یکی از روابط مهمی که بعد از پیمان ازدواج بین زوجین برقرار می وشد روابط زناشویی است . روابط زناشویی یکی از دلایل نیاز افراد برای ازدواج است که باید این نیاز را در زندگی زناشویی خود با شریک زندگیشان در میان گذاشته و به رفع آن بپردازند . اما اینکه چقدر این نیاز در زندگی زناشویی مهم است و نقش پاسخ دادن درست یا غلط به آن در زندگی زناشویی را می توانید در این مقاله بخوانید.
روابط زناشویی چنددرصد ازدواج است؟
یکی از مسائل مهمی که این روزها در ذهن بسیاری از زوجهامطرح است میزان اهمیت رابطه جنسی در زندگی زناشویی است.خانوادههای زیادی دچار طلاق جنسی شدهاند که شاید در بسیاری از موارد به اشتباه به طلاق عاطفی تعبیر شود ولی کارشناسان میگویندطلاق جنسی از طلاق عاطفی جداست و طلاق جنسی خیلی زود به طلاق عاطفی منجر میشود.اینکه چقدر این رابطه مهم است و چند درصد از زندگی را تشکیل میدهد موضوعی است که دکتر بهنام اوحدی، روانپزشک درباره آن توضیح داده است.
پیشتر در مشاورههای سنتی و قدیمی گفته میشد رابطه جنسی 20 تا 25 درصد ازدواج است.واقعیت این است که برای قدیمیها منظور از ازدواج تشکیل یک نهاد اجتماعی بود و نه لزوما اغنای غریزه جنسی.در گذشته وقتی دو نفر ازدواج میکردند و خانه و خانوادهای تشکیل میدادند، قصدشان این بود که سفرهای بیندازند و مهمانی بدهند و جمعی را دور خود جمع کنند و رابطه جنسی در راستای تولید مثل بود.
در اصل فرزندان به چشم نیروی کار دیده میشدند و در خانهها و باغهای بزرگ نیروی کار از بین اعضای خانواده تامین میشد.در این میان تعداد کمی به بعد لذت این رابطه توجه میکردند و بهویژه در خانمها این توجه بسیار کم بود.خانمهای زیادی در آن دوران هرگز در طول عمر خود به ارضای جنسی نرسیدند و ناکام، سرخورده و حتی از مسائل جنسی متنفر شدند.
تقابل سنت و مدرنیته در روابط زناشویی
بهتدریج با صنعتی و مدرن شدن جامعه دیگر نگاه به فرزندان، نگاه به نیروی کار نبود و با کاهش متراژ خانهها فرزندان هم تعدادشان کم شد.آنچه بهویژه در 50-40 سال اخیر در جامعه ما رخ داده کاهش چشمگیر تعداد فرزندان است.حالا دیگر تعداد فرزندان از هفت، هشت بچه به دو بچه رسیده و رهاورد مدرنیته لذت از غرایز جنسی است.حالا دیگر رابطه جنسی از ابزاری در جایگاه تولید مثل به یک ابزار لذت تبدیل شده است.
چه زوجهایی در روابط زناشویی خود موفق ترند؟
در حال حاضر خانواده لزوما یک نهاد اجتماعی و اقتصادی نیست و کارکردی پیدا کرده که افراد میخواهند در آن لذت ببرند.به همین دلیل در این سیستم اجتماعی آدمهایی که خیلی درونگرا باشند یعنی به نحو بیمارگونهای درونگرا و جداییگزین باشند شاید بتوان گفت 20 تا 25 درصد ازدواج را در رابطه زناشویی میبینند اما افراد طبیعی 50 تا 75 درصد ازدواجشان مربوط به رابطه زناشویی است.در حال حاضر همسرگزینی بر اساس معیار فیزیکی و رفتاری است و به همین دلیل همسر به عنوان همبستر باید ویژگیهای مورد انتظار دو طرف را داشته باشد.باید طرف مقابل از نظر فیزیکی و رفتاری جذابیت جنسی، آمیزشی و زناشویی داشته باشد.
پیش از ازدواج باید بدانید
بسیاری از بزرگترهای خانواده با جوانی که قصد ازدواج دارد صحبت میکنند و به او میگویند که قیافه و اندام عادی میشود و تاکید میکنند اگر زیر یک سقف بروید جذابیت جنسی، فیزیکی و رفتاری ایجاد میشود اما تازه جوان بعد از ازدواج متوجه میشود که همسرش کوچکترین جذابیتی برایش ندارد و متاسفانه ممکن است موردی که برایش جذاب است را در جامعه عمومی ببیند و اینجاست که همبستر از همسر جدا میشود.نکته مهم اینجاست که اغلب مشاوران ازدواج و روانپزشکان اصلا همخوانی جنسی و زناشویی را میان دو نفر نمیسنجند و متاسفانه حتی همخوانی شخصیتی دوطرف را هم چه به لحاظ سرشتی و چه به لحاظ منش درست ارزیابی نمیکنند و در نهایت ازدواجها به شکست میانجامد.
درمانگر معجزه نمیکند!
اگر دو نفر به هیچ عنوان برای هم کششی ایجاد نکنند متاسفانه درمان مشکلات رابطه جنسی با کمک داروها چندان رضایت بخش نخواهد بود.بخشی از این موضوع بیولوژیک است.این بخش از میل جنسی به آفرینش فرد مربوط است و با هیچ دارویی قابل تغییر نیست.پس تنها کاری که میتوان انجام داد این است که دو نفر از این لحاظ به هم نزدیک باشند.یک ضربالمثل قدیمی ایرانی است که میگوید کبوتر با کبوتر باز با باز.پرواضح است که این دو پرنده چقدر با هم تفاوت دارند.بر همین اساس امیال جنسی افراد حدود متفاوتی دارد و به قول معروف یک کبوتر نمیتواند با باز ازدواج کند.به همین دلیل است که همتایی جنسی زناشویی در ازدواجها باید توسط مشاوران کاربلد ارزیابی شود و مشاوران نابلد هم باید سریعتر شیوه سنجش این موضوع را یاد بگیرند.
فرمول روابط زناشویی خود را پیدا کنید
اگر خودتان بخواهید ببینید که از نظر امیال جنسی چقدر با طرف مقابلتان همخوانی دارید باید یک فرمول بسیار ساده را بدانید و آن هم میزان خور و خواب، خشم، طنز و شهوت است.فردی که زیاد میخورد یا خوشخواب و طناز است، معمولا در رابطه زناشویی هم موفق است.بهطور کلی افراد را میتوان به دو دسته تقسیم کرد؛ افرادی که زیاد میخوابند و افرادی که کم میخوابند.کسانی که نیازمند خواب کم هستند و با دوره خواب کوتاهی سرحال میشوند و سرزنده، شاداب و پر انرژی هستند، افراد تیزی هستند و از نظر جنسی فعالترند و ذاتا مهارتهای جنسی زناشویی را بهتر بلد هستند و البته جاهطلبتر بوده و در زندگی بلندپروازترند ولی افرادی که خواب طولانی دارند عموما تنبلترند و تغییر فاز بیشتری دارند و اغلب هم میل جنسی کمتر و مهارتهای جنسی پایینتری دارند.این است که ازدواج فردی که زیاد میخوابد با فردی که کم میخوابد میتواند فاجعهآمیز باشد.
همخوانی جنسی و شخصیتی شرط اول روابط زناشویی است
همخوانی جنسی زناشویی و شخصیتی هر دو در درجه نخست اهمیت قرار دارند و نمیتوان گفت کدامیک از اینها مهمتر است ولی عموما افرادی که همخوانی جنسی زناشویی بیشتری دارند اغلب خانوادههای پابرجاتری دارند.خیلی وقتها شما میبینید که مردی خوب پول درنمیآورد، وضعیت مالی خوبی ندارد و وضعیت بهداشتی خوبی هم ندارد و در خانه بسیار راحت است و آدم خوشکلامی نیست اما همسرش از او طلاق نمیگیرد، خیلیها فکر میکنند این زن برای بچهها به زندگی ادامه میدهد اما این واقعیت ندارد و این رابطه جنسی است که خانواده را حفظ کرده است.رابطه زناشویی مانند موتور کشتی است؛ اگر موتور کشتی از کار بیفتد این کشتی دیگر در دریا پیش نخواهد رفت مگر با اندک موجی که به عقب و جلو برود ولی قطعا هدفمند نیست.
آموزش را در روابط زناشویی فراموش نکنید
آموزش هنر همآغوشی و مهارتهای زناشویی به مردان باید انجام شود.مسائلی مانند پیشنوازی و پسنوازی در رابطه جنسی باید حتما رعایت شود.ضمن آنکه میزان توقع زوجین از روابط زناشویی باید شفاف اعلام شود.اگر کسی از پس ارضای جنسی همسرش برنیاید اصلا نباید بچهدار شود و باید ابتدا به درمانگر مسائل جنسی مراجعه کند و تا زمانی که این مشکل حل نشده به بچهدار شدن فکر نکند.
جوانان فکر میکنند باید اول عاشق شوند و بعد ازدواج کنند در حالی که عشق بعد از دو تا سه سال رنگ میبازد و باید طرفین کاری کنند که عشق به صمیمیت تبدیل شود.صمیمیت اجزایی مانند همآغوشی، بوسه و نوازش فیزیکی را شامل میشود که نباید از آنها غافل شد.با توجه به آمار رو به افزایش طلاق در جامعه باید آموزش لازم در این زمینه وجود داشته باشد و زوجین آگاهانه با این مساله برخورد کنند.زن و مرد باید در این زمینه خودشان را ارتقا دهند.
در حال حاضر خانمها بیشتر از تلویزیون و فیلمها استقبال میکنند و با توجه به آگاهی که پیدا کردهاند در زمینه روابط زناشویی خودشان را ارتقا دادهاند اما آقایان متاسفانه هنوز غافل هستند بنابراین خانمها از نظر هنر همآغوشی و مهارتهای زناشویی رشد زیادی کردهاند.به همین دلیل است که رشد آمار فرازناشویی در زنها در جامعه ما در دهه اخیر از تصاعد هندسی تبعیت میکند ولی در مردها از تصاعد حسابی پیروی میکند.
آشنایی قبل از ازدواج مهم است
با توجه به قوانین و سنتهایی که در کشورمان وجود دارد بهترین کار این است که افراد قبل از ازدواج دائم برای مدتی ازدواج موقت داشته باشند که به آن ازدواج مشروط گفته میشود.در این مدت جوانها با هم زندگی میکنند و اگر همهچیز خوب پیش رفت میتوانند پیمان ابدی با هم ببندند.
بد نیست بدانید که : چرا زندگی زناشویی پس از مدتی هیجان اولیه خود را از دست می دهد
در حقیقت هر زندگی مشترکی بدون توجه به این مطلب که در آغاز تا چه حد داغ و پرحرارت بوده، پس از مدتی هیجان اولیه خود را از دست می دهد. در این حالت برقراری رابطه جنسی به کمترین میزان خود می رسد.
البته اگر در طول این دوره دو طرف از طرق دیگر بتوانند نزدیکی موجود را حفظ کنند، مشکل حادی به وجود نخواهد آمد. اما شادی و رضایتمندی از آمیزش، زمانی به طور کلی از زندگی مشترک محو میشود که زوجین یکدیگر را در انتهای لیست اولویت هایشان قرار دهند و با هم مانند هم اتاقی رفتار کنند و نه بیشتر. اغلب در این زمان اگر رابطه جنسی هم برقرار شود، بیشتر به خاطر مرتفع کردن نیازهای جنسی است و طرفین هیچ اهمیتی به مهر و محبتی که می تواند از این طریق ایجاد شود، نمی دهند.
منبع : سیب سبز ، پارسی طب