از پروردگار خویش طلب کند و چه عباراتی را در این مرتبه استخدام نماید تعبیر به ادب در دعا میشود. قرآن و عترت به ما آموختهاند که چگونه دعا کنیم و چه چیزهایی را جهت سعادت دنیا و آخرت خویش از حضرت حق مسألت نماییم. در قرآن اغلب آیاتی که به عبارت ربّنا مزین شده بیانگر این واقعیت است که اهل ایمان را ارشاد فرماید تا چه چیزهایی را با چه جملاتی از خداوند تبارک وتعالی طلب کنند. «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ»[5] خدایا در دنیا و آخرت بر ما نیکی عطا کن و ما را از آتش نگه دار. «رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَکَ»[6]خدایا ما را از مسلمین قرار ده و نسل ما را از ایمان آورندگان بر تو قرار ده. «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً»[7] خدایا قلب ما را بعد از هدایت آلوده نکن و برنگردان و رحمتت را بر ما هدیه کن. و دهها آیات دیگر که همانند آیات فوق، ادب در دعا را به ما میآموزند.
چند چیز نشانگر رعایت ادب در دعا محسوب میشود، که اینک به مواردی از آنها میپردازیم:
1.بسم الله الرحمن الرحیم؛ رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرماید دعایی که اولش با بسم الله شروع شود رد نخواهد شد.[8]
2.ثنا و تمجید پروردگار؛ امام صادق ـ علیه السّلام ـ میفرمایند: در نوشتههای امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ بود که قبل از دعا، مدح و ثناء حضرت حق را بگویند.[9]
3.صلوات بر محمد و آل محمد.
4.توسل به اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ: امام رضا ـ علیه السّلام ـ فرمودند: هر گاه از خداوند تبارک و تعالی تقاضایی داشتی بگو خداوندا از تو میخواهم که بحق محمد و علی که نزد تو مقام والایی دارند حاجت مرا برآورده سازی.[10]
5.دعا در حق دیگران.
اخلاص در دعا
اخلاص در دعا به خاطر تفاوت درک و شناخت افراد مراتبی دارد. بعضی در این مقام هستند که انگیزه را از دعا خواندن از مقاصد مادی و دنیوی پاک کنند و با توجه به ثواب و عقاب اعمال و به قصد رسیدن به حور و غلامان و قصرهای آخرت و ترس از عذاب دوزخ دعا میخوانند و به همین علت در کتاب های دعا جستجو میکنند و هر دعایی که ثواب اخروی بیشتری داشت انتخاب میکنند. و برخی پا را فراتر نهاده و بدون طمع رفتن به بهشت و یا ترس از آتش جهنم، بلکه فقط جهت برقراری ارتباط با معبود و انس با حضرتش دعا میخوانند که این گروه از احرار و آزادگانند. «قُلْ إِنَّ صَلاتی وَ نُسُکی وَ مَحْیایَ وَ مَماتی لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین»[11] بگو ای پیامبر همانا نماز و طاعات و کلیه اعمال من و زندگی و مرگ من همه برای خداست، که پروردگار جهانیان است. حضرت امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ عبادت های مردم را به سه دسته تقسیم میفرمودند: انّ قوماً عبدوا الله رغبةً فتلک عبادة التجار: گروهی خداوند را به امید بهشت عبادت کردند که آن عبادت بازرگانان است. انّ قوماً عبدوا الله رهبةً فتلک عبادة العبید: و گروهی خداوند را از ترس جهنم عبادت کردند که آن عبادت بردگان است. انّ قوماً عبدوا الله شکراً عبادة الاحرار و گروهی خداوند را عبادت کردند از روی شکر و سپاس که آن عبادت آزادگان است.[12]
قصه همه وصل حور و خلد برین است/ غایت مقصود ما نه آن و نه این است
شرایط استجابت دعا
در قرآن نکات مهمی دیده میشود که حکایت از شرایط استجابت میکند (که خلاصه وار اشاره میشود):
1.معرفت و باور به این که پروردگار مالک علی الاطلاق است و همه چیز را در دست قدرت خویش دارد و اگر اراده کند پیچیدهترین گرهها را باز میکند. «تَبارَکَ الَّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»؛ بزرگ است آن که سلطنت به کف اوست و او به همه چیز تواناست.[13]
2.دل را مصفّا کردن، حساسیت و عظمت دل نسبت به سایر اعضا بر کسی پوشیده نیست و بیتردید وقتی دل مصفّا شد دعا اثر میبخشد. « أُولئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمانَ وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ»؛ این مردم پایدارندکه خدا بر دل هایشان نور ایمان انگاشته و بروح قدس الهی آنها را مؤید و منصور گردانیده است».[14]
3.استفاده از لقمه حلال؛ شاید بعضی توجه نداشته باشند که خوردن مال حرام چه اثرات سوء بر وجودشان میگذارد و چگونه راه استجاب دعا را مسدود مینماید؛ «وَ لا تَأْکُلُوا أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْباطِلِ وَ تُدْلُوا بِها إِلَى الْحُکَّامِ لِتَأْکُلُوا فَرِیقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ»؛ مال یکدیگر را بناحق نخورید و کار را به محاکمه قاضیان نیفکنید که به وسیله رشوه و زور پارهای اموال مردم را بخورید با این که شما آگاهی دارید.[15]
4.تضرع و انابه: «ادْعُوا رَبَّکُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَة»؛ پروردگار خویش را با تضرع وزاری و در نهان بخوانید.[16]
انس دایمی با دعا
این نمک نشناسی است که انسان در مواقع گرفتاری و هجوم مشکلات به درگاه الهی التجاء و انابه کند و همین که حاجتش برآورده شد و به مرادش رسید دست از دعا و نیایش بردارد و از آن بدتر گاهی ناسپاسی و طغیان کند. «وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ ضُرٌّ دَعا رَبَّهُ مُنِیباً إِلَیْهِ ثُمَّ إِذا خَوَّلَهُ نِعْمَةً مِنْهُ نَسِیَ ما کانَ یَدْعُوا إِلَیْهِ مِنْ قَبْلُ»؛ چون انسان را سختی رسید پروردگار خویش را بخواند و سوی او بازگردد وچون خدا نعمتی از جانب خویش بدو دهد آن سخت را که سابقاً خدا را به رفع آن میخواند فراموش کند.[17]
طلب مغفرت و رحمت:
در تمام قرآن 9 مورد به قهر خداوند، 20 مورد به سخط او، 13 مورد به انتقام حق تعالی اشاره شده، در حالی که به فضل حضرت پروردگار 107 مورد و به غفران و مغفرت 180 مورد و به رحمت او 352 مرتبه اشاره گردیده است. البته به غیر از 113 باری که اوّل سورههاو در سوره نمل دو بار قرار گرفته و این همه گواه این حقیقت است که ای بندگان الهی خود را زیر چتر رحمت خداوند مهربان و رؤف قرار دهید که خود فرموده است: «کَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ» ؛[18]یعنی رحمت را برای خود نوشته و واجب کرده است پس انسان همواره باید طلب مغفرت و رحمت کند، چنان که از آیات زیادی بر میآید که به یکی از آنها اشاره میکنیم. «رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الأبْرَارِ»؛ پروردگارا گناهان ما را بیامرز و بدیهایمان را بپوشان و مرا با نیکان بمیران.[19]
دعا برای سعادت دنیا و آخرت:
«رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ».[20] از بعضی آیات شریفه قرآن مثل آیه 193 و 194 از سوره آل عمران و 7 تا 10 سوره مؤمن برداشت میشود که ضمن داشتن عمل و انجام تکالیف شرعی باید جهت سعادت دنیا و آخرت در درگاه الهی دعا کرد و از حضرت حق خواست که رفع گرفتاری دنیا و عذاب آخرت را از ما بنماید.
موانع استجابت دعا:
اللهم اغفرلی الذنوب التی تجس الدّعاء:
موانع تا نگردانی ز خود دور/ درون خانه دل نایدت نور
بعضی میگویند ما دعا میکنیم پس چرا مستجاب نمیشود؛ این اشخاص باید علت را در خودشان بیابند و موانع را بر سر راه استجابت دعا بردارند و اینک به بررسی خلاصه موانع استجابت دعا میپردازیم.
1.غنا: تا مادامی که شخص گنه کار توبه واقعی نکند و از عمل زشت خویش نادم و پشیمان نباشد دعایش محجوب میماند. امام صادق ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «بیت الغناء لا تؤمن العجیعة و لا تجاب فیه الدّعوة و لا یدخلُهُ الملک»[21]خانهای که کانون غنا باشد، ایمنی از فجایع و حوادث تلخ ندارد، دعا در آن مستجاب نمیشود، فرشتگان در آن داخل نمیشوند.
2.ظلم و حق الناس: مهمترین راه استجابت دعا برطرف کردن ذمّة خود از حقوق مردم است زیرا اگر حقی از حقوق مالی یا آبرویی مردم به گردن ما باشد هر چه هم دعا با سوز و گداز باشد مورد اجابت واقع نمیشود. خداوند تبارک و تعالی به حضرت عیسی بن مریم ـ علیه السّلام ـ وحی فرستاد که به بنی اسرائیل بگو: «انی غیر مستجیبٌ لاحدٍ منکم دعوةً و لاحدٍ من خلقی قبله مظلمةٌ»؛ به تحقیق دعای احدی از شما را مستجاب نمیکنم در آن هنگام که مظلمه و حقی از بندگانم را بر گردن داشته باشید.
3.با حکمت الهی منافات داشته باشد: خیلی چیزهاست که مورد علاقة انسان است و فکر میکند که اگر دعا کند به آن میرسد در حالی که حکمت بالغه الهی خلاف آن را مصلحت میداند و چه بسا ما خیال میکنیم مصلحت ما در آن است و لذا گاهی زبان به شکوه و اعتراض باز میکنیم! «وَ عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»؛[22] شاید چیزی را که مکروه دارید که برای شما خوب است و شاید چیزی را دوست دارید که برای شما بد است خدا میداند و شما نمیدانید.
4.چیز غیر ممکن خواستن: امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «یا صاحب الدعا لا تسأل ما لا یکون و لا یحلّ»[23] ای کسی که دعا میکنی هیچ گاه چیز غیر ممکن و چیزی که حلال نیست از خداوند تبارک و تعالی طلب مکن.
دعا برای نسلی پاک
هر مرد و زنی که با هم زندگی مشترک تشکیل میدهند به طور طبیعی خواهان نسلی صالح و سالم هستند و این نیاز به دعا و مطالبه از جانب فضل پروردگار دارد. قرآن و اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ در این زمینه به آموزش دادهاند که از برای نسلی پاک باید دعا کرد و خاضعانه و عاجزانه از درگاه احدیت تقاضای اولاد صالح را نمود. «هُنالِکَ دَعا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ»؛ در این هنگام زکریا پروردگار خویش را بخواند، گفت: پروردگارا مرا از جانب خویش فرزندی پاکیزه بخش که تو شنوای دعائی.
دعا برای پدر و مادر
پدر و مادر چه در قید حیات باشند و یا از دنیا رفته باشند از فرزندان خود توقع توجه و عنایت به خود دارند. به خصوص وقتی در عالم برزخ قرار میگیرند و دستشان از دنیا کوتاه میگردد، نیازمند به دعا و خیرات فرزندان هستند. بلی دو رکعت نمازی که اولاد برای پدر و مادر میخواند و یا چند آیهای که تلاوت میکند در آن عالم روحشان شاد و متعالی میشود. «رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسابُ»[24] پروردگارا روزی که حساب بپا میشود من و پدر و مادرم را با همة مؤمنان بیامرز. پس به بیان قرآن بعد از طلب مغفرت برای خویش باید برای پدر و مادر دعا کرد و چه بسا فرزندانی که به خاطر فراموش کردن پدر و مادر حتی بعد از فوت آنها گرفتار نفرین شان در عالم برزخ شدهاند.
دعا برای سلامت نفس
گر چه اصلاح نفس و پاکیزه کردن جان صرفاً با دعا و نیایش انجام نمیگیرد، ولی نقش دعا و طلب توفیق از جانب پروردگار نقش اوّل را دارد و تا امدادهای غیبی نباشد کسی موفق به تزکیه نفس نخواهد شد. خداوند تبارک و تعالی وقتی داستان حضرت یوسف ـ علیه السّلام ـ را نقل میکند میفرماید: «لَوْ لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ کَذلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمخْلَصِینَ»[25] یوسف اگر برهان پروردگار خویش را ندیده بود رو بدو (زلیخا) کرده بود، چنین شد تا گناه و بدکاری از او دور کنیم که وی از بندگان خالص ما بود. آری باید از پروردگار تمنّا کرد تا دل وجان ما را از لغزش ها حفظ کند.
طلب توفیق در برپایی عبادات
«الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ»؛[26] کسانی که خدا را ایستاده و نشسته و به پهلو خوابیده یاد کنند و در خلقت آسمان ها و زمین بیندیشند و گویند: پروردگارا اینها را بیهوده نیافریدهای. پاکی پس ما را از عذاب جهنم نگهدار. به عبارت دیگر دعا سیم رابطه بین عمل و خداوند است و تا این اتصال برقرار نگردد عمل بالا نمیرود. پیامبر عظیم الشأن ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرمود: «عمل البرّ کلّه نصف العبادة و للدّعاء نصف» یعنی مجموعه کار پسندیده نیمی از عبادت محسوب میشود و نیم دیگر را دعا تشکیل میدهد. به احتمال زیاد منظور آن حضرت از بیان این مطلب آن است که عبادت از هر نوعش که باشد باید همراه با دعا و طلب توفیق از درگاه خداوند باشد که در غیر این صورت آن عمل و عبادت ناقص و کارساز نخواهد بود.
پی نوشت ها
[3] کافی، کلینی، دار الکتب الاسلامیه، ج 2، ص 446.
[4] بحار الانوار، مجلسی، ج 93، ص 299 و 300.
[8] بحار الانوار، مجلسی، بیروت، ج 93، ص 315.
[9] بحار الانوار، مجلسی، بیروت، ج 93، ص 315.
[10] بحار الانوار، مجلسی، بیروت، ج 96، ص 22.
[12] نهج البلاغه، علی ـ علیه السّلام ـ حکم و مواعظ، 237.
[21] بحار الانوار، مجلسی، بیروت، ج 93، ص 329.
[23] بحار الانوار، مجلسی، بیروت، ج 73، ص 374.