بسیاری از اختلالات روانی ریشه در ترسها، ناگفتهها و سرکوبشدهها دارند. والدین امروزی معیارها، توقعات و دغدغههای اینزمانی دارند، غالباً تحصیلکردهاند و حواسشان بیشتر از گذشته معطوف فرزندان است ولی خیلی وقتها نمیدانند چه باید بکنند یا با معیارهای صحیح رفتاری آشنا نیستند. خیلی از بزرگترها جهان کودک و زبانش را نمیفهمند، نیازها و خواستهها و ذهن پرآشوبش را هم. عصر جدید از همیشه پیچیدهتر است و در چنین زمانهای نیاز به روانشناسی و پژوهشهای اجتماعی بیشتر از همیشه احساس میشود. فرزندان ما که در جوامع توسعهنیافته، در فرهنگ ارزشهای متعارض و در چنبرۀ کاستیهای آموزشی زندگی میکنند، حتماً وضعیت دشوارتر و دنیای مبهمتری دارند. میدانیم که بین ما و آنها فاصله افتاده و این فقط مختص جامعۀ ایرانی نیست. بحران سلامت روان کودکان و نوجوانان معضلی جهانی و فراگیر است و به درجات مختلف گریبانگیر همه شده.
پژوهشهای بسیاری دربارۀ سلامت روان و اختلالات روانی در گروههای کمسنوسال انجام گرفته و همگی آنها بر ارتباط مؤثر، مطلوب و دوجانبۀ والدین و فرزندان بهمثابۀ یگانه راهکار ممکن برای حفظ سلامت روان فرزندان تأکید میکنند. اما واقعیت جانکاه این است که بسیاری از ما نمیتوانیم با فرزندانمان صحبت کنیم. نمیدانیم چرا در خودشان فرو رفتهاند؟ چه مشکلاتی دارند و دنبال راهی هستیم که بتوانند با ما حرف بزنند و ارتباط دوسویه شکل بگیرد.
امروزه پژوهشهای روانشناسی ژرفای بیشتری نسبت به گذشته یافتهاند و این ژرفاندیشی پرتو تازهای بر بحران سلامت روانِ کودکان و نوجوانان افکنده است. بنا به گزارش مفصلی که سازمان خدمات بهداشت عمومی بریتانیا منتشر کرده، از هر 8 کودک و نوجوانی که در ردۀ سنی 5 تا 19 سال به سر میبرند، 1 نفر مبتلا به اختلال روانی است. نظرسنجی این گزارش بر دادههایی متکی است که یکی از پزشکان عمومی با بررسی بیش از 9000 کودک و نوجوان انگلیسی به دست آورده و نتیجۀ تحقیق حاکی از این است که در دهههای اخیر، اضطراب، افسردگی و وسواس فکری- عملی در میان کودکان و نوجوانان افزایش یافته است. پژوهشگران اینک دریافتهاند که در هر 18 کودکِ 2 تا 4 ساله، دستکم یک نفر از اختلال روانی رنج میبرد و در دختران 17 تا 19 ساله -که در گروه پرخطر به لحاظ ابتلا به آسیبهای روانی قرار دارند- 1 نفر از هر 4 نفر معضل روانی دارد و جالب است بدانیم که چیزی حدود 86 درصد کودکان و نوجوانان این ردۀ سنی درتلاش برای خودآزاری یا حتی خودکشیاند. سلامت روانی کودکان و نوجوانان به اندازۀ سلامت جسمانیشان اهمیت دارد و با اینکه گفتگو با کودک و نوجوان دربارۀ مسائل روانی میتواند چالشبرانگیز باشد، اما اولین و مهمترین گام است و میتواند یاریگر و نویدبخش باشد. سارا کِندریک سرپرست یکی از سازمانهای خیریۀ خدمات سلامت روان کودکان و نوجوانان در این باره میگوید: اگر فکر میکنید از عهدۀ گفتگو با کودک و نوجوان پیرامون مسایل روانی برنمیآیید، حتماً از این کار پرهیز کنید و از کارشناسان این حوزه کمک بگیرید. گفتگوی اثربخش با کودکان و نوجوانان نیاز به مهارت دارد.
این مقاله حاوی راهکارهایی برای ایجاد ارتباط مؤثر با کودکان و نوجوانان است و از اهمیت گفتوگو و مشاوره برای شناخت مشکلات روانی و رفع آنها سخن میگوید. این راهکارها از این قرارند:
1- همیشه متناسب با سن و سالشان با آنها حرف بزنید
کندریک در اینباره میگوید: هرگز نباید تصورکنید که برای توجه به سلامت روان کودک و نوجوان خیلی زود است یا اینکه از عهدۀ شما خارج است. اطمینان حاصل کنید که قادر به گفتگو با فرزندتان هستید، زبان سن و سالش را میشناسید و میتوانید با او ارتباط برقرار کنید. کودکان و نوجوانان از سنین خیلی پایین قادر به درک عواطف و تلاطمات محیطیاند و از همه چیز تأثیر میپذیرند. مراجعه به شخصیتهای داستانیِ مکتوب و مصور میتواند در فهم عواطف کودکان و نوجوانان سودمند باشد و اساساً یکی از راههای آشنایی با زبان کمسنوسالها بررسی موارد مشابه است.
2- هرگز فرزندانتان را بمباران لفظی نکنید و به مخمصه نیندازید
کندریک میگوید: “خیلی مهم است که با آنها صادق باشید و به سؤالاتشان پاسخ دهید اما حواستان باشد که با الفاظتان به آنها حملهور نشوید.” و توصیه میکند که “به سادگی و ملایمت، با درنظر گرفتن اضطرابهای روحیاش با او گفتگو کنید. ببینید واقعاً میخواهند چه چیزی را دریابند و مشکل واقعیشان چیست تا بتوانید بر خواستههایشان تمرکز کنید.”
3- همیشه زمان مناسبی را برای گفتگو انتخاب کنید
معمولاً آگاهشدن از مشکل ترغیبتان میکند که گامی در جهت رفع آن بردارید و پس از آگاهی بلافاصله میروید سروقت مذاکره برای حلوفصل مشکل. اما گاهی اوقات بهترین اقدام ممکن این است که صبر کنید تا اوضاع کمی آرام شود. کندریک در این باره میگوید: “یافتن راهی برای کاستن از فشار وضعیت و خویشتنداری برای رسیدن به زمان مناسب کمک میکند تا گفتگو حالت جدل و مناقشه به خود نگیرد. مثلاً شاید فکر بدی نباشد که حین رانندگی با هم صحبت کنید یا درخلال فعالیتی آرام با هم گپ بزنید. حفظ شکیبایی بهویژه در گفتوگو با نوجوانان بسیار سودمند است.”
4- هرگز وانمود نکنید که دانای کل هستید و جواب همۀ سؤالات را میدانید
کندریک در این باره توضیح میدهد: “بهجای اینکه یکراست سراغ ارائۀ راهکار بروید، سعی کنید به تدریج، درخلال گفتوگو و با کمک یکدیگر به راهحلهای سودمند برسید. با این کار خودباوری فرزندتان تقویت میشود و این حس را به او القا میکنید که توانمند است و بر اوضاع اشراف دارد.”
5- حتماً حین گفتوگو تلفن همراهتان را کنار بگذارید
شاید این پیشنهاد چالشبرانگیز و دشوار بهنظر برسد، چون همگی پرمشغله و گرفتاریم؛ اما حین گفتوگو نباید حواستان پرت باشد. آنها باید متوجه شوند که برایشان وقت گذاشتهاید. کندریک میگوید: “تکرار متناوب گفتگوی مؤثر به آنها یادآوری میکند که تنها نیستند و در مواجهه با مشکلات میتوانند روی شما حساب باز کنند.”
6- هرگز به آنها نگویید که: “مسأله را از ذهنت پاک کن”
کندریک تأکید میکند که: “وقتی فرزندتان دربارۀ مشکلش با شما صحبت میکند، حتماً مسأله را جدی بگیرید. مسائلی که ما بزرگسالان آنها را ناچیز میپنداریم ممکن است برای کمسنوسالها چالشهای دشواری ایجاد کنند. علاوه بر این با مهم پنداشتن مسأله و برخورد همدلانه، راه ارتباط با فرزندتان را باز میگذارید.”
7- با حُسن رفتار، الگوی فرزندانتان باشید
کندریک میگوید: “ما والدین آنها و الگوهای ثابت رفتاریشان هستیم. آنها به ما نگاه میکنند و رفتارمان را رصد میکنند. نوع رفتار و واکنشمان درقبال عواطفی مثل خشم و سرخوردگی میتواند برای فرزندانمان الگو باشد. آنها از رفتار ما تأثیر میپذیرند و سعی میکنند بههماننحو از عهدۀ کارهایشان برآیند. البته فراموش نکنید که گاهیاوقات دلخوری و هیجان طبیعی است و والدین هم میتوانند تجارب پرتنشی داشته باشند.”
8- خودتان را در ایجاد اختلال روانی فرزندانتان سرزنش نکنید.
بهجای غم و افسوس و سرزنش بر ارتباط مؤثر و روند بهبودبخش متمرکز شوید. کندریک در این باره میگوید: “سلامت روان هرکسی ممکن است متزلزل شود و سن و سال هم نمیشناسد. این قضیه درمورد کودکان و نوجوانان هم صدق میکند. اگر فرزندمان مبتلا به آصم باشد خودمان را سرزنش نمیکنیم و شرمسار نیستیم. فقط در پی درمان برمیآییم. اختلالات روحی هم بیماری هستند و فایدهای ندارد که خودتان را مقصر بدانید.”
9- به مراکز مشاوره مراجعه کنید
کندریک توصیه میکند که: “اگر گفتوگو با فرزندتان از شما سلب نگرانی نکرده ، بهترین کاری که میتوانید انجام دهید این است که با فرد عاقلی صحبت کنید و از جایی مشاوره بگیرید.” معلم و مربی مدرسه یا پزشک عمومیتان میتوانند مراکز مشاورۀ محلی را به شما معرفی کنند.
10- سرسخت باشید و تسلیم نشوید
بلأخره کندریک میگوید که:” اگر در ابتدا موفق نشدید، تسلیم نشوید. این کار ممکن است دشوار باشد، خصوصاً اگر فرزندتان درها را به روی خودش بسته و باب گفتوگو را باز نمیگذارد. آنها همدلی و تلاش را میفهمند و بیشک قدردانتان خواهند بود. صبور باشید و مطمئن که هروقت زمانش فرا برسد خودشان پیشقدم خواهند شد.”
در آینده باز هم به موضوع سلامت روان خواهیم پرداخت. اگر تجربهای از بروز اختلالات روانی در فرزنداتان سراغ دارید با ما درمیان بگذارید. تجربهها و نحوۀ مواجهۀ شما میتواند برای دیگران الهامبخش باشد. فرزندانمان را آنگونه که هستند بپذیریم. بسیاری از خلقوخوها و رفتارهای کودکان و نوجوانان نشأتگرفته از محیط است و آگاهی از مبانی سلامت روان نقش مهمی در بهبود رفتار و عملکرد همۀ ما دارد.