به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری میزان، کریستوفر کولندا، تحلیلگر مسائل نظامی در یادداشتی برای هیل نوشت: انفجار بزرگترین بمب آمریکا می تواند باعث شود که افغانستان نیز مانند جنگ ویتنام باشد: یعنی یک پیروزی موفقیتآمیز که تبدیل به نمادی از یک جنگ شکست خورده شد.
در ادامه این یادداشت آمده است: تفسیر تکان دهنده والتر کرونکیت خبرنگار سی بی اس از جنگ ویتنام، آمریکاییها را از شکست استراتژیک در جنگ ویتنام بیدار کرد. پرتاب مادر بمبها نیز می تواند چنین نقشی برای جنگ افغانستان ایفا کند. اما خوشبختانه زمان برای پیروزی در این جنگ هنوز وجود دارد.
این صحبت ژنرال نیکلسون در این رابطه که این بمب ابزاری مناسب برای این شکست داعش بود، کلامی درست است. داعش از تونلهای پیچیده در منطقه اچن در ننگرهار برای پنهان شدن از دید آمریکاییها، تجهیز خود و برنامهریزی برای انجام عملیات استفاده میکرده است. عملیات اطلاعاتی برای از بین بردن این پناهگاهها آغاز شد. کارشناسان نظامی اطلاعات بدست آمده را تحلیل کرده و مادر بمبها تنها گزینه برای این حمله در نظر گرفته شد. از بین بردن این پناهگاهها یک شکست کامل برای داعش بود و حتی شانس بازسازی را از آنها میگرفت.
کولندا در ادامه مینویسد: من ژنرال نیکلسون را برای 10 سال می شناسم. هیچ مقام با تجربهتر از وی در کشور در حوزه افغانستان وجود ندارد. وی باید در استفاده از این بمب نهایت دقت را لحاظ کرده و در مورد تبعات نظامی تصمیم منطقی اتخاد میکرد.
واکنش افغانها در توییتر به این حمله بازتاب طبعیت متضاد این جنگ تمام نشدنی را نشان میدهد. طرفداران دولت این حمله را ستایش کرده و خاطرنشان کردند که هیچ تلفات غیرنظامی نداشته است. از سوی دیگر منتقدات استفاده از خاک افغانستان برای آزمایش سلاحهای سنگین را محکوم میکنند.
حامد کرزی که آمریکا بعد از فروپاشی طالبان از آن حمایت کرد در تویتتر خود این حملات را محکوم کرده و از افغانها درخواست کرد تا عملیات نظامی آمریکا در خاک این کشور را متوقف کنند. احتمالا طالبان از این حملات استقبال کند. انها به همان اندازه ای که از داعش متنفر هستند که از دولت مرکزی تنفر دارند.
این گونه واکنشها از قبل قابل پیش بینی بود، اما تلاشها برای محدود کردن نتایج بد این حمله بنظر میرسد موثر نبوده است. اگر دولت افغانستان و آمریکا نتواند توجیهات لازم را در مورد لزوم این حمله در اذهان مردمان افغان انجام دهد، ناآرامی دور از انتظار نخواهد بود.
اینچنین ناآرامی همراه با سطح بالای نارضایتی از دولت، بیکاری 50 درصد و بحران آوارگان، سطح بالای تنش با پاکستان و پیشرفت تدریجی طالبان، میتواند به فاجعه منجر شود. در سال 2015 من مطلبی درباره شروع این حوادث و چگونگی جلوگیری از آنها نوشتم.
در ادامه این گزارش آمده است: واقعیت این است که یک فرد مشخص در کابل مسئول عملیات وسیع سیاسی، دیپلماتیک،اقتصادی و اطلاعاتی آمریکا را هدایت نمیکند ، و هر کدام از این بخشها به تنهای در حوزه اداری خود عمل میکند. و همانطور که بارها در جنگ، حکومت و تجارت تجربه شده، بخشهای جدا از یکدیگر تلاشها را تضعیف و میتواند منجر به یک نابسامانی شود.
اما سوال اینجاست که چگونه ترامپ می تواند از تبدیل شدن افغانستان به یک ویتنام دیگر جلوگیری کند؟
در وهله اول وی باید بیدرنگ فردی را مسئول تمامی تلاشهای آمریکا در افغانستان منصوب کند، بنظر میرسد ژنرال نیکلسون برای این کار مناسب باشد او هم تجربه کافی را دارد و هم روابط و افق دید لازم برای پذیرفتن این مسئولیت را داراست و اینکه هم اکنون در کابل حضور دارد.
در وهله دوم، ترامپ باید یک سیاست مشخص واقع بینانه در مورد افغانستان داشته باشد و نیکلسون را ملزم کند تا یک استراتژی واحد برای این کشور طراحی کند. از زمان که اوباما سربازان آمریکا را از خاک افغانستان بیرون کشید، استراتژی آمریکا در این کشور بیهدف بوده است. مک مستر مشاور امنیت ملی نیاز است که بررسی سیاست افغانستان را تمام کرده تا اینکه نیکلسون و یک تیم مشترک بتواند استراتژی آمریکا را برای افغانستان تدوین کنند.
پرتاب این بمب نباید به سمبل شکست سنگین برای آمریکا تبدیل شود. مردمان آمریکا نباید به این موضوع بی تفاوت باشندو باید از دولت ترامپ یک هدف مشخص،یک استراتژی معتبر و مدیریت مناسب جنگ افغانستان را خواستار باشند.
/