خبرگزاری فارس: در جهان معاصر، رسانه بخش عظیمی از روزمرگی انسان را در برگرفته است؛ به طوری که میتوان گفت: انسان و رسانه دو موجود جدای از هم نیستند که بتوانند به شکل کاملاً جدا از هم تداوم یابند، بلکه آنها مکمل یکدیگر هستند. به عبارتی دیگر، رسانه به مثابه منظر، تفسیر و تعبیر خویش از جهان را برای انسان نمودار میکند؛ بنابراین نقش رسانه بسیار فراتر از پیامرسانی است، چرا که انسان در محیط رسانهای با پیرامونش ارتباط برقرار میکند تا جایی که با پیشرفت تکنولوژیهای نوین، تصور انسان از مکان ـ. زمان متحول خواهد شد. از طرفی دیگر دو عامل یعنی، پیوند میان سرمایهداری جهانی با تکنولوژی و از میان رفتن دوگانه دولت و سرمایهداران ـ. دولتها تبدیل به نماینده سرمایهداران شدهاند ـ. سبب تشدید این روند شده است.
ایران به عنوان کشوری در حال پیشرفت، ناگزیر در مسیر تعریف شده توسعه جهانی قرار گرفته است، لذا برخی روندهای مرسوم جامعه ایرانی بر اساس قواعد جهان سرمایهداری عمل میکند؛ قواعدی که ناسازگاری آن در زمینههای مختلف فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایرانیان، ظهور و بروز داشته است.
در این میان، با رخداد انقلاب اسلامی، مسئله محوری تاریخ تفکر انسان مسلمان ایرانی، در عرصه عمومی بسط بیشتری یافت؛ عرصهای که با گسترش فضای رسانهای، بیش از پیش برجسته شد و در ایران اغلب صاحبان رسانه بر اساس مبانی تئوریک پذیرفته شده و سپس منافع حزبی، سیاسی و طبقاتی خویش، از چالشهای موجود تصویرسازی میکردند.
در میان انبوه محتوای تولیدی در 4 دهه اخیر انقلاب اسلامی، تعداد معدودی از برنامهسازان به سراغ شفاف سازی مبانی نظری یعنی لایههای عمیق تری که در سطح عمومی ظهور و بروز داشت، رفتند. برنامه زاویه با عنوان بررسی مسائل علوم انسانی در حوزه و دانشگاه، سپس تحلیل مسائل جامعه ایرانی از منظر علوم انسانی، تلاش کرد چالشهای گذشته، حال و آینده جامعه ایران را به میز گفتگو بکشاند و در مسیر خود به خصوص در سالهای 96 و 97 نه فقط مخاطبان تخصصی، بلکه مخاطبان عمومیرسانه ملی را به تفکر و گفتگو در ساحتهای نظری مسائل دعوت کند.
فهرست بلندی از تمایزات برنامه زاویه در دوران سردبیری عبدالله صلواتی ـ. یعنی ویژگیهایی که سبب تراز شدن برنامه زاویه در حوزه علوم انسانی بوده است ـ. وجود دارد، اما محوریترین آنها به شرح ذیل است:
الف) رویکرد نظری به مسائل: یکی از مصائب اصلی در سطح نخبگان و سیاستمداران، هژمونی رویکردهای مهندسی و پزشکی توسط تکنوکراتها و تکنسینها در مسائل فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی است. بخش عظیمی از آسیبها، هدررفت ثروت ملی، فرسایشهای سیستمی، ناکارآمدی در مدیریت و... نبود نگاههای نظری و انسانی به مسائل است. در این شرایط، برنامه زاویه با دعوت از مسئولان ارشد نظام در کنار استادان برتر حوزه و دانشگاه در علوم انسانی تلاش کرد در سطحی نظری و نه ژورنالیسم، در تشخیص صحیح مسائل اساسی کشور مؤثر باشد.
ب) نگاه سیستماتیک به مسائل: خصوصیت دیگر برنامه زاویه ترویج نگاه همهجانبهنگر با ترسیم آیندهای بهتر برای حل مسائل بود. زاویه در پی تبدیل اندیشه و دانش علوم انسانی به قواعد و سیستم مدیریتی بود، چرا که همواره هماهنگی در سطح فکر و اندیشه، بهترین مسیر برای کنار هم قرار گرفتن ملت و دولت و مراجع قدرت با نخبگان است. به طور نمونه، در یکی از برنامهها زاویه به تعارض ساختاری و درونی موجود در سازمان سنجش با دانشگاه و مدارس در ارتباط با حذف کنکور پرداخت و به خوبی در آن برنامه روشن شد که نه خلاء قانونی و نه خلاء مدیریتی، سبب اجرایی نشدن کنکور نمیشود، بلکه تعارض روابط سیستماتیک و ساختاری میان نهادها به خصوص درحوزه اقتصادی، مانع از این امر است.
ج) اصلاح ساختارها: در جهان معاصر، مدیریت بیش از افراد بر عهده ساختارها با پشتوانههای قانونی است. به همین جهت تغییر و تحول در عرصه مدیریت فردی برای حل مسائل موثر واقع نمیشود. برنامه زاویه با برجستهکردن نقش ساختارهای حاکم در مدیریت کشور، اشکالات قانونی موجود در دستگاهها و نهادها، اهمیت آن را برای نخبگان و مسئولین ارشد نظام، روشن میساخت و همواره در پی سازگاری و اصلاح حداکثری ساختارها با فرهنگ دینی و بومی ایرانیان بود. وجه ممیزه دیگر برنامه زاویه عبور از کلیگوییهای مبتنی بر اصول ثابت انقلاب اسلامی به سمت نگاههای جزیی، مصداقی و موردی، معطوف به ارزشهای اسلامی و آرمانهای انقلاب اسلامیبود؛ موضوعی که تبدیل به یکی از چالشهای اصلی در گفتمان انقلاب اسلامی شده است.
د) تفکر و گفتگو: فراهم شدن امکان گفتگو، تمرین همفکری، مقابله با سوءتفاهمات و پیشداوریها، تعامل و تبادل واقعی افراد، فهم یکدیگر به دور از اقتدارگرایی، به رسمیت شناختن دیگری، راه انداختن بحثهای دانشگاهی و مهمتر از همه، توافق حداکثری میان نخبگان حوزوی و دانشگاهی در اصول مطلق علمی، از دیگر ویژگیهای برنامه زاویه بود. زاویه با نگاهی کاملاً علمی، استادان مختلف حوزه و دانشگاه را به میز گفتگو و تفکر دعوت میکرد و بدون قضاوت و موضع پیشینی به گفتگو مینشست. اینکه استادان برتر با حسن اعتماد به عوامل زاویه دعوت آن را میپذیرفتند و در کنار مسئولان و حتی مخالفان خویش به گفتگو مینشستند نشان از ظرفیت برنامه زاویه و بیش از این، ظرفیت عظیم و منطق بینظیر انقلاب اسلامی و تفکر متعهدانه داشت.
هـ) اجماع میان نخبگان حوزه و دانشگاه: از ابتدای انقلاب اسلامی، ایده وحدت حوزه و دانشگاه مطرح شد و دست کم در مقام تحقق، انتظارات محقق نشد. زاویه علاوه بر تلاش برای ایجاد اجماع میان نخبگان حوزوی و دانشگاهی، در جهت پیوند زدن این اجماع با نهادهای سیاستگذاری تلاش کرد. از جمله مصادیق این جهتگیری، به پذیرش اصولی ثابتی همچون محوریت علم و تخصص، تسلط نخبگان دانشگاهی و حوزوی بر نهادهای سیاستگذار، پرکردن خلاءهای قانونی فساد، به بحث و گفتگوکشاندن قوانین مصوب از منظر علوم انسانی، عقبراندن محوریت سیاست و حاکمیت نخبگان بر نهادهای علمی حوزه و دانشگاه و... میتوان اشاره داشت.
تعهد عوامل برنامه به خصوص مجری زاویه، دکتر صلواتی بر مبانی نظری اسلام، برجستهسازی پایههای فکری ـ. فلسفی آرمانهای انقلاب و نظام جمهوری اسلامیایران، به چالشکشیدن مبانی توسعه غربی، نشان از پیوند تخصص و تعهد در عین انتقاد به وضعیت موجود بود.
در آخر زاویه با تلاش خویش توانست خود را تبدیل به مصداق حقیقی سخن امام خمینی (ره) مبنی بر دانشگاهبودن رسانه ملی و همچنین سخن استاد شهید مطهری کند که میفرمود: در هر گفتگوی آزادمنشانهای، همواره مبانی اسلامی و عقلی ما پیشقدم است.
اما در ادامه روند مطلوب این برنامه دچار وقفه شد. تابستان امسال (97) بود که تیم زاویه به کلی تغییر یافت و این اتفاق مقارن با تغییر مدیریت شبکه چهار بود. زاویه از اولین قسمت از فصل جدیدش با موضوع نسبت اندیشه و رسانه، با تغییراتی نهچندان مطلوب در تیم پژوهشی، مجری برنامه، دکور و... روی آنتن رفت. برنامه پس از سپاسگزاری و تعارفات میان مهمانان و مجری از عوامل گذشته برنامه زاویه، با طرح سوالی، مبنی بر تعارض میان انتقال ماده و محتوای علوم به طور عام و علوم انسانی به طور خاص در قواعد و صورت رسانهای آغاز شد. سوالی که به نظر با فلسفه برنامه زاویه که براساس گفتگوی اساتید و کارشناسان بر سر مسائل علوم انسانی است و نه انتقال یا آموزش علوم از طریق زاویه، ناسازگار بود. چرا که زاویه مدعی انتقال علم از طریق رسانه نبود که امکان یا عدم امکان آن مطرح شود. به عبارتی دیگر موضوع تأثیر و تأثر قواعد رسانه بر محتوای علمی بیشتر در نسبت انتقال محتوا از طریق فرم سینما و موسیقی و هنرهای نمایشی و.. است، لذا طرح تاثیر زاویه به مثابه فرمی که توان انتقال محتوای علمی ندارد، کاملاً بیوجه بود. در ادامه دکتر شجاعی با پذیرش پیشفرضهای نادرست سوال و بدون توجه به لایهبندی فلسفه علم و تاثیر غیرمستقیم آن در محتوای رسانهای، زاویه را در همین چهارچوب صورتبندی کرده و آن را پیوند فکر و اندیشه با رسانه و ترجمه رسانهای اندیشه میخواند.
مجری برنامه بدون طرح مجدد سوال یا موضوع جدید، آقای امیر دبیری را برای ورود به گفتگو فرا خواند. ایشان با تاکید بر اهمیت مخاطب و استمرار هر برنامهای، آن را دو عامل موفقیت برنامه زاویه خواند و تجربه کشورهای دیگر را دلیلی برای آن دانست. در ادامه، مجری برنامه آقای سمیعی بدون مدیریت بحث و پیوستگی موضوعات و غافل از طرح مسئله اولیه خویش، با اشارهای، آقای رحیمپور مهمان سوم برنامه را به سخن فراخواند. ایشان با داشتن تفسیری نظری از علوم انسانی و نه نهادی در ایران، به توضیح نگاه نهادی به علوم انسانی پرداخت. در ادامه با نگاهی کلی، سه نهاد سیاست، دین و علم و مناسبات دوگانهی آنها را، عوامل وضعیت فعلی ایران دانستند. وی بدون اشاره به علل این امر، چالشهای موجود را نتیجه این مناسبات خوانده و وظیفه رسانه را اصلاح این روابط دانستند. در ادامه مجری برنامه با بیان مطالبی مبهم و پراکنده بدون توجه به نظرات مهمانان و دریافتنکردن پاسخ سوال اولیه، سنجش افکار عمومیاز طریق بازخورد برنامهها برای تعیین میزان اثرگذاری آنها را با برنامهسازی بر اساس میل و نظر مخاطبین خلط کرده و نتیجه گرفتند علوم انسانی نمیتواند از نظرات عمومی پیروی کند چراکه این امر مانع از پیشرفت علم خواهد شد. دکتر مالک شجاعی به جهت سابقه اجرایی برنامه زاویه، متوجه پراکندگی نظرات شد و تلاش کرد پیوستگی حداقلی در گفتگو به وجود آورد. او بدون توجه به دعوت استادان دانشگاه برای اولین بار توسط زاویه، بیاعتمادی را علت عدم حضور استادان خواند.
به طور کلی با مقایسهای میان آخرین برنامه فصل گذشته زاویه و سری جدید آن میتوان اذعان به وجود نواقص فراوان از جمله: عدم تسلط مجری با لحاظهای گوناگون، عدم دعوت از متخصصان مرتبط با موضوع برنامه، روند کند و ملال آور برنامه و میان برنامهها، همچنین دکور و چیدمان میز و صندلی و... داشت. امید آن که دستاندرکاران برنامه زاویه به خصوص گروه فرهنگ و اندیشه شبکه 4 و مدیریت شبکه با جلوگیری از این روند تنزلی در برنامه زاویه، قدمی در جهت اعتلای رسالت رسانه ملی داشته باشند.
البته قابل پیشبینی بود که زاویه با افت مواجه خواهد شد. یکی از دلایل موفقیت برنامهای مانند برنامه 90 ثبات آن در مجری است و این به معنای آن نیست که مجری دیگری در فوتبال در حد و اندازه فردوسیپور نداریم، بلکه به این معناست که ثبات در اجرا و مجری آن هم در شرایطی که یک برنامه موفق است، از دلایل تداوم موفقیت آن خواهد بود.