مهدی بذرافکن
در اصول گزارش نویسی «بررسی میدانی موضوع و اینکه چگونه میتواند به سوالات گزارش، پاسخ دهد و اطلاعات لازم را جمع آوری و افرادی که با موضوع، ارتباط نزدیک دارند را مشخص کند» از اهمیت بالایی برخوردار است.
روز گذشته اما من به صورت کاملا غیر اتفاقی و با جستجویی در اینستاگرام، شاهد پخش مستقیم یک مکانی که سگ های وارداتی را به فروش می رساند،بودم.
فروشنده از نوع سگ هایی که موجود بود می گفت؛از سن و سالشان،از نژادشان و البته قیمتشان.
در همین بین مخاطبان او که اغلب دوستداران و خریداران این نمونه سگ ها هستند سوالات خود را می نوشتند و جناب فروشنده به آنان پاسخ می گفت.
این لایو حدود 20 دقیقه ای، بررسی میدانی را برایم آسان کرد و دیگر نیازی نبود تا مثلا به محل نگهداری و فروش این سگ ها در فرمانیه مراجعه کنم.
بنده خدا آقای فروشنده در حالی که از سگ های خود فیلم می گرفت و پخش می کرد با حوصله بالایی به سوالاتی که مطرح می شد نیز پاسخ می گفت؛ سگ هایی که انگار بلد بودند در آن پخش مستقیم چگونه دلبری کنند و دل از کف متقاضیانشان ببرند.
خدمت شما عارضم که تا همین دیروز بنده هیچ نام و نشانی از این نوع سگ ها نمی دانستم و اصلا به ذهنم هم خطور نمی کرد چنین اسم های عحیب و غریبی داشته باشند،سگ هایی وارداتی که به گفته فروشنده از پاسپورت و کارت شناسایی هم برخوردار هستند.
به این اسم ها توجه کنید:شیتزوکراس،یورکشایر،داشهوند،پاگ،مالتیز، پامرانین خرسی،پامرانین روباهی،پودل عروسکی،پیکیتنز تبتی،مروت وایلر و...
قیمت ها هم برای خود حکایتی دارد. از 5 میلیون تا 7 میلیون و بالاترینش 12 میلیون تومان بود، شاید هم بیشتر.
در این میان،قشر مایه دار که تکلیفشان مشخص است. کسی که ماشین شخصی اش میلیاردی است، پرداخت 12 میلیون تومان برای یک سگ چیزی نیست. اصلا یکی که سهل است 10 تا بخرند به هر حال دارندگی هست و این هم یک نوع برازندگی است لابد و مثلا به من هم هیچ ربطی ندارد. پولشان است می خواهند سگ بخرند یا هر موجود دیگری.
مساله اما-که علت اصلی نوشتن این مطلب شد- حرف یکی از دوستانم است. او دانشجوی دکترای روان شناسی است و در دفتر مشاوره ای کار می کند.
این دوست می گفت مورد داشته ایم که آقایی 35 ساله به دفتر ما مراجعه کرده و برای مشکلی عجیب مشاوره می خواسته،او که زندگی خود را به خاطر چشم و هم چشمی همسرش با دیگران در خطر می دیده با درخواست همسرش برای خرید یک سگ -از همین نوع سگ هایی که خدمتتان عرض کردم- مواجه شده،سگی که رقم خریدش 10 میلیون تومان است.
این بنده خدا توان خرید چنین سگی نداشته، جالب آن که همسرش گفته باید وام بگیری و هر طور شده این سگ را بخری!
خلاصه این که این آقای 35 ساله واقعا برای ادامه زندگی اش احساس خطر کرده و به دوست ما پناه آورده بود. گفت و گو با همسر این فرد هم نتیجه چندان خوبی در بر نداشته و شاید تنها مزیت آن گرفتن فرصتی سه ماهه آن هم برای دریافت وام جهت خرید سگ بوده است.
این مطلب احتمالا باید با گفت و گوهایی با روان شناسان و جامعه شناسان پایان می یافت. اما چه فایده، گیرم با این عزیزان حرف می زدیم و نظرشان را هم جویا می شدیم؛ با این کار آیا آن خانم محترمه و امثالش از خر شیطان پیاده می شوند که بی خیال خریدن سگ 10-12 میلیون تومانی آن هم در این شرایط اقتصادی، آن هم با وام پربهره 5 ساله شوند؟متاسفانه نمی شوند....