روزنامه فرهیختگان - افشین حیدری: این روزها هرکدام از ما به برکت تکنولوژیهای نوین و گسترش زیرساختهای اینترنت دارای یک رسانه شخصی هستیم. رسانههایی که به راحتی هر چه تمامتر و فارغ از محدودیتهای رسانههای سنتی، وسیلهای برای نیل به اهداف ما شده است.
از تبلیغ محصول گرفته تا ارتباطهای دوستانه؛ عکاسان هم میان اقشار جامعه و همسو با آنها سعی کردند تا از این قافله ارتباطی عقب نمانند و پار را فراتر از دیواریهای گالری و صفحات مجلات تخصصی و خبرگزاریها بگذارند و آثار خود را با مخاطبان و علاقهمندان عکاسی در فضای مجازی به اشتراک بگذارند. باید گفت میان شبکههای اجتماعی، اینستاگرام به خاطر ویژگی تصویری بودن آن بیش از سایر شبکههای اجتماعی مورد وفاق عکاسان قرار گرفته است و حتی بسیاری از عکاسان با زرنگی و هوش اقتصادی خود توانستند تا با توسل به اینستاگرام، منبع مالی خوبی را برای فروش آثار، اطلاع از کلاسهای آموزشی، اردو و... به وجود آورند.
در این گزارش سعی کردیم به معرفی تعدادی از عکاسان صاحبنام حوزههای مختلف که آثارشان در اینستاگرام مورد توجه جامعه عکاسی است، بپردازیم که در ادامه میخوانید.
با اینکه در عکاسی خبری، مستند و تبلیغاتی هم حضور دارد ولی وقتی اسم بابک برزویه به میان میآید بدونشک نام وی با عکاسی سینما گره میخورد. در سال 1348 متولد شده و همکاری با کارگردانهای مطرحی چون رسول ملاقلیپور، مسعود کیمیایی و مهران مدیری را در کارنامه خود دارد.
وی فعالیت خود را در عکاسی هنری از سال 1376 و با عکاسی فیلم «ایلیا نقاش جوان» شروع کرد و تا امروز عکاسی بیش از 35 فیلم بلند و کوتاه، بیش از 10 مجموعه تلویزیونی و بیش از 200 تئاتر را در کارنامه خود دارد.
کسب دیپلم و سیمرغ بلورین بهترین عکاس فیلم برای فیلم «سفر به چزابه» ساخته رسول ملاقلیپور در سال 1375، همکاری با خبرگزاریهایی چون «فارس»، «ایسنا»، «آنا» و «مهر»، فیلمبرداری و کارگردانی فیلمهای تئاتر بخشی از فعالیتهای برزویه به شمار میآید. معتقد است اگر میخواهید عکاس خوبی شوید باید بسیار عکس ببینید و بسیار عکس بگیرید. یکی از کارها برای بهبود عکاسی شما این است که عکسهای عکاسان دیگری را ببینید که در یک مراسم در کنار شما عکاسی کردهاند و از نظر ترکیببندی و سایر وجوه، عکسهای خود را با سایر عکاسان مقایسه کنید.
برخی از آثار سینمایی که وی بهعنوان عکاس در آنها حضور داشته، از این قرار است: «روز رستاخیز» از احمدرضا درویش، «جرم» از مسعود کیمیایی، «دموکراسی تو روز روشن» از علی عطشانی، «آقای الف» از علی عطشانی، «رسوایی» از مسعود دهنمکی، «هیس دخترها فریاد نمیزنند» از پوران درخشنده، «فصل فراموشی فریبا» از عباس رافعی، «متروپل» از مسعود کیمیایی، «زیر سقف دودی» از پوران درخشنده، «هیس! پسرها گریه نمیکنند» از پوران درخشنده و... .
بزرگشدن در خانوادهای اهل هنر موجب شد شاعرانگی در آثار عکس شاهرودی متجلی شود. افشین شاهرودی علاوهبر اینکه با عکسها و تصاویر خویش شعر میگوید دستی هم در شاعری دارد و تاکنون کتابهای متعددی در این دو زمینه از وی منتشر شده است.
وی هنر را وسیلهای میداند که انسان برای دستیابی بهنوعی جاودانگی آن را ابداع کرده است. وسیلهای که در آن واقعیت و خیال را در هم میآمیزد و دنیایی فراواقعی و رها از زندگی وابسته به زمان و مکان را خلق میکند. به همین خاطر نگاه به عکسهای او هر مخاطبی را جدا از ماهیت عکس و موضوع آن، با دنیایی از لطافت و شاعرانگی همراه میکند. دنیایی که در آن ترس از نیستی، جای خود را به آرامشی گسترده و بیپایان میدهد. دنیایی که تابع منطق ریاضیات و قواعد قابل اثبات نیست.
وی معتقد است هر اثری که بکوشد هستی محدود ما را در فاصله میان دو نقطه بودن و نبودن، آمدن و رفتن، اندازهگیری کند تصویری از زمان را نمایش میدهد.
شاهرودی، متولد 1329 دامغان است و در رشته ارتباط تصویری از دانشگاه هنر تهران فارغالتحصیل شده است.
وی را باید علاوهبر عکاسی در زمینه تالیف مقالات، نقد، بررسی و تحلیل عکسنگاشته در نشریات تخصصی و فرهنگی هم یکی از متخصصان دوره خود بهحساب آورد.
تدریس در دانشگاهها و مجامع فرهنگی مختلف در 25 سال گذشته، عضویت در شورای سیاستگذاری دهمین و یازدهمین دو سالانه عکس ایران، عضویت در هیات مدیره انجمن عکاسان ایران، صاحبامتیازی و مدیرمسئولی فصلنامه عکاسی خلاق، برگزاری نمایشگاه انفرادی در کشورهای ایران، فرانسه و آلمان، شرکت در بیش از 40 نمایشگاه گروهی در سطح ملی و بینالمللی و انتشار مجموعه کتابهایی در زمینه عکاسی ازجمله فعالیتهای این عکاس است.
پیمان هوشمندزاده را باید از آن دست عکاسانی دانست که در نویسندگی هم تبحر خاصی دارد. دانشآموخته رشته عکاسی از دانشگاه آزاد اسلامی است و در کارنامهاش تالیف چند کتاب در کنار کسب جوایز متعدد عکاسی و برگزاری نمایشگاههای گروهی و انفرادی بسیار در بلژیک، دانمارک، یونان، برلین، استرالیا، نیویورک و پاریس به چشم میخورد.
نگاه ریزبینانه به سوژههای انسانی و موضوعات اجتماعی بیشتر کارهایش را تشکیل داده بهطوری که با منطق روایی ساده و روانش؛ قطعاتی از مشاهدات هر انسانی را همراه با خاطراتش کنار هم چیده، جوری که برای خواننده چارهای جز حیرت باقی نمیگذارد. این عکاس 49 ساله کار حرفهای خود را با عکاسی برای معتبرترین روزنامهها و مجلههای کشور آغاز کرد و سپس کارش را بهطور مستقل ادامه داد. تاسیس آژانس عکس 135Photos ، تالیف مجموعه عکسهایی با عنوان؛ قهوهخانههای گمرک، دستها و کمربندها از مهمترین فعالیتهای وی محسوب میشوند.
کوروش ادیم بدونشک یکی از عکاسان پرآوازه در شاخه هنری است که تماشای کارهایش هر مخاطبی را به تفکر وا میدارد و باید در کارهای او به دنبال مفهوم بگردیم. این عکاس 47 ساله بابلی، فارغالتحصیل رشته کارشناسی زیستشناسی است و علاوهبر عکاسی، دستی در تصویرسازی کتاب، ترجمه و سرودن شعر نیز دارد. ویژگی ایهام و راز و رمز گونه عکسهای وی که خوانش آن را با لطافت خاصی همراه کرده است باید ناشی از تبحر وی در ادبیات دانست که از او یک عکاس مفهومی ساخته است. ترجمه کتاب «حضور ناب» از کریستین بوبن، همکاری با مجموعه کتابهای «چشم» نشر ماهریز؛ تاسیس انجمن عکاسی بابل در 1373، دبیری نمایشگاه عکاسی «روستا در روستا»، مسئولیت بخش «نگاه سوم» مجله عکس، چاپ چندین مقاله و نقد در حوزه عکاسی در مطبوعات کشور، عضویت در هیات داوران چندین جشنواره ملی عکاسی، عضویت در شورای سیاستگذاری یازدهمین دوسالانه عکاسی ایران و برپایی نمایشگاههای متعدد گروهی و فردی در ایران و خارج از کشور، بخشی از فعالیتهای این عکاس به شمار میآید. ادیم معتقد است که وضعیت عکاسی ما عموما در یک دایره بسته پیش میرود و قابل انتقاد است. عموم عکاسان ما بضاعت تئوریک کمی دارند و با توجه به ظاهر اغناکننده عکاسی دیجیتال بهطور عام با عکاسانی روبهرو هستیم که در مواجهه با واقعیت تنها به ثبت آن میپردازند درحالی که عکاسی از تکنیک مطلق تا هنر مطلق را در بر میگیرد.
بهرام محمدیفرد، متولد 1337 تهران است. شروع عکاسیاش به سال 1356 بازمیگردد. پس از انقلاب بهعنوان عکاس کارش را در روزنامه جمهوری اسلامی آغاز میکند. در روزهای جنگ بارها به مناطق عملیاتی سفر کرد تا عکاسی کند و حالا بازنشسته است و عکاسی برای او حکم تفنن را دارد. او به جنگ عادت کرده است، همین جنگ اخیر لبنان بهانهای بود تا یکبار دیگر توانش را در عکاسی صحنههای جنگ به نمایش بگذارد. ویژگی عکسهای جنگ او، روایت سادهای از اشکها و لبخندها، حماسه و ایستادگی رزمندههایی است که در نزدیکترین و سختترین لحظهها کنار آنهاست و با دوربین خود سعی در جاودانهشدن آنها دارد. دیدن عکسهای وی هر مخاطبی را در آن حس و حال قرار میدهد. عکسهایی ساده از نظر فرم و محتوا و بدون کمترین تحریفی که مخاطب را بیکم و کاست در جریان اتفاقات آن روزها قرار میدهد.
مهدی وثوقنیا را باید از عکاسانی دانست که عکاسی «مستند هنری» را تقریبا در فضای عکاسی ما شناساند و تاکنون نمایشگاههای انفرادی بسیاری در این خصوص برگزار کرده است.
عکسهایش مکاشفهای است با جهان امروز و با دوری از ثبت صرف واقعیت سعی دارد تا دغدغههای انسان معاصر را با دید شخصی خود بیان کند.
معتقد است در عکاسی حدیث نفس عکاس اهمیت دارد. یعنی فقط عکاسی کردن از یک فضا و منظره مدنظر نیست؛ بلکه آن فضا درارتباط با ذهنیت عکاس معنا پیدا میکند و عکاس نگاه و برداشت شخصی نسبت به آن فضای خاص دارد. در این صورت است که عکاس، به سمت عکاسی مستند هنری یا تالیفگونه میرود. با ایجاد این تغییر در بستر ارائه آثار، زودگذر بودن و زمانمند بودن از عکسهای مستند هنری، فاصله گرفته و به شکلی روشن و تاثیرگذار سبب تأمل بیشتر بر عکسها شده و راه را برای نقد و تحلیل بیشتر این آثار باز میکند.
متولد 1350 شهر قزوین و فارغالتحصیل رشته عکاسی از دانشگاه آزاد اسلامی هنر و معماری تهران است. عکاسی را از سال 1367 و از طریق کلاسهای انجمن سینمای جوانان شروع کرد و سال 1376 نیز در رشته عکاسی وارد دانشگاه شد. از ابتدای شروع فعالیتش نگاهش معطوف به عکاسی «مستند اجتماعی» بود و اولین تجربه او در رابطه با مجموعه عکس با عکاسی از «زلزله گیلان» در سال 1369 شکل گرفت. وی در سالهای 1370 تا 1382 جوایز زیادی درزمینه عکاسی از چندین جشنواره را ازآن خود کرد.
حضور در بیش از 50 نمایشگاه گروهی عکس در داخل و خارج از کشور درکنار تدریس عکاسی و داوری چندین جشنواره داخلی عکاسی و برگزاری کارگاههای تخصصی درزمینه عکاسی مستند و... نام او را میان استاد مولفهای حوزه عکاسی مستند قرار داده است.
کیارنگ علایی را در نوع خود باید عکاس مولفی دانست که نگاه ویژه و فلسفی به موضوعات دارد. عکسهایی با سادهترین جزئیات و عناصر بصری و با درونمایهای مفهومی که باید آن را در تکتک آثارش دنبال کرد. در مستندنگاریهایش، ترکیب، فرم و موضوع همه درکنار هم ریتمی به عکس داده است که هر مخاطبی را از دیدن آن سیر نمیکند. این عکاس 42 ساله مشهدی در کارنامه خود تالیف و ترجمه کتابهای عکاسی و ادبی، برگزاری و کیوریتوری نمایشگاههای انفرادی و گروهی، داوری و دبیری جشنوارههای مختلف عکاسی و تدریس دروس عکاسی در دانشگاهها و موسسات آموزشی به چشم میخورد.
از جمله تالیفات مهم وی، میتوان به «نیمه تراوا» از انتشارات فرهنگ ایلیا، «نمادها و نشانهها» از نشر پرگار، «من دور بودم» از انتشارات آهنگ قلم، «سوی آبی بادها» از نشر حرفه هنرمند، «پرده دوم اتفاق» از انتشارات آهنگ قلم، «حتی وقتی نمیدانیم» از انتشارات آهنگ قلم و... اشاره کرد.
ساسان مویدی 59 ساله و از عکاسان خبری و مستند اجتماعی است. از وی در دوران دفاعمقدس مجموعه عکسهای حلبچه، حمله موشکی به تهران، ورود آزادگان به میهن اسلامی به ثبت رسیده است. نگاه وی در عکسهای مستندش یک روایت ساده و خطی است که بیهیچ عامل مزاحمی ذهن مخاطب را با خود همراه میکند. عکسهایی ساده و فارغ از هرگونه پیچیدگی و مفهومیبودن، مخاطب را درنظر اول به اصل موضوع نزدیک میکند.
این حرفه را نزد اساتیدی چون ناصر ابراهیمی، بهرام جلالی، مرحوم فوأد نجفزاده و مرحوم محمود بیگی یاد گرفت و توانست درمدت زمانی کوتاه، نام خود را درفهرست عکاسان برتر ایران ثبت کند. مویدی بهعنوان یکی از عکاسان برتر دوران دفاعمقدس شناخته میشود و آثار وی با موضوع جنگ تحمیلی، در سه کتاب اختصاصی و چندین نمایشگاه انفرادی داخلی و خارجی چاپ و به نمایش گذاشته شده است.
حضور وی در صحنه دفاعمقدس و چاپ آثارش در نشریات داخلی و خارجی باعث شد تا اغلب مخاطبان، ساسان مویدی را بهعنوان عکاس جنگ بشناسند. با این حال او در زمینههای دیگر شامل مستندنگاری اجتماعی، تئاتر، سینما، عکاسی تبلیغاتی و مدلینگ و عکاسی طبیعت نیز حضوری پررنگ دارد. در سال 1385 با رتبه عکاسارشد در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران بازنشسته شد و درحال حاضر علاوهبر تدریس، به عکاسی برای آژانس عکس صفیر و میراث فرهنگی ایران اشتغال دارد. انتشار بیش از 200 گزارش تصویری، هفت عنوان کتاب اختصاصی و برگزاری 35 نمایشگاه عکس انفرادی، بخش دیگری از کارنامه این عکاس را شامل میشود.
حسن غفارى را بیش از هرچیز با عکسهای مردمنگاریاش از ایلات و عشایر ایران میشناسند بهطوری که سعی کرده به اهمیت و جایگاه اقوام ایرانى در هویت ایران بپردازد.
این عکاس مستند 49 ساله، فارغالتحصیل کارشناسیارشد عکاسی از دانشگاه هنر تهران است و در کارنامه هنری خود عضویت در انجمن عکاسان مطبوعات ایران، انجمن عکاسان دوستدار میراث فرهنگی و گردشگری، انجمن عکاسان بحران و... به چشم میخورد.
برگزاری نمایشگاههای انفرادی از جمله «فرهنگ ما» توسط انجمن سینمای جوانان یاسوج، «ایل بویراحمد: یک نگاه از درون» خانه عکاسان ایران، «همراه با روبان قرمز» در خانه عکاسان ایران، «دونگاه موازی» در فرهنگ سرای نیاوران و... گوشهای از فعالیتهای این هنرمند است. وی معتقد است، عکاسى مردمنگارى سرآغاز یک تحقیق و پژوهش اجتماعى است که کمتر مورد توجه و استفاده مراکز علمى و پژوهشى اجتماعى در جامعه قرار گرفته است. به همین خاطر چند سالی است که جغرافیاى موضوعى عکاسىاش را به استان کهگیلویه و بویراحمد اختصاص داده و در تلاش است کتاب جامع دایرهالمعارف تصویرى استان را تهیه کند و این روزها در تلاش است عکسهاى سیاه و سفید دهه 70 استان کهگیلویه و بویراحمد را منتشر کند. انقلاب دیجیتال را نقطه عطفی برای سادهشدن و در دسترس قرار گرفتن عکاسی میان مردم میداند بهطوریکه امروزه تصویر، زبان مشترک همه انسانها شده است.
مجید ناگهی را باید در زمره عکاسانی دانست که علاوهبر عکاسی در شاخههای مستند اجتماعی و طبیعت، در کارهای اجرایی هم حضوری چشمگیر دارد.
وی که متولد 1349 است این روزها دبیری هفتمین همایش «10 روز با عکاسان» را برعهده دارد. عکاسی را در خلال آموزش دوره فیلمسازی در انجمن سینمای جوانان ایران و از سال 1369 آغاز کرد. در سال 1373 با همراهی احمد ناطقی و اصغر داوودآبادی خانه عکاسان ایران را بنا نهاد و تا سال 1382 در سمتهایی همچون مدیر نمایشگاهها، معاونت فرهنگی، مدیریت روابطعمومی خانه عکاسان خدمت کرد. عکاسی سازمان حج و زیارت در سالهای 1380 و 1381 و برگزاری نمایشگاه حج در خانه عکاسان ایران حاصل سفرهایش در این سازمان بود.
او از سال 1383 در پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی بهعنوان مشاور عکاس و عکاس پروژههای عکاسی مشغول به کار است و حضور در بیش از 20 نمایشگاه گروهی و برگزاری نمایشگاههای انفرادی در تهران و شهرستانهای مختلف و دبیری داوری جشنوارههای مختلف عکاسی از جمله سوابق مجید ناگهی به شمار میرود.
او ایران را یک مفهوم بزرگ و گسترده میداند که عکاسان در حوزههای مختلف میتوانند به آن توجه کنند؛ از محیطزیست گرفته تا فضاهای اقتصادی و اجتماعی، نوع زندگی مردم، آداب و رسوم اقوام مختلف، طبیعت، تحولات سیاسی و... همه در قاب دوربین عکاسان میتوانند نقش ببندند.
افشین بختیار را با عکاسی طبیعت، میراث فرهنگی و آثار باستانی میشناسند. این عکاس 68 ساله که فارغالتحصیل رشته برق صنعتی از دانشگاه علم و صنعت است، نیم قرن است که به صورت حرفهای عکاسی میکند و تقریبا طبیعت ایران و محیطزیست یکی از اصلیترین دلمشغولیهایش در عکاسی است. در این سالها تقریبا تمام ایران را گشته و عکاسی کرده و معتقد است استفاده از دوچرخه در سفرها این امکان را میدهد که عکاس با فرصت هر چه تمامتر به محیط اطرافش نگاه کند.
کسب عنوان درجه یک هنری از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ بیش از 65 جلد کتاب نفیس ایرانشناسی با موضوع معرفی ایران، همکاری با برنامه تلویزیونی مستند ایران بهعنوان عکاس هوایی در بیش از 80 شهر ایران، همکاری با سازمان پژوهش و کتابهای درسی مدارس، همکاری با سازمان میراث فرهنگی ایران و... بخشی از فعالیتهای این هنرمند را تشکیل میدهد.
میگوید با اینکه در رشته مهندسی تحصیل کردم ولی هیچ فعالیتی در این خصوص نداشتم و هرگز به چیزی جز عکاسی نیندیشیدهام. در این روزگار سخت هم با شرایط میسازم و از این کار دست نکشیدهام چراکه همواره حس میکنم وامدار ایران و فرهنگش هستم.