دانلود ویدیو با رزولوشن 360p ؛ دانلود ویدیو با رزولوشن 720p HD از شاتللند
فصل اول «بهتره با ساول تماس بگیری» در میان بهترینهای تلویزیون قرار میگرفت، اما تیم سازنده با فصل دوم تمام ویژگیها خوب فصل اول را برداشتند، آنها را گسترش دادند، عمیق کردند و آن را به یکی از بهیادماندنیترین اتفاقات تلویزیونی ماههای اخیر تبدیل کردند. بهطوری که در فصل دوم با سریالی طرف بودیم که اگرچه برای طرفداران «برکینگ بد» ساخته شده، اما از خیلی از جهات هم به مصاف با فرمول سریال اصلی میرفت و و هویت منحصربهفرد خودش را میساخت. اما این به این معنی نبود که سریال هنوز از میراث و عناصر «برکینگ بد» استفاده نمیکرد. قبلا بهطور مفصل دربارهی تکتک اپیزودهای سریال حرف زدهایم، در این مطلب اما میخواهیم به عنوان زنگ تفریح مهمترین نکات مخفی «برکینگ بد» را که در فصل دوم «ساول» ظاهر شدند و ممکن است از چشمانتان دور مانده باشد، فهرست کرده و مرور کنیم. این فهرست نه تنها برخی از خاطراتمان از گذشته را زنده میکند، بلکه نشان میدهد که سازندگان در استفادهی دوباره و تاثیرگذار از عناصر دور از انتظار سریال اصلی چقدر بامهارت هستند!
بازگشت کِن...
در اولین اپیزود فصل دوم، جیمی و کیم تصمیم میگیرند تا سر دلال سهامی را کلاه بگذارند که در هتل محل اقامت جیم ساکن است. این دو بعد از گوش سپردن به گفتگوی پرسروصدای این مرد با تلفن، میفهمند با یک آدم پولدوستِ طمعکار طرف هستند. بنابراین جیمی شکارش را نشان میکند و این دو با وانمود کردن به اینکه برادر و خواهر هستند و ارث گردنکلفتی بهشان رسیده است، با او وارد صحبت دربارهی بهترین راه سرمایهگذاری پولشان میشوند. کن یک سری پیشنهاد به آنها میدهد و برایشان یک شیشه از گرانقیمتترین نوشیدنی موجود را میخرد. در نهایت جیمی و کیم او را در حالی ترک میکنند که آن بیچاره در این فکر است که عجب قرارداد آبونانداری به تورش خورده. اما در واقع تنها چیزی که گیرش آمده یک صورت حسابِ عظیم است. شاید در ابتدا برای کن احساس ناراحتی کنید، اما کافی است به یاد بیاورد که این بشر همان عوضی مایهدار بزرگی است که در «برکینگ بد» دیده بودیم. کن برای اولین بار در اولین فصل «برکینگ بد» و در اپیزود «مرد سرطانی» معرفی شد. او کسی بود که فضای پارکینگ والتر را میدزدد و بعد بلند بلند شروع به وراجی با هدست بلوتوثیاش میکند و به اعتراض والت هم هیچ اهمیتی نمیدهد. مدتی بعد والتر که ماشین کن را شناخته است، یک تکه پارچهی کهنه بین ترمینالهای باتری ماشینش میگذارد و باعث انفجار آن میشود. کن بهطرز قابلدرکی شوکزده و عصبانی است و والت هم به لطف هدست بلوتوثی او یکی از اولین قدمهایش را به سوی هایزنبرگ شدن برمیدارد.
و این نوشیدنی خطرناک...
در صحنهی گفتگوی جیمی و کیم با کن، این دلال سهام تنها نکتهی آشنا برای طرفداران «برکینگ بد» نیست. بلکه آن بطری نوشیدنی بسیار گرانقیمتی که او پولش را میدهد، همان برندی است که گاس فرینگ به عنوان هدیه در فصل چهارم «برکینگ بد» برای دون الادیو، رییس کارتل مکزیک میبرد. همان بطری الکلی که گاس آن را برای کشتنِ بیدردسر الادیو و بقیهی اعضای بالارتبهی کارتل مسموم میکند و حتی جان خودش را هم به خطر میاندازد. حتی خودِ گیلیان نیز گفته است که آنها همان بطری اولیه را در دسترس نداشتند، بنابراین آن را با استفاده از پرینتر سهبعدی بازسازی کردند.
افسر ساکسون
چهرهی آشنای دیگری که در اوایل فصل دوم «ساول» میآید، در جریان سکانسی است که دنیل، همان دزدِ تازهکارِ عاشق کارتهای بیسبال، به پلیس زنگ میزند تا آنها سرقت کالکشنِ بینظیر کارتهای بیسبالش را بررسی کنند. پلیسهایی که از راه میرسند، افسر بکستر و ساکسون هستند، اما این دومی است که برای طرفداران «برکینگ بد» آشنا میزند. افسر ساکسون برای اولین بار در فصل سوم سریال اصلی قدم به دنیای گیلیگان گذاشت. در آنجا این اسکایلر است که برای بیرون انداختن والتر از خانه به پلیس زنگ میزند، اما افسر ساکسون بعد از پرسیدن چندتا سوال از اسکایلر اعلام میکند که آنها نمیتوانند او را از لحاظ قانونی بیرون کنند و این همان لحظهای است که اسکایلر تصمیم میگیرد از جرایم والتر چیزی به پلیس نگوید. اینطور که به نظر میرسد، افسر ساکسون فقط در سوال پرسیدن خوب است و در ادامه به هیچ درد دیگری نمیخورد!
میسا ورده
بانک «میسا ورده» ابزار داستانی مهمی در فصل دوم «ساول» است. اولین بار این کیم است که با هزارجور بدبختی و سگدو زدن موفق میشود پروندهی میسا ورده را برای شرکت اچ.اچ.ام ردیف و این وسط قابلیتهای خودش را هم دوباره ثابت کند. در ادامه پروندهی میسا ورده تبدیل به بخش بزرگی از داستان میشود؛ از یک طرف این ماجرا باعث میشود تا کیم به راه انداختن شرکت خودش فکر کند و از طرفی دیگر میسا ورده به عنوان مقدمهای برای درگیری جیمی و چاک عمل میکند. اما این اولین باری نبود که سروکلهای این بانک در دنیای «برکینگ بد» پیدا شده است. در فصل اول سریال اصلی، والت برای خرید کاروان از کارت اعتباری میسا وردهاش پول برداشت میکند و برای پرداخت خرج درمان سرطانش نیز از آن استفاده میکند.
پیشخدمت
هکتور سالامانکا و عموزادهها بخش مهمی از فصل دوم بودند و اگرچه آنها برای اولین بار در «برکینگ بد» معرفی شدند، اما حضور آنها در «ساول» آنقدر روشن است که دیگر نکتهی مخفی حساب نمیشوند. با این حال، در اولین صحنهای که هکتور سالامانکا در «ساول» ظاهر میشود و در رستورانی با مایک دیدار میکند، یک نکتهی مخفی وجود دارد و آن چیزی نیست جز آن پیشخدمت خانمی که برایشان قهوه میریزد. ما فِرن را برای اولینبار در دنیای «برکینگ بد» در فصل پنجم و جایی میبینیم که لیدیا برای اینکه به خیال خودش لو نرود بهطرز عجیبوغریبی پشت به مایک میشیند. نکتهی اخلاقی داستان چیست؟ اگر فرن سفارشتان را گرفت، احتمالا خلافکار هستید و خودتان خبر ندارید!
لاسون، فروشندهی اسلحه
اولین حضور لاسون در «ساول» جایی است که مایک احساس میکند برای اجرای عملیات توکو به یک تفنگ تکتیرانداز نیاز دارد و این دلال اسلحه مدلهای گوناگونی را به او نشان میدهد. مایک اما پس از بررسی آنها تصمیم میگیرد دست به یقه شدن با توکو و قرار دادن صورتش در مقابل مشتهای دیوانهوار او خیلی بهتر و بیدردسرتر از هدشات کردن او از راه دور است! دومین بار در فینال فصل دوم و زمانی است که مایک به خریدن تفنگ راضی میشود و حتی لاسون یک کلاس آموزشی هم برای او میگذارد. اما قدمت لاسون به قبلتر از «ساول» برمیگردد. بینندگان برای اولین بار در فصل چهارم «برکینگ بد» است که با دلال اسلحهی دنیای گیلیگان آشنا میشوند. زمانی که والت به فکر خرید اسلحه میافتد، ساول او را به لاسون معرفی میکند. اگرچه لاسون در ابتدا به والت پیشنهاد میکند که بهطور قانونی اسلحه بخرد، اما والت پس از اینکه مطمئن میشود تفنگ از زیر لباسش مشخص نیست، کار را تمام میکند. دومین حضور لاسون در «برکینگ بد» زمانی است که والت برای خرید یک مسلسل M60 با او قرار میگذارد. نکتهی جالبی که از این ماجرا به دست میآوریم این است که این مایک بوده که لاسون را با ساول آشنا کرده. پس این هم دلیل دیگری برای دوستی نزدیکتر جیمی و مایک در آیندهی سریال.
داگ پالسون
ناچو در جریان توضیح دادن مشکلی که با توکو دارد، به نکتهای اشاره میکند که «برکینگ بد»بازها از آن سریال به خوبی با آن آشنا هستند؛ اینکه توکو رسما دیوانه است. او داستان داگ پاولسون را برای مایک تعریف میکند. کسی که در اواسط دههی 90 تامینکنندهی مواد توکو بوده است، اما یک روز توکو آنقدر نسبت به او بدگمان میشود که یک گلوله در سر پاولسون خالی میکند و تکهای از استخوان جمجمهی او در شانهی ناچو فرو میرود. اما این اولین باری نیست که این خاطره را میشنویم. در فصل دوم «برکینگ بد»، هنک در جریان پروندهسازی توکو به این نکته اشاره میکند که او فردی به اسم داگ را نفله کرده بوده و ما اکنون مطمئن هستیم که چنین اتفاقی افتاده است.
گردنبند توکو
توکو به عنوان رییس یک باند خلافکاری علاقهی عجیبی به اشیای زینتی عجیبوغریب دارد؛ آن دندان نقرهای از «برکینگ بد» را به یاد دارید که هنک آن را به درون رودخانه پرت کرد؟ اما چیزی که اینجا میخواهیم دربارهاش حرف بزنیم گردنبندِ دستکشهای بوکساش است (شاید به خاطر اینکه او از کتک زدن مردم لذت میبرد!). وقتی مایک و توکو دست به یقه میشوند، مایک محکم گردنبند توکو را میچسبد تا پلیسها از راه برسند و بالاخره مایک با یک صورت دربوداغان و گردنبند توکو به خانه برمیگردد. این آخرین باری است که ما این گردنبند را میبینیم، اما میدانیم که توکو یا آن را پس میگیرد یا یکی دیگر برای خودش میخرد. چون در فصل اول «برکینگ بد» در صحنهای که توکو در حال تهدید کردن جسی است، ما میتوانیم دستکشهای بوکس توکو را بر گردنش ببینیم.
شرکت آیس استیشن زبرا
در اپیزود ششم فصل دوم جیمی و کیم بدبخت دیگری را برای تیغ زدن پیدا میکنند. برای این یکی آنها او را متقاعد میکنند که میخواهند 10 هزار دلار در استارت آپشان سرمایهگذاری کنند و حتی جیمی در پایان چکی هم به نام «آیس استیشن زبرا» (Ice Station Zebra) ) مینویسد. خب، این اسم همان شرکتی است که ساول گودمن در «برکینگ بد» برای فرار از مالیات و از این جور اهداف استفاده میکند. اگر میخواهید بدانید این اسم عجیب از کجا به ذهن جیمی رسیده است باید مدتی به عقب برگردیم. جایی که جیمی و کیم در حال تماشای فیلمی به همین نام محصول 1968 هستند که در یک زیردریایی جریان دارد.
اسکرایب
گرافیتی «اسکرایب» (Skribe) و حروف JP دوتا از مهمترین نکات مخفی این روزهای سریال است که بارها در «برکینگ بد» و «ساول» پدیدار شده؛ چیزهایی که باعث شدهاند امیدواری طرفداران برای حضور جسی پینکمن در «ساول» بیش از پیش شود. گرافیتی اسکرایب برای اولین بار در «برکینگ بد» و خانهی جسی دیده شده بود و بعد سال پیش در فصل اول «ساول» هم بر روی آینهی دستشویی دادگاهی که جیمی در آن رفت و آمد داشت به چشم خورد. برای سومین بار این گرافیتی را در سکانس آغازین اپیزود اول فصل دوم دیدیم. در فلشفوروارد سیاه و سفید این فصل بر روی دیوار اتاق زباله میتوانید آن را ببینید. این به این معنی است که اسکرایب تاکنون در سه خط زمانی گذشته، حال و آیندهی دنیای «برکینگ بد» حضور داشته است.
دومین بهترین وکیل دنیا
در آغاز فصل دوم کیم به عنوان شوخی، یک ماگِ زردرنگِ به جیمی هدیه میدهد که روی آن نوشته شده: «دومین بهترین وکیل دنیا». این حرکت سازندگان رابطهی نزدیکی با وضعیت این روزهای جیمی مکگیل و شخصیت آیندهاش دارد. اگرچه شاید در حال حاضر جیمی هنوز بهترین وکیل دنیا نباشد و فرصت استفاده از تمام قابلیتهایش را نداشته باشد، اما این ارجاع جالبی به این حقیقت است که وقتی جیمی به ساول تبدیل میشود، او در «برکینگ بد» لیوانی بر روی میزش دارد که روی آن نوشته شده: «بهترین وکیل دنیا».
کریزی-اِیت
کریزی-اِیت نماد بهیادماندنی و مهمی در «برکینگ بد» است. البته نه به خاطر اینکه او موادفروش بزرگی بود، بلکه به خاطر اینکه او اولین کسی است که والتر وایت خونش را میریزد و نمایندهی نقطهی آغازین و جدی تغییر والتر به سوی هایزنبرگ است. بعد از کشتن کریزی-ایت است که او رسما قدم به دنیای «کریزی»اش میگذارد. به همین دلیل سورپرایز خوبی بود که دوباره توانستیم او را در فصل دوم «ساول» ببینیم. برخلافِ کریزی-ایتی که در سریال اصلی دیده بودیم، او مرد جوانِ دستپاچهای است که مثل تمام کاراکترهای که سریال روی آنها زوم کرده، تا شروع «برکینگ بد» تحولات بزرگی را در پیش دارد.
تیتراژ آغازین
در ظاهر تیتراژ ابتدایی «ساول» نکتهی خاصی ندارد، اما مثلا هر از گاهی دیدن افتادن لیوان ساول و شکستن آن با برخورد به زمین یا رتیل پشمالو و سیاهی که روی کرواتِ ساول میخزد، از عناصری هستند که ما را به یاد لحظات مشخصی از «برکینگ بد» میاندازند. اما مهمترین چیزی که در تیتراژ آغازین سریال همیشه تکرار میشود، این است که تصویر برای یکی-دو ثانیه سیاه و سفید میشود. همانطور که گیلیگان هم قبلا در مصاحبههایش تایید کرده است، این حرکت ابزاری است برای اتصالِ زمان حالِ سریال که گذشتهی «برکینگ بد» است با آیندهی سریال که آیندهی «برکینگ بد» هم محسوب میشود.
جیمی رو بهم بده!
در اپیزود نهایی فصل دوم بالاخره اولین تبلیغات تلویزیونی جیمی مکگیل برای شرکت وکالت خودش را دیدیم. در جریان این تبلیغ تلویزیونی میبینیم که تمام مشتریانِ جیمی بلند میشوند و شعار او را که در این زمان «جیمی رو بهم بده» است، فریاد میزنند. نکتهی جالب این موضوع این است که ما در کنار بررسی ریشههای ساول گودمن، در حال دیدن ریشههای تبلیغات ساول هم هستیم که در سریال اصلی یکی از ویژگیهای معرفِ شخصیتش بود. در آنجا هم با تعدادی آدم طرفیم که بلند میشوند و «بهتره با ساول تماس بگیری» رو فریاد میزنند.
عناوین اپیزودها
Switch, Cobbler, Amarillo, Gloves Off, Rebecca, Bali Ha'i, Inflatable, Fifi, Nailed, Klick.
F-R-I-N-G-S-B-A-C-K
شاید بزرگترین نکتهی مخفی فصل دوم، این بود که طرفداران باهوش سریال حرف اول اسم اپیزودهای این فصل را برداشتند، آنها را جابهجا دادند و به یکی از سرنخهای بزرگ سازندگان که یکی از اتفاقات بزرگ آیندهی سریال را لو میداد رسیدند: گاس فرینگ برمیگردد. اگرچه سازندگان فکر میکردند تماشاگران بعد از اتمام اپیزود آخر به این نکته پی میبرند، اما ما با کمک اسم اپیزود Klick که صرفا جهت ردیف شدنِ سرنخ اشتباه نوشته شده بود، چند روز قبل از اپیزود آخر متوجه بازگشت فرینگ شدیم. شاید اگر با سریال دیگری سروکار داشتیم، این موضوع تصادفی یا غیرقابل اعتنا برداشت میشد، اما وینس گیلیگان و گروهش قبلا در فصل دوم «برکینگ بد» صانحهی برخورد هواپیماها در آسمان آلبکرکی را از طریق اسم اپیزودها از قبل بهمان هشدار داده بودند. این در حالی است که دستنوشتهای ("نکن") که بر روی شیشهی ماشین مایک دیدیم، کاملا با احتیاط بسیار زیاد گاس فرینگ جور درمیآمد. چند روز بعد گیلیگان تئوری اسم اپیزودها را تایید کرد و از حضور فرینگ در فصل بعد خبر داد.
تهیه شده در زومجی