خبرگزاری تسنیم: محدوده ارتباط با نامحرم از جمله مواردی است که سؤالات زیادی را در ذهن عموم جامعه ایجاد کرده است. به خصوص اینکه گاهاً شاهدیم در مهمانیهای خانگی حد و حدودی که عُرف و شرع برای ارتباط با نامحرم در نظر گرفته است، مورد چالش قرار میگیرد. در این شرایط افراد توانایی ندارند باید چه رفتاری از خود بروز دهند. برخی از مصادیق ارتباط با نامحرم شامل دیدن، لمس کردن و شوخی کردن است. در ادامه به برخی از این مصادیق بر اساس احکام شرعی اسلام میپردازیم.
لمس کردن
اول اینکه منظور از احکام لمس نامحرم در دین اسلام همان «مصافحه» یا دست دادن است نه هرگونه لمس کردنی. مگر در شرایط ضروری مثل نجات دادن جان جنس مخالف که در ادامه به آن اشاره میشود؛ در صورت کلی از جمعبندی احکام مرتبط با لمس کردن نامحرم سه نکته برداشت میشود: لمس کردن در شرایط ضرورت و اضطرار باشد؛ بدون قصد لذت باشد؛ دست دادن از روی حائل باشد.
درباره مورد اول یعنی لمس در حد ضرورت، ابتدا نیاز است به معنا و مفهوم ضرورت اشاره شود. اندیشمندان برای ضرورت و مضطرّ حدی در نظر گرفتهاند که عبارت است از نیاز و حاجت شدیدی که عدم توجه به آن سبب هلاکت و تلف جان میشود. بنابراین، اگر ضرورت کمتر از این حد باشد مجوز ارتکاب حرام یا ترک واجب نخواهد بود.
با این توضیح در صورت کلی تمام احکام در شرایط ضروری دستخوش تغییراتی قرار میگیرد. مثلاً خوردن مردار حیوان حرام است، امام خوردن از آن در حدی که انسان را از گرسنگی مرگ نجات دهد، اشکالی ندارد. این حکم بر لمس نامحرم جریان دارد. ابوحمزه ثمالی از امام باقر (ع) پرسید: زن مسلمانی به بدنش آسیبی رسیده، جایی از بدنش که نگاه به آن جایز نیست شکسته یا جراحت برداشته، مرد برای معالجه آنها بهتر است آیا میتواند به آن مواضع نظر کند؟ امام (ع) فرمود: اگر مضطر باشد مانعی ندارد (کافی، ج. 5، ص. 534) البته برای پزشکانی که قصد مداوای بیمار نامحرم را دارند، احکام جداگانهای از سوی مراجع تقلید صادر شده که میتوان به این احکام رجوع کرد.
موارد دیگری مثل نجات جان جنس مخالف از یک حادثه مثل جلوگیری از غرق شدن، تنفس مصنوعی، جلوگیری از یک حادثه سخت و ... از شرایطی است که در حالت اضطرار نه تنها اشکالی ندارد بلکه گاهاً واجب محسوب میشود. تمام این موارد اگر هیچ حکم دینی هم نداشته باشند عقل ایجاب میکند جلوی حادثه گرفته شود.
درباره دست دادن از روی حائل یا پارچه، حکم کلی آن به این صورت است که پارچهای میان دو دست متصافحان فاصله ایجاد کند و به عبارت دیگر مصافحه از روی پارچه پیراهن یا ... انجام گیرد. از استثنایی که در روایات این باب اشاره شده است، معلوم میشود آنچه در حرمت مصافحه مدخلیت دارد، لمس زن نامحرم است لذا اگر چیزی مانع از لمس جنس مخالف شود، مصافحه اشکال نخواهد داشت. اینکه این مورد در چه شرایطی مصداق پیدا میکند واقعاً جای تعمق دارد. به عنوان نمونه در زمان پیامبر (ص) بودند بانوانی که به خاطر ارادتشان به ساحت مقدس پیامبر (ص) قصد داشتند با ایشان دست بیعت دهند، اما حضرت از این کار ممانعت میکرد. امام صادق (ع) در این باره فرمود: «دست پاکیزه و طاهر پیامبر (ص) پاکیزهتر از آن بود که دست زن نامحرم را لمس کند.» (الکافی، ج. 5، ص. 526)
در این روایت میخوانیم سعدان میگوید امام صادق (ع) به من فرمود: آیا میدانی پیامبر (ص) چگونه با زنان بیعت کرد؟ عرض کردم خدا و رسولش به این مطلب آگاهترند. حضرت فرمود: پیامبر آنان را دور خود جمع کرد و ظرفی طلبید و آبی در آن ریخت، سپس دست خود را در آن فرو برد و به زنان فرمود: با شما بیعت میکنم بر اینکه به خدا شرک نورزید و… آن گاه گفت: آیا به این امور اقرار کردید؟ آنان گفتند: بله؛ سپس پیامبر (ص) دست خود را از ظرف خارج کرد و به زنان گفت: دست خود را در ظرف فرو ببرید و زنان چنین کردند و فرمود: دست پاکیزه و طاهر پیامبر (ص) پاکیزهتر از آن بود که دست زن نامحرم را لمس کند.» (الکافی، ج. 5، ص. 526)
بنابراین نباید تصور شود دست دادن با نامحرم در شرایطی که حائل یا پارچهای در میان است، جوازی برای تداوم این کار است و باید تبدیل به روال عادی شود بلکه اصل احکام شرعی اسلام عدم افتادن در گناه و حتی «ریبه» یا «تزلزل قلبی» و یا مفسده حتی در یک لحظه بسیار کوتاه است؛ چرا که همان یک لحظه زمینهساز گناهان بعدی خواهد شد و انسان را به عمق رذالت سوق میدهد. در شرایطی که قرآن حتی صدای زنان را عامل تهییج بیماردلان میشمرد و میفرماید: «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ؛ پس به ناز سخن مگویید، تا آن کس که در دلش بیماری است طمع ورزد»، دست دادن با نامحرم جای خود دارد. نبی مکرم اسلام (ص) با این عظمت روحی و معنویشان از این کار در شرایط عادی ممانعت میکرد، با این وجود تکلیف برای مردم عادی مشخص است. از این جهت دست دادن با نامحرم حتی همراه با حائل، به ندرت مصداق پیدا کرده و میکند.
در آخر باید اشاره داشت که احکام دین مبین اسلام و حتی تمام ادیان آسمانی بر اساس رشد و تعالی انسان به سوی والاترین ارزشهای انسانی تنظیم شده است و خداوند به عنوان مهندس عالم و آدم در هر عرصهای محدودیتهایی را مشخص کرده تا با رعایت این محدودیتها بهانهای برای رشد انسان فراهم شود. اکنون اگر فرهنگ جوامع غربی با انحطاط شدیدی مواجه شده است، به دلیل عدم تقید به ارزشهای الهی است. در غرب زن ابزاری برای شهوت و ثروتاندوزی است در صورتی که تا قبل از عصر رنسانس محدودیتهایی برای ارتباط با جنس مخالف وجود داشت و زنان تقید به حفظ حجاب کامل داشتند. هرچند اکنون به صورت جسته و گریخته برخی از زنان اصالت خود را حفظ کردهاند.
وضعیتی از حجاب زنان اروپا در 110 سال گذشته