ماهان شبکه ایرانیان

کودک آزاری

به حق می توان قرن بیستم را قرن توجه به حقوق کودکان نامید. در این قرن اقدامات متعدد و مؤثری در حمایت از کودکان صورت پذیرفته است

مقدمه

به حق می توان قرن بیستم را قرن توجه به حقوق کودکان نامید. در این قرن اقدامات متعدد و مؤثری در حمایت از کودکان صورت پذیرفته است. از جمله می توان طرح نظریه های مختلف در مورد کودکی، تأسیس مراکز راهنمایی و مشاوره کودکان، شکل گیری انجمن ها و مؤسسات حمایت از کودکان، بهبود و گسترش تعلیم و تربیت در جهان و. . . را نام برد. با این وجود هنوز کودکان، آن گونه که شایسته است به حقوق خود دست نیافته اند. کودک آزاری یا سوء استفاده از کودکان از جمله مواردی است که نشان می دهد کودکان عصر حاضر مورد بی توجهی، طرد، آزار و شکنجه و. . . قرار می گیرند.

براساس آمارهایی که در امریکا منتشر شده است تقریبا از هر 3 دختر یک نفر و از هر 6 پسر یک نفر حداقل یک تجربه آزار جنسی را تا رسیدن به بزرگ سالی خواهد داشت. هم چنین گزارش شده است که سالانه 2 تا 4 هزار کودک در امریکا بر اثر شکنجه و آزار والدینشان کشته می شوند.

حال سؤالی که مطرح می شود این است که آیا سوء استفاده از کودکان مسئله جدیدی است که تا به حال وجود نداشته است یا این که در سال های اخیر گسترش بیش تری یافته است؟باید بگوییم کودک آزاری مسئله ای قدیمی است و علت توجه به این مسئله تنها رشد آن در طی سال های اخیر نیست، بلکه مسائلی چون آگاهی خانواده ها و جوامع از حقوق کودکان، طرح کودک آزاری در رسانه های جمعی، ارائه آمارهایی توسط پژوهشگران و مراکز حمایت از کودکان در این خصوص و بالا رفتن آگاهی مردم نسبت به شیوه ها و انواع کودک آزاری سبب شده اند تا این موضوع به عنوان یک مسئله روانی- اجتماعی که آثار و پی آمدهای تلخی به دنبال دارد، مدنظر قرار گیرد، زیرا سلامت کودکان ضامن سلامت و تعالی مادی و معنوی جامعه فردا خواهد بود. اینک در این مختصر ابتدا به تعریف کودک آزاری می پردازیم و سپس در مورد انوع، شیوع، علل، پی آمدها و تحقیقات انجام شده در دنیا و کشورمان به بحث خواهیم پرداخت.

تعریف کودک آزاری

کودک آزاری عبارت است از آسیب روانی یا جسمی، سوء استفاده جنسی، اهمال در درمان یا درمان ناقص یک کودک زیر 18 سال توسط شخصی که مسئول رفاه کودک است. 1

دکتر قاسم زاده کودک آزاری را این گونه تعریف کرده است: کودک آزاری مجموعه رفتارهایی است که از طرف بزرگ سالان به صورت عمدی و غیر عمدی به روح و روان کودک آزار می رساند. 2

به زبان ساده می توانیم کودک آزاری را به شرح زیر تعریف کنیم: قرار گرفتن مستمر در معرض تنبیه جسمانی یا روانی یا سوء رفتار والدین یا مراقب.

شیوع کودک آزاری

برآورد دقیقی از کودک آزاری در دسترس نیست، ولی با توجه به شواهد موجود و بررسی های انجام شده باید بگوییم که کودک آزاری شیوع گسترده ای دارد یا این که حداقل در سال های اخیر خود را به عنوان یک معضل روانی-اجتماعی، بیش تر نمایان کرده است. در ذیل به آمار کودک آزاری در چند کشور اشاره می کنیم.

مرکز ملی سوء رفتار با کودک امریکا در سال 1996 اعلام کرد که موارد گزارش شده از کودکانی که در سال های 1990 و 1994 مورد سوء رفتار واقع شده اند به ترتیب 206 و 209 میلیون مورد بوده است 3 که 40 %از رقم فوق(معادل یک میلیون نفر) ثابت شده است. در انگلستان نیز کودک آزاری رشد داشته و از 11300 مورد به 23500 مورد افزایش یافته است و هر سال 200 -150 کودک به علت کودک آزاری می میرند.

در مورد کشورمان باید بگوییم که آمار رسمی اعلام شده ای از سوی سازمان های دولتی وجود ندارد. دکتر فتحی رئیس پزشکی قانونی شمال تهران اعلام کرد که در سال 1379، 6636 نفر از مراجعان این مرکز مصدومین ناشی از ضرب و جرح بودند و درصد عمده ای از موارد ضرب و جرح ثبت شده مربوط به نزاع شخصی بود و پس از آن همسر آزاری و کودک آزاری قرار داشت. آقای نوری رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی چنین بیان می کند که سازمان بهزیستی هر روز 100 تا 150 تلفن درباره کودک آزاری دارد که این آمار وحشتناک است. 4

حال به ذکر پژوهشی که توسط آقای توکل و همکارانش (1377)انجام شده می پردازیم. پژوهش در شهر اصفهان بر روی 400 والد(پدر و مادر )که از طریق نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب شدند، انجام شده است. پژوهش آن ها نشان داد که 82% افراد مورد بررسی یکی از اشکال مختلف بدرفتاری جسمی خفیف یا متوسط(زدن به پشت دست، یا بازوی کودک)را اعمال کرده اند. بدرفتاری جسمی شدید (سیلی زدن به کودک )5/38%و خیلی شدید (شلاق زدن، سوزاندن با سیگار)18%بوده است. هم چنین میزان بدرفتاری عاطفی(تحقیر کودک، سرکوفت زدن)75%، غفلت جسمی(به حال خود رها کردن برای تغذیه و لباس پوشیدن)63%، غفلت عاطفی(بی حوصلگی برای بازی با کودکان)79%و غفلت آموزشی(فراهم نکردن امکانات آموزشی) 5/10%است. 5

البته باید یادآوری کنیم که آمارهای فوق شامل همه موارد کودک آزاری نمی تواند باشد. زیرا موارد کودک آزاری غالبا مخفی می مانند و موارد معدودی از آن ها لو می روند. خیلی از همسایه ها یا شاهدان کودک آزاری به علت دوستی یا ترس از آزار و اذیت فرد کودک آزار، نداشتن حوصله و وقت برای مراجعه به ادارات پلیس و دادگاه، عدم دسترسی به مراکز قانونی مربوط به کودک آزاری و. . . تمایلی به گزارش موارد کودک آزاری ندارند.

انواع کودک آزاری

ما کودک آزاری را در چهار گروه مورد بحث و بررسی قرار می دهیم:

1-سوء استفاده جسمی (ESUBA LACISYHP)

الف)تعریف کودک آزاری جسمی: عبارت است از آسیب های جسمی وارده بر یک کودک توسط بزرگ سال که شدیدتر از آن چیزی است که از نظر فرهنگی-اجتماعی قابل قبول باشد. 6

برای تربیت کودک لازم است که والدین اعمال انضباط کنند، اما برخی از والدین خواسته یا ناخواسته دست به اعمالی می زنند که منجر به کودک آزاری می شود. مثلا برخی از والدین به علت نبود آگاهی و مهارت در به کارگیری استراتژی های تربیتی یا بی توجهی به نیازهای کودکان دچار کودک آزاری می شوند. هم چنین ممکن است در ابتدا از روش های ملایم تنبیهی برای اعمال انضباط و کننترل فرزندان استفاده کنند و کم کم به علت گم کردن مرزها بر میزان خشونت خود بیفزایند و مرتکب کودک آزاری شوند. آزار جسمی می تواند خفیف، متوسط، شدید یا خیلی شدید باشد. حال آن که تنبیه با انضباط تفاوت دارد. انظباط عبارت است از آموختن یک روش منظم برای زندگی به کودک تا اعتماد به نفس او تقویت گردد.

ب)علل کودک آزاری جسمی: عوامل بسیاری در کودک آزاری جسمی دخالت دارند که مهم ترین آن ها عبارت اند از: بیکاری، فقر فرهنگی و اقتصادی، آزاردیدگی والدین در کودکی، بارداری ناخواسته، اختلافات زناشویی، ارضا نشدن نیازهای عاطفی والدین آزارگر در کودکی، عزت نفس پایین والدین یا مراقب کودک، داشتن ناپدری و نامادری، داشتن کودکی که جنسیت یا قیافه ظاهری او مورد رضایت والدین نیست، بیماری روانی و اعتیاد والدین.

حال توضیحاتی درباره بعضی از علل کودک آزاری جسمی و پژوهش های مربوط می دهیم:

اعتیاد به مواد مخدر و الکل به شکل مستقیم و غیر مستقیم موجب کودک آزاری می شود. در شکل مستقیم، الکل خشونت را زیاد و موجب کودک آزاری می شود. در شکل غیرمستقیم می تواند به شکل عامل از بین برنده بازداری ها عمل کند یا موجب اخراج از کار و در نتیجه فقر شود. اعتیاد اساسا زمینه ساز خشونت و سوء رفتار نسبت به کودکان و دیگران است.

تنها در حدود 10%والدین بد رفتار اشکال مشخصی از بیماری های روانی همچون اسکیزوفرنیا و پسیکوز افسردگی را نشان می دهند.

اما درصد بالایی از افراد، دارای خصوصیات شخصیتی مشخصی مانند اعمال و رفتار تکانشی، آمادگی برای نگرانی و تحریک پذیری و اشکال در ایجاد ارتباط می باشند. 7

بررسی اگاتونوز (1997 )نشان داد که بیش تر قربانیان کودک آزاری پسران اند. این مسئله را این گونه می توانیم توجیه کنیم که خانواده ها معمولا نسبت به دختران رئوف تر و عاطفی ترند تا پسران. هم چنین داشتن انتظار بیش تر از پسران برای پیش رفت و شلوغ تر بودن آن ها عواملی اند که آزار دیدگی پسران را به دنبال دارد.

پژوهش اسمیت(1995)و تانگ(1998) مشخص کرد که زنان بیش از مردان دست به کودک آزاری می زنند. در مورد علت این موضوع باید بگوییم که انجام اعمال تکراری خانه داری، بالاتر بودن درصد افسردگی در زنان نسبت به مردان، نقش اصلی آن ها در تربیت و مسئول بودن آنان از دید جامعه و مشکلات اقتصادی در زنان مطلقه و بی سرپرست همگی می توانند زمینه ساز ارتکاب خشونت توسط زنان باشند.

بین شغل و تحصیلات والدین و شمار فرزندان با کودک آزاری رابطه نزدیکی وجود دارد. اغلب والدین آزارگر مشاغل سطح پایین دارند، بی سواد یا کم سوادند، خانواده پر فرزندی دارند و در کنار انی دو فقیرترین افراد جامعه نیز می باشند. فقر و شلوغی خانواده می توانند شرایط تنش زایی را فراهم کنند که موجب اختلال در روابط زوجین و روابط آن ها با فرزندان گردند. وجود افراد متعدد در یک فضای کم، استرس و مشکلات را تشدید کرده، آرامشی را که هر فرد باید در تنهایی به آن دست یابد، از بین می برد و افراد به طور مرتب از جانب یکدیگر برانگیخته می شوند و این برانگیختگی موجب خشم و سوء رفتار خواهد شد.

ج)شیوع کودک آزاری جسمی: براساس گزارش مرکز ملی سوء رفتار با کودک امریکا از موارد سوء رفتار با کودک در سال 1994، 25%از نوع کودک آزاری جسمی است.

سالانه در ایالات متحده قریب به 1 میلیون کودک آزار می بینند و 2 تا 4 هزار کودک کشته می شوند. کودکان قربانی معمولا هنگام تولد سبک وزن، معلول ذهنی و جسمی، بیش فعال و ناسازگارند. 8

در بررسی استراز(1998 )بر روی خانوارهای امریکایی میزان سوء رفتار جسمی حدود 33%و در بررسی آگاتونوز(1997)بر روی خانواده های یونانی میزان سوء رفتار حدود 50%مشخص شد. هم چنین مطالعه تانگ(1998)بر روی خانواده های چینی نشان داد که 49%از خانواده های چینی یکی از اشکال سوء رفتار جسمی را نسبت به کودک خود داشته اند.

بررسی هایی نیز در کشورمان انجام شده اند. برای نمونه، بررسی های توکل و همکارانش 40%سوء رفتار با کودک، بررسی اندویریان (1375 )32% سوء رفتار با دانش آموزان دختر دوره راهنمایی اهواز و نوروزی(1372)43%آزار جسمی در دانش آموزان دبیرستانی تهران را گزارش کرده اند.

د)علائم آزارگری: علائم و آثار آزار، طیف وسیعی را تشکیل می دهند. هر قدر سن کودک کم تر باشد روش های غیرکلامی برای جمع آوری اطلاعات مناسب ترند. برای مشخص کردن آزار جسمی باید بررسی جسمی دقیقی از کودک به عمل آید. حتی ممکن است لازم باشد برای بررسی های دقیق تر کودک به متخصصان مربوط ارجاع شود. 9

سوء استفاده ها به شکل کبودی، سوختگی و زخم های بدن، شکستگی ها، آسیب های وارده بر چشم، گوش، کلیه ها و مغز، خون مردگی ها، خونریزی های داخلی و قطع عضو دیده می شوند. در موارد نادر ممکن است به شکل مسموم کردن کودک، غرق کردن کودک، پرتاب از بلندی ها یا زیر ماشین انداختن دیده شوند.

د)تأثیرات آزاردیدگی جسمی: پی آمدهای کودک آزاری متفاوت است، ولی اصلی ترین آن ها آشفتگی رابطه کودک با فرد آزارگر است. مثلا کودک در حضور او دچار ترس می شود یا با نزدیک شدن او به گریه می افتد و در نتیجهدل بستگی توأم با اضطراب و مقاومت * یادل بستگی توأم با اضطراب و طرد * است. ! 10

رفتار دیگر کودکان آزار دیده توجه معکوس یا معکوس شدن نقش است. در این حالت کودک می کوشد به طور اغراق آمیزی به والد آزاردهنده توجه کرده، از او مراقبت و برای او غمخواری کند.

از نوع بازی و نقاشی کودک می توان پی به آزار دیدگی برد. به عنوان مثال کودکان خردسال را به صورت افرادی نشان می دهند که توسط بزرگ ترها تهدید شده، یا کتک خورده و کودک خردسال مشغول گریه و التماس است. کودکانی که مورد بدرفتاری قرار می گیرند، متعاقبا در معرض خطرهای زیادی واقع می شوند. خطر بدرفتاری مجدد بین 10 تا 30 درصد است. مشکلات جسمانی مثل تصادفات، فلج مغزی و خطر مرگ نیز وجود دارند. برخی از کودکان آزار دیده دچار تأخیر در رشد و مشکلات یادگیری می شوند. مشکلات رفتاری و عاطفی بعدی زیادی نیز وجود دارد، مثل مشکل داشتن در تربیت فرزند خود و. . . اکثر این مشکلات محصول آسیب ها و صدمات صرف نیستند، بلکه ناشی از محرومیت عاطفی مزمن و فقدان تحرک مناسب در خانواده نیز می باشند.

2-بدرفتاری جنسی (ESUBA LAUXES)

الف)تعریف: شکترورویررگز(1976)سوء استفاده جنسی را چنین تعریف کرده اند: بدرفتاری جنسی، درگیری بچه ها و نوجوانان وابسته، تکامل نایافته و نابالغ در فعالیت های جنسی است که برای آن ها قابل فهم و درک نیست و آنان قادر به موافقت کردن و رضایت دادن نیستند و هم چنین تابوهای اجتماعی و نقش های خانوادگی را مورد تجاوز قرار می دهد. 11

سوء استفاده جنسی عبارت است از برقراری رابطه جنسی با کودک به منظور دست یابی به ارضای جنسی و بهره کشی جنسی از کودک برای تبلیغات یا هر امر دیگر.

سوء استفاده جنسی می تواند همراه با خشونت یا با رضایت ظاهری کودک(معمولا از روی ترس) و سوء استفاده از کودک در عکس برداری های شهوت انگیز و فیلم ها باشد.

در سراسر تاریخ در برخی از فرهنگ ها ارتباط جنسی با کودکان رایج بوده است و این نوع ارتباط را نه تنها برای کودکان مضر یا غلط نمی دانستند بلکه آن را مناسب و سالم می پنداشتند. اما امروزه قوانین حمایت از کودکان در برابر بهره کشی جنسی و قانون مقابله با کودک آزاری و هرزه نگاری کودکان، بهره کشی جنسی از کودکان یا اجازه دادن به استفاده از کودک برای هرزه نگاری را یک جرم دولتی می دانند. 12

ب)علل آزار جنسی: سوء استفاده جنسی غالبا توسط والدین یا یکی از خویشاوندان نزدیک کودک صورت می گیرد. 13

محرومیت خانواده ها از نظر اجتماعی- اقتصادی، افسردگی مادران، اعتیاد والدین به الکل و مواد مخدر، سابقه رفتارهای ضد اجتماعی پدر، طلاق و زندگی دختر با پدرش، عدم لذت جنسی از رابطه جنسی با بزرگ سالان، عزت نفس پایین فرد آزارگر، عدم ارضای نیازهای عاطفی والدین در کودکی، نداشتن مهارت های مقابله ای کافی و احساس انزوا، راضی شدن کودک به انجام عمل با کم ترین پول یا هدیه و بیماری روانی والدین از علل سوء استفاده جنسی به شمار می آیند.

دکتر شرایر ویژگی های والدین آزارگر را اضطراب، افسردگی و فرافکنی پارانویایی می داند. 14

ج)شیوع: برخلاف کودک آزاری جسمی که کم تر مخفی می ماند، اغلب سوء استفاده های جنسی پنهان می مانند. ترس از انتقام، از هم گسیختن خانواده، مورد سرزنش قرار گرفتن، باور نکردن دیگران و رضایت کودک از انجام عمل، عمده ترین علل پنهان ماندن این نوع کودک آزاری اند.

در امریکا 150 تا 200 هزار مورد سوء رفتار جنسی رخ می دهد که در 50%موارد، مرتکب پدر، جانشین یا از بستگان است. در ایالات متحده تخمین زده می شود که حدود 19%دختران و 9% پسران در دوران بچگی و در اوایل نوجوانی تجارب جنسی ناخواسته و ناراحت کننده ای داشته اند.

در یک بررسی دیگر برآورد شده است که از هر 3 دختر، یکی و از هر 6 پسر یک نفر حداقل یک تجربه آزار جنسی را تا رسیدن به بزرگ سالی خواهد داشت. 15

انجمن حمایت از کودکان امریکا براساس کودک آزاری های جنسی گرازش شده به مراکز خدمات حمایتی کودکان در سال 1986، تعداد کودک آزاری های جنسی را حدود 50714 مورد گزارش کرده است.

در کشور ما هیچ گونه آمار رسمی یا غیررسمی در این خصوص وجود ندارد.

د)خصوصیات قربانیان کودک آزاری: کودک آزاری در هر مکان و هر سنی ممکن است رخ دهد، ولی عمدتا در خانه روی می دهد و میانگین سن برای قربانیان دختر 10 سال و برای پسرها 11 سال است. اکثر قربانیان دخترند، اما بعضی از متخصصان عقیده دارند که پسرها کم تر احتمال دارد که آزار دیدگی جنسی را گزارش دهند ولی دختران یا گزارش می دهند یا قضیه لو می رود. بعضی مطالعات، حدود 80 %کودک آزاری ها را مربوط به دختران و 20%را مرتبط با پسران گزارش کرده اند.

ذ)خصوصیات بالینی: به دلایل زیر ممکن است بدرفتاری جنسی تشخیص داده شود:

-مراجعه به علت پدید آمدن علائمی در ناحیه جنسی و مقعد مثل خراش های بی سبب، ضربه ها و خونریزی ها.

-حاملگی بدون علت و نامعقول.

-فرار از خانه و مدرسه و اقدام به خودکشیو

-علائم سوء ظن برانگیز مثل وجود شی ء خارجی در مجرای ادرار یا مهبل و عفونت های اداری.

-وجود آشفتگی های عاطفی و رفتاری، اختلال در یادگیری و پیش رفت مدرسه ای که علت مشخصی برای آن یافت نشود.

ر: تأثیرات آزاردیدگی: اکثر قربانیان احساس بدی نسبت به خود دارند و ممکن است تصور کنند که انسان بدو بی ارزشی اند یا این که با دیگران فرق زیادی دارند. گاهی افرادی که مورد سوء استفاده قرار می گیرند احساس تقصیر و گناه می کنند و دچار افسردگی و انزوای اجتماعی می شوند.

بعضی مواقع احساسات منفی یی که کودک نسبت به شخص آزاردهنده دارد، با احساس عشق و عاطفه نسبت به او همراه است، زیرا این سوء استفاده ممکن است با عشق و صمیمیت شروع شده باشد. مثلا دختری که به وسیله پدرش مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفته است، تا قبل از این اتفاق احساس می کرده است که به شدت مورد علاقه پدرش است و پدرش دل بستگی زیادی به او دارد.

کندال و تاکت(2993)در بررسی 45 مورد کودک آزاری جنسی نتیجه گرفتند که در قربانیان در کوتاه مدت دو نشانه مرضی بیش تر دیده می شود: یکی برون ریزی جنسی آشکار نسبت به کودکان دیگر و بزرگ سالان مثل کنجکاوی جنسی افراطی و دیگری اختلال استرس پس از حادثه است که شامل مواردی چون کابوس دیدن، ترس، انزوا، شکوه های جسمانی و ناتوانی در لذت بردن از فعالیت است.

آثار آزاردیدگی ممکن است به بزرگ سالی نیز گسترش یابد. از جمله واکنش های عاطفی آزاردیدگان، افسردگی و اضطراب است. مشکلات دیگر عبارت اند از اختلال در روابط بین فردی، ناسازگاری جنسی و تنفر از برقراری رابطه جنسی، عزت نفس پایین، رفتارهای خود تخریبی، آزار جنسی کودکان دیگر و سوء مصرف مواد. 16

ز)خصوصیات مرتکبین کودک آزاری: کودک آزاری در هر سنی ممکن است انجام شود. انجمن حمایت از کودکان امریکا میانگین سنی مهاجمین را 5/32 سال تخمین زده است.

فینکل هور(1979 )از زمینه یابی های خودسنجی برآورد کرد که یک سوم مرتکبین زیر 18 سال سن دارند. بعضی از پژوهشگران 90%مرتکبین را مرد می دانند.

دکتر شرایر ویژگی های روان شناختی مادران کودک آزار را این گونه بیان می کند: تصویر بارز این زنان، اضطراب و افسردگی است. آن ها از اهرم های انکار غیرعادی، گسیختگی عاطفی و فرافکنی پارانویایی استفاده می کنند. این زنان زمانی که با پزشکان معالج روبه رو می شوند تصویری دلسوز و فداکار از خود ارائه می کنند و به راحتی به اهداف بعدی می رسند. 17

دکتر انصاری چنین نظر می دهد: مردی که برای ارضای میل جنسی خود با اطفال مرتکب عمل جنسی می شود، به علت تحریک نیروی شهوانی خود به دنبال این کار نمی رود، بلکه یک نقص روانی عامل سائق و محرک او در ارتکاب این عمل است و به این دلیل برای ارضای تمنیات جنسی خود به اطفال روی می آورد. 18

س)خانواده های در معرض خطر: -مادر ممکن است حالت انفعالی و وابسته داشته باشد و از ترس تخریب خانواده مانع ارتباطهای غیر مناسب شوهرش با دختر خود نشود.

-محدودیت روابط اجتماعی خانواده.

-روابط جنسی ضعیف بین والدین و ارضا نشدن آن ها.

-اعتیاد به الکل و مواد مخدر: اعتیاد به الکل و مواد مخدر، هم می توانند موجب کودک آزاری جنسی شوند و هم به عنوان یک عامل برداشتن بازداری ها عمل کنند: چون مست بودم و نمی دانستم چه کار می کنم و. . . این کار را کردم.

-بیماری روانی والدین.

-آزاردیدگی جنسی در کودکی.

3-بدرفتاری عاطفی (ESUBA LANOITOME )

الف )تعریف:

در کتاب روان پزشکی کودک بدرفتاری عاطفی چنین تعریف شده است: در بچه های زیر 17 سال که رشد عاطفی و رفتاری آن ها شدیدا تحت تأثیر قرار گرفته است و ارزیابی های پزشکی-اجتماعی حاکی از وجود غفلت یا طرد و عدم پذیرش شدیدند، اتفاق می افتد. 19

سوء استفاده عاطفی عبارت است از اختلال در تحول طبیعی عاطفی کودک به دلیل نگرش ها و رفتارهای والدین.

فیلیپ(1996)دراین باره چنین می نویسد: بسیاری از نویسندگان مشهور عقیده دارند که سوء رفتار عاطفی شایع ترین شکل سوء رفتار با کودک است، اگرچه تشخیص، تفکیک و تعریفش دشوار است. آزار عاطفی ممکن است در خانه یا بیرون از خانه رخ دهد. 20

ب: علل آزار عاصفی:

بیسوادی و کم سوادی والدین، اعتیاد و بیماری روانی والدین، اختلافات زناشویی، مشکلات اقتصادی و بیکاری والدین، فقر عاطفی والدین در کودکی و نگرش ها و باورهای غیرمنطقی والدین.

سوء استفاده عاطفی معمولا با آزارهای جنسی و جسمی همراه است. اما گاهی نیز آزار عاطفی به تنهایی رخ می دهد. تعریف و شناسایی آزار عاطفی کار سختی است. بسیاری از والدین گاهگاهی رفتار، وضعیت ظاهر و صفات بچه هایشان را به طریقی که لزوما ناگوار نیست مورد نکوهش و انتقاد قرار می دهند. امّا عده محدودی از والدین دائما متخاصم و طردکننده اند، به حدی که به تکامل عاطفی کودک خدشه وارد می کنند. سوء رفتار عاطفی عمدتا توسط پدرها و والدین زیر 20 و بالای 40 سال صورت می گیرد.

ج)اشکال کودک آزاری عاطفی:

کودک آزاری عاطفی می تواند به یکی از اشکال زیر باشد: فقر عاطفی یا عدم ایجاد وابستگی بین کودک و والدینش، حمایت افراطی که مانع دست یابی کودک به استقلال می شود، تحقیر و توهین مداوم کودک به شکل کاربرد کلماتی مثل دست و پا چلفتی، خنگ، کودن و امثالهم، نادیده گرفتن یا کم ارزش کردن موفقیت های کودک وبزرگ جلوه دادن ناکامی های او، مقصر جلوه دادن کودک در جایی که واقعا مقصر نیست، مقایسه کودک با دیگران و سرکوفت زدن به او، ایجاد ترس های شدید و غیرمنطقی در کودک و تبعیض بین فرزندان. عده ای سوء رفتار عاطفی را شامل دو نوع کلامی و غیرکلامی می دانند.

د)شیوع کودک آزاری عاطفی:

شیوع کودک آزاری عاطفی و غفلت از کودک بیش تر از دو نوع دیگر کودک آزاری است.

طبق بررسی استراز(1998 در امریکا میزان بدرفتاری عاطفی در خانواده های مورد پژوهش 85%است. بررسی های توکل و همکاران میزان سوء رفتار عاطفی را 75%، اندویریان 45%و نوروزی 23%ذگر کرده اند کرده اند.

علت بالا بودن درصدهای گزارش شده در پژوهش های اخیر ناشی از چندین عامل است، مثل تفاوت در نمونه ها و نحوه بررسی اشکال سوء رفتار، حساسیت کم تر پژوهشگران گذشته نسبت به این مسئله، ناشناخته بودن نیازهای عاطفی و اهمیت آن ها و وجود این تفکر که سوء رفتار عاطفی به اندازه سوء رفتار جنسی و جسمی خطرناک و خطرساز نیست.

توکل و همکارانش نیز این گونه نظر دارند: بدرفتاری عاطفی نیز شکلی از سوء رفتار با کودک است که متأسفانه به علت ناشناخته تر ماندن آن نسبت به بدرفتاری جسمی، کم تر مورد توجه عموم قرار گرفته است و از آن جا که اغلب والدین نسبت به این شکل از سوء رفتار و ابعاد گوناگون و نیز تأثیرات سوء آن بر رفتار کودک آگاهی و شناخت کم تری دارند، ممکن است خیلی بیش تر از بدرفتاری جسمی رخ دهد. 2

ذ)خصوصیات کودکان آزار دیده عاطفی:

گاربارنیو و همکارانش(1986)پنج خصوصیت را برای این کوکا ذکر کرده اند:

1-طردشدگی: ارزش این کودکان و نیازهای مشروع آن ها توسط بزرگ سالان مورد بی توجهی قرار گرفته و طرد شده اند.

2-منزوی بودن: بزرگ سالان مانع از برقراری ارتباط کودک با محیط و سایر کودکان می شوند و در نتیجه این کودکان نمی توانند تجربیاتی را از طریق محیط اجتماعی کسب کنند و احساس می کنند که در این دنیا تنها و بی کس اند.

3-وحشت زده بودن: والدین این کودکان آن ها را تهدید می کنند و شرایطی را در خانه به وجود می آورند که برای کودک مملو از احساس ترس، تهدید و نالمنی است. این ها سبب می شود که کودک احساس کند جهان پر از دشمنی و کینه ورزی است.

4-مورد بی توجهی قرار گرفتن: این کودکان در خانواده هایی زندگی می کنند که فاقد محرک های محیطی لازم برای رشد هوشی و هیجانی است، در نتیجه از نظر هوشی و هیجانی مشکل دارند.

5-فراهم بودن زمینه انحراف: این کودکان به دلایل فوق و به خاطر ناتوانی در کسب مهارت های اجتماعی، آمادگی انجام رفتارهای نادرست اجتماعی را پیدا می کنند و ممکن است مرتکب رفتارهای مخرب و ضد اجتماعی شوند. 22

ر)پی آمدهای آزار عاطفی: سوء استفاده عاطفی سبب کاهش اعتماد به نفس و خود ارزشمندی کودکان می شود و آن ها دیدگاه منفی یی را که نسبت به خود دارند نشان می دهند. ولی گاهی این احساسات منفی نسبت به خود را مخفی کرده، رفتارهایی را نشان می دهند که با احساس درونی شان سازگار نیست. مثلا ممکن است خودستایی کرده، به دروغ پردازی در مورد رفتار دلیرانه شان بپردازند، یا این که دست به یک سلسله رفتارهای ضد اجتماعی بزنند. متخصصان تعلیم و تربیت یکی از علل انحرافات اخلاقی و ناسازگاری های اجتماعی را کمبود محبت یا نبود آن می دانند. کودکان آزاردیده احساس انزوا و تنهایی می کنند و جهان را مملو از خصومت، دشمنی و کینه توزی می پندارند و رفتارهای مخرب یا ضد اجتماعی نیز در آنان بالاست. در کل این کودکان از نظر رشد هوشی، هیجانی و اجتماعی تأخیر دارند.

ز)خصوصیات والدین آزارگر:

آن ها غالبا کودک را مورد تحقیر و تمسخر قرار می دهند. حتی اگر کودک عمل قابل تمجیدی انجام دهد والدین از آن به عنوان بهانه ای برای انتقادات بعدی استفاده می کنند. مثلا می گویند: می بینید، اگر بخواهد می تواند انجام دهد، مشکل این است که او هرگز تلاش نمی کند. این والدین غالبا بدخلق و عصبانی اند و در مورد مخارج بچه طعنه می زنند.

این گونه والدین روابط ضعیف و محدودی با دیگران دارند، اختلالات شخصیت و بیماری های روانی مثل اسکیزوفرنی نیز در آن ها ملاحظه می شود.

بعضی از والدین کودک آزار عقاید خرافی یا غیرمتعارفی دارند که موجب آزار عاطفی کودک می شود، مثل این اعتقاد که روح پلیدی کودک را تسخیر کرده است یا این که رنج دادن کودک برای رشدش لازم است.

والدین ممکن است بنا به عللی علاقه ای به کودک خود نداشته باشند، مثل آرزوی داشتن پسر یا از نظر فیزیکی زشت و معلول بودن کودک، یا کودک تداعی گر کسی باشد که والدین از او تنفر دارند. آزار هیجانی محصول خانواده های آشفته و از هم پاشیده است.

4-غفلت از کودک

غفلت از کودک چهارمین شکل کودک آزاری است که گرچه جدیدا مطرح شده، ولی سابقه ای طولانی دارد. اخیرا به علت شناخته شدن دقیق تر نیازهای کودکان و رشد توجه به تحصیلات، این نوع کودک آزاری نیز مورد توجه قرار گرفته است. بسیاری از متخصصان تعلیم و تربیت، روان شناسان و متخصصان علوم پزشکی اعتقاد دارند که غفلت از کودک فراوان ترین شکل کودک آزاری است.

الف)تعریف:

گاودین(1993)غفلت را این گونه تعریف کرده است: غفلت از کودک اصطلاحی است که بیش تر برای در برگیری عجز والدین یا مراقب او در زمینه مراقبت از سلامت جسمی اساسی، سرپرستی، تغذیه، بهداشت و تغذیه عاطفی، تحصیلات و محیط امن خانه مورد استفاده قرار می گیرد. 23

کاپلان و سادوک نیز غفلت را این گونه تعریف کرده اند: کودک مورد غفلت قرار گرفته، کودکی است که سن او کم تر از 18 سال است و در نتیجه عجز والدین یا قیم قانونی که مسئول مراقبت اوست در فراهم آوردن غذا، پوشاک، سرپناه، تعلیم و تربیت و مراقبت پزشکی دچار آسیب شده است.

غفلت از کودک همانند سوء استفاده هیجانی در سال های اخیر در کانون توجه روان شناسان و پزشکان قرار گرفته است. دلایل این بی توجهی در ادوار گذشته به قرار زیر است:

-غفلت از کودک پی آمدهای حادی به همراه ندارد.

-سردرگمی و ابهام در مورد حدود و ثغور غفلت.

-به علت هم بستگی بین فقر و غفلت نمی توان والدین را مقصر دانست.

-عدم آگاهی و شناخت مردم و متخصصان از موضوع.

-پیچیده بودن موضوع غفلت و ارتباط آن با متغیرهای بسیار دیگر.

-به علت حل ناشدنی بودن مسئله خیلی میل نداشتند خود را درگیر آن کنند.

ب)شیوع غفلت از کودک

طبق بررسی مرکز ملی سوء رفتار کودک امریکا(1996)میزان غفلت از کودک در این کشور حدود 50%است. هم چنین طبق مطالعه استراز (1998)میزان غفلت در جامعه امریکا حدود 27% می باشد. براساس بررسی اگاتونوز(1997)میزان غفلت در خانواده های یونانی 20%است.

بررسی هایی نیز در این مورد در کشورمان انجام گردیده است. توکل و همکارانش(1377)میزان غفلت جسمی در نمونه های مورد پژوهش را 63% ذکر کرده اند که بیش تر شامل به حال خود گذاشتن کودک خردسال برای غذا خوردن، حمام کردن و لباس پوشیدن است. غفلت آموزشی را که عمدتا به شکل فراهم نکردن امکانات آموزشی برای کودک است، 5/10%ذکر کرده اند.

طبق مطالعه اندویریان(1375)میزان غفلت به شکل مراقبت کم در هنگام بیماری 39%و دریافت غذای ناکافی 5/44%است، و طبق بررسی نوروزی (1372)میزان بی توجهی یا غفلت حدود 32% است.

ج)علل غفلت از کودک:

بین میزان غفلت با شغل والدین رابطه وجود دارد. بیش ترین فراوانی مربوط به زنان خانه دار، مردان بیکار و والدین با مشاغل سطح پایین است. در خانواده هایی که به علت فوت یا طلاق، مسئولیت کودک یا کودکان با مادر است میزان غفلت بالاتر از خانواده هایی است که والدین حاضرند. هم چنین غفلت در بین بیسوادها بیش تر دیده می شود. بین غفلت ورزی واعتیاد والدین به مواد مخدر و الکل رابطه انکارناپذیری وجود دارد و اعتیاد

زمینه ساز غفلت از کودک است.

د)اشکال غفلت:

حالت های مختلف غفلت عبارت اند از: عدم رسیدگی به تغذیه کودک یا رهاشدن کودک خردسال برای تغذیه به حال خود، فراهم نکردن پوشاک و مسکن مورد نیاز، رها کردن کودک در کوچه و خیابان، نفرستادن کودک لازم التعلیم به مدرسه، عدم توجه به تکالیف مدرسه ای کودک یا عدم سرکشی به مدرسه، بهره کشی از کودکان در کارخانه ها و مزارع به جهت کمک به مخارج خانواده در سنین لازم التعلیم، ضعف امکانات بهداشتی یا عدم مراجعه به مراکز بهداشتی برای دریافت خدمات بهداشتی یا مراقبت کم در هنگام بیماری، تنها گذاشتن کودک خردسال در خانه و عدم ممانعت از پرداختن به بازی ها و فعالیت های خطرناک.

ذ)پی آمدهای غفلت از کودک:

آثار و پی آمدهای غفلت از کودک همانند دیگر اشکال کودک آزاری منفی و مخرب است. کودکی که به علت غفلت والدینش از تحصیل یا ادامه تحصیل باز می ماند بیش از یک محصل ممکن است به انحرافات اجتماعی روی آورد. زیرا این گونه کودکان عمدتا متعلق به خانواده های فقیرند که فقر هم موجب غفلت می شود و هم انحرافات اجتماعی را دامن می زند. هم چنین ممکن است دیگران از این گونه کودکان در زمینه های خلاف سوء استفاده کنند.

کودکی که سوء تغذیه مزمن دارد، از بهداشت ضعیف یا نبود بهداشت رنج می برد، فاقد سرپناه است و. . . چگونه می تواند درست تربیت شود و به انسان سالم و کاملی تبدیل گردد؟غفلت می تواند موجب به خطر افتادن جان کودکان شود.

منابع:

(1)-ویلیامز، فیلیپ: فرهنگ کودکان استثنایی، ترجمه دکتر احمد به پژوه و همکاران، انتشارات بعثت، چاپ اول، 1375-

(2)-روزنامه همشهری، صفحه 18، شماره 2567، مورخه 29/8/1380.

(3)-توکل، خسرو و همکاران: بررسی اشکال سوء رفتار با کودک در خانواده ها، مجله دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، شماره 13 و 14 1379-

پیوند » آبان 1381 - شماره 277 (صفحه 49)

(4)-منبع شماره 2

(5)-منبع شماره 3

(6)-گراهام، فیلیپ: روان پزشکی کودک: رویکرد تحولی، ترجمه کوروش نامداری و کریم عسکری، انتشارات جهاد دانشگاهی، اصفهان 1372-

(7)-منبع شماره 6

(8)-کاپلان و سادوک: چکیده روان پزشکی بالینی، ترجمه نصرت الله پورافکاری، مؤسسه انتشاراتی آزاد، چاپ اول، 1375-

(9)-بارکر، فیلیپ: مصاحبه های بالینی با کودکان و نوجوانان، ترجمه حیدر خدایاری فرد و سید کامران علوی، انتشارات دانشگاه تهران، 1378-

(10)-منبع شماره 9

(11)-منبع شماره 6

(12)-اسد بیگی، حسین و خادمی، ملوک: کودک آزاری در خانواده های مبتلا به سوء مصرف مواد مخدر، مجله ژرفای تربیت، شماره 21، سال 1380.

(13)-کاپلان و سادوک: خلاصه روان پزشکی، ترجمه نصرت الله پورافکاری، جلد چهارم، انتشارات ذوقی، چاپ اول، 1372-

(14)-فرانزینی، سوئیس و گروسبرگ، جان: روان شناسی انحرافات جنسی، ترجمه بهزاد رحمتی، انتشارات ساحل، چاپ اول، 1378-

(15)-شاملو، سعید: بهداشت روانی، انتشارات رشد، چاپ سیزدهم، 1378-

(16)-منبع شماره 12

(17)-منبع شماره 14

(18)-انصاری، مسعود: روان شناسی جرائم و انحرافات جنسی، انتشارات اشراقی، چاپ دوم، 1379-

(19)-منبع شماره 6

(20)-LABREV SA TNEMHSINUP LEROPROC FO STAERHTSIVAD. W. PILLIHP. 1996 RCELGEN ESUBA DLIHC: YDURS CIRSILARUTAN A: NOESSERGGA

(20)-منبع شماره 1

(21 )-منبع شماره 6

(22)-منبع شماره 12

پی نوشت

(*)این کودکان مطمئن نیستند که آیا والدینشان در هنگام نیاز در دسترس اند یا خیر و آیا احساس مسئولیت می کنند یا خیر. این کودکان به علت اضطراب، خود را به والدینشان می چسبانند و از آن ها جدا نمی شوند و والدین آن ها گاهی به کودک رسیدگی و گاهی او را به حال خود رها می کنند و رفتارشان تفاوت دارد.

(*)-این کودکان توجهی به حمایت ها و علاقه دیگران ندارند و بدون توجه به علاقه و حمایت دیگران زندگی می کنند، زیرا در مواقع نیاز، والدین از آن ها حمایت نکرده اند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان